#گزیده_درسگفتار
◀️ #جلسهاول
درسگفتار #کلانروایتهاییازپیدایشو
#تکوینعلوماجتماعی
#استاد: دکتر مهدی معافی
🔻 همزادی علوم اجتماعی مدرن با دولت مدرن
حداقل سه روایت از تاریخ علوم اجتماعی وجود دارد. در نخستین روایت که روایت تخصصی یا رشتگانی است، وجود رشتههای دانشگاهی را مفروض میگیرد. در روایت دوم که با نگاه انتقادی به سمت آن رفتهایم، روایت معرفتشناختی است که با آن تحت عنوان فلسفه علوم اجتماعی آشنا هستید. روایت سوم، روایتی تاریخی و موقعیتمند از علوم اجتماعی است که تحولات فکری علوم اجتماعی را در پیوند با تحولات عینی در جامعه، دولت و نظم سیاسی میبیند. در این روایت خواهیم گفت که دولت مدرن و علوم اجتماعی همزادند. براساس این روایت با چهار دوره مواجه هستیم:
دوره اول، دورهی فلسفههای سیاسی و اخلاقی و دانشاجتماعی کلگراست. در این دوره صورتبندی رشتهها به شکلی که امروز پذیرفته شده است، هنوز وجود ندارد. هابز، روسو و حتی تا حدودی کنت در این دوره تعریف میشوند. در این دوره نظم سیاسی کهن که تحت تأثیر اللهیات مسیحی بوده، بههم ریخته و نظم جدیدی با شکلگیری دولت_ ملتها(۱۶۴۸) در حال ایجاد است. لذا تلاش متفکرین این دوره فهم مختصات کلی این نظم نوینی است که در حال شکلگیری است.
دوره دوم، دورهی علوم اجتماعی رشتگانی و نهادینه شده است. این دوره مربوط به زمانی است که بافت اجتماعی دولتهای ملی در حال تغییر و دگرگونی است و ما با پدیدهی شهری شدن، تغییرات بافت جمعیتی و شکلگیری صنایع بزرگ مواجهیم. لذا آن علوم اجتماعی کلگرا نمیتواند پاسخگوی بحرانهایی باشد که در این دوره به تبع این دگرگونیها ایحاد شده است. در این دوره است که دانشگاه پژوهشی و رشتههای تخصصی شروع به پیدایش میکند. پیدایی لفظ دیسیپلین و دپارتمان، مربوط به این دوره(قرن ۱۹) است. دوره سوم، دورهی چند رشتگی، میانرشتگی و پسارشتگی است. دوره چهارم هم دورهی فرارشتگی است مانند چیزی که از آن به علوم اجتماعی فرونتیک تعبیر میشود. این دوره، دوره جهانی شدن، افول دولتهای ملی و ظهور بحرانهای جهانی است. لذا شاهد یک بازآرایی جدید در علوم اجتماعی هستیم.
#مجازی
🕟 دوشنبه ها ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰
آگاهے براے سامانے دیگر
#مدرسهتفکرونوآورینگاه
🌐 http://schoolnegah.ir
🆔 @sch_negah
#گزیده_درسگفتار
◀️ #جلسهدوم
درسگفتار #کلانروایتهاییازپیدایشو
#تکوینعلوماجتماعی
#استاد: سجاد صفارهرندی
🔻 ظهور ماکیاولی و تغییر منطق تقسیم بندی علوم، ریشۀ پیدایش علوم اجتماعی مدرن
درباره سیر و چگونگی بوجود آمدن علوماجتماعی مدرن روایتهای متفاوتی وجود دارد. برخی به تحولات حوزه معرفتشناسی ارجاع میدهند و برخی به تحولات سیاسی و ظهور دولت ملت و ... همه این روایتها بخشی از حقیقت ماجرا را منعکس میکند. اما زاویهای که کمتر به آن پرداخته شده این است که چطور و تحت چه فرآیندی یک موضوع جدید - امر اجتماعی- خلق میشود و در ادامه علوم اجتماعی و جامعه شناسی کلاسیک شکل می گیرد. ریشه این تحول و ظهور امر اجتماعی جدید را باید در نقطهای پیگیری کرد که منطق تقسیمبندی علوم پس از رنسانس، دچار گسست و انفصال از سنت قدمایی میشود. نقطه عطف این اتفاق ظهور ماکیاولی بود. او چارچوب و مفصلبندی جدیدی از دانش را عرضه میکند. در ادامه و از قرن ۱۷ به بعد، این تحول و به عبارتی روح کار ماکیاولی در قالب فلسفههای سیاسی و در آثار فیلسوفانی چون هابز و لاک دیده میشود. پس از تثبیت منطق ماکیاولی در فلسفه سیاسی نوبت به اقتصاد سیاسی و ظهور آدام اسمیت می رسد که این فهم جدید را در قالب مفاهیمی چون «بازار» و «دست نامرئی» صورتبندی کند.
اما اینکه این فهم جدید از علوم به طور کلی و سیاست به طور خاص چه بود تا به ظهور علم اجتماعی مدرن برسد، مسائلی است که در این درسگفتار بدان پرداخته شود.
#مجازی
🕟 دوشنبه ها ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰
آگاهے براے سامانے دیگر
#مدرسهتفکرونوآورینگاه
🌐 http://schoolnegah.ir
🆔 @sch_negah
#گزیده_درسگفتار
◀️ #جلسهسوم
درسگفتار #کلانروایتهاییازپیدایشو
#تکوینعلوماجتماعی
#استاد: محمدرضا قائمی نیک
🔷 جامعه شناسی مدرن، جانشین الهیات در غرب
برای فهم پیدایش و تکوین جامعهشناسی در قرن نوزدهم باید به ریشههای تاریخی آن در رنسانس و تحولات پس از آن رجوع کنیم؛
جایی که گویی انسان جدیدی متولد شده، فهم تازهای پدید آمده و ارتباط بشر غربی با تاریخ پیش از خود (قرون وسطی) گسسته شده است. این فهم جدید و این بینش تازه در حوزههای مختلف علوم بشری، از سیاست گرفته تا اقتصاد و علوم طبیعی در آثار اندیشمندانی چون ماکیاولی، هابز، لاک، نیوتن و دیگرانی که افکار و آثارشان هر کدام به نوعی نوید ظهور انسانی جدید را میدهد؛ انعکاس یافته است.
ادامه🔻