#شکنجه_خاموش
💢دلمان برای خودمان بسوزد !!
♦️ در آمریکا طی چند روز آتش سوزی شدید، میلیونها هکتار از جنگل ها و گیاهان و خانههای مردم از میان رفته است. تلاش دولت و آتش نشانی این کشور برای مهار حریق هم تا این لحظه ناموفق بوده است.
♦️چند سال پیش کلیسای نوتردام در پاریس طعمه حریق شد و بسیاری از قسمت های آن از بین رفت. استرالیا هم چند سال پیش درگیر آتشسوزی شدید بود که بخشهای بزرگی از جنگلهای آن را به ویرانی و نابودی کشاند.
👈اما واکنش مردم آمریکا، استرالیا و فرانسه و در کل جامعه غربی به این دو حادثه طبیعی چگونه بود!؟
در بسیاری موارد مشاهده کردیم که شهروندان آمریکایی، فرانسوی و استرالیایی دست به #دعا برداشته و با کمک و دستگیری خود تلاش کردند تبعات این دوحادثه را به حداقل برسانند.
#شکنجه_خاموش👇
♦️حال تصور کنیم این حوادث در کشور ما رخ می داد. در آن صورت واکنش غرب پرستان خود تحقیر چگونه بود؟
👈به احتمال قریب به یقین در اولین قدم شبکههای فارسی زبان ضدایرانی مانند#بی بی سی #اینترنشنال هر روز کلیپ های ارسال شده مردم از سوختن حیوانات و درختان و آثار باستانی را با هزاران فحش و ناسزا علیه ملت و شهردار و آتش نشانی را به نمایش می گذاشت
♦️سپس نوبت به بلاگرها میرسید تا #ذرهبین به دست چیزی از مناطق درگیر آتش پیدا کنند، تا تمام بدبختی ها و آتشسوزی های کره زمین را به ناکارآمدی مسئولین نظام و عقبماندگی کشور ایران و نفرینشدگی سرزمین ایران نسبت دهند.
♦️ما مردم هم در فضای مجازی شروع به پخش و اشتراکگذاری مطالب و توییتهایی شبهروشنفکران مشهور و شبهمنتقدان مغموم از این قبیل میکردیم:
‼️ دولت خودش عمدی این آتش سوزی را راه انداخت که حواس مردم را از گرانی ها و ......
‼️ آتش نشانی چطور از اون آب پاشها که در #آمریکا هست نداشت و هنوز بدبختیم با شلنگ معمولی میخواهیم آتش را خاموش کنیم!
‼️خاک بر سر حکومت بی لیاقت که به صورت تعمدی میخواهد
جنگل ها و حیوانات و آثار باستانی ما را تخریب کندخانه های هنرمندان را ،تا ما نژاد پاک آریایی اصالت و طبیعت خود را فراموش کنیم (با چند شعار مرگ بر آخوند و فلان)
‼️ شهردار بیعرضه و فلان...... شده در هنگام آتشسوزی در خانه اش خوابیده است. هر کجای دنیا بود الان مردم خانهِ شهردار را آتش میزدند.
‼️حکومت هر وقت چنین کاری میکند تصمیم دارد پشتاش یک جام زهر و نرمش قهرمانانهای داشته یا یکی از مقامات مهم را سر به نیست بکند.
‼️مردم دنیا اینجا ایران است، نفرین شدهترین سرزمین جهان.
‼️مردم دنیا به داد ما برسید با هشتک «سیو ایرانیان»
‼️با وجود این حکومت؛ ما را از بمب و موشک اسرائیل نترسانید.
‼️ از این لحظه به بعد هر کس شما را از تهاجم خارجی ترساند، یک دروغگوست غرب بهشت است
‼️ حیف این مردم نجیب ایران،
هر جای دنیا با نصف این آتشسوزی چهار دولت برکنار میشد و خانه چند وزیر وسط آتش بود.
#واماّ👇
♦️حقیقتاً این نوع رفتار ما اسمش مرض غرب پرستی و مرض خود تحقیری نیست؟!
#شکنجه_خاموش
#خودتخریب_نباشیم
#خودتحقیرنباشیم
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻 هنگ سوم
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
[بعد از آن شب که با اضطراب حمله ایرانیان گذشت،] صبح روز بعد با استفاده از موج کوتاه رادیو تماسهای نیروهای عراقی را از طریق دستگاه بیسیم شنیدم. متوجه شدم که حمله شروع شده و نیروهای عراقی در وضعیت بسیار بدی بسر میبرند.
ساعت ۸ بامداد خبر وقوع حمله و آزاد سازی شهر بستان به همراه ۷۲ روستا را از طریق رادیو تهران شنیدم. این خبر را به فال نیک گرفته و با خود گفتم خدا را شکر... این دومین پیروزی نیروهای اسلام ظرف این دو ماه است. طبق معمول ساعت ۹ رفتم که صبحانه را با معاون بخورم. او هم با اعلام نتایج اولیه حمله به من گفت که ایرانیها شهر بستان و نواحی آن را به تصرف در آورده اند و اکنون نبرد در اطراف هور و غرب دهلاویه جریان دارد. معاون اضافه کرد که نیروهای ما متحمل خسارات سنگینی شدهاند و ایرانیها ابتکار عمل را در دست دارند. از او پرسیدم: «موقعیت ما چگونه است؟»
پاسخ داد: «موقعیت ما كاملاً طبیعی است.
فرمانده برگهای مرخصی را امضا میکرد.
با خود گفتم خدا را شکر که باوجود این حمله به مرخصی خواهیم رفت. به واحد سیار پزشکی بازگشتم. از شادی در پوست خود نمی گنجیدم. تا ظهر خبرها را از طریق رادیو دنبال کردم. ساعت ۲ برای صرف ناهار و تحویل برگهای مرخصی کارکنان واحد سیار پزشکی به سنگر معاون رفتم دیدم که گروهی از افسران منتظر دریافت برگهای مرخصی خودشان هستند. ناهار را با هم خوردیم. در همین حال زنگ تلفن به صدا درآمد. معاون گوشی را برداشت و گفت: «بلی قربان... اطاعت قربان... گوشی را گذاشت. پرسیدیم: « چه خبر؟»
گفت: «افسر عملیات تیپ بود!»
چشمان همه گرد شد و نفسها در سینه حبس شدند. معاون ادامه داد: «فرمانده، به دستور ما داده است که مرخصیها را تا اطلاع ثانوی به تعویق بیاندازیم.»
آه از نهاد همه برآمد. گفتم خدا را شکر می کنم. شما هم دعا کنید که مساله فقط تعلیق مرخصیها باشد نه چیز دیگر.» همه پرسیدند: آیا در نبرد شرکت خواهیم کرد؟ به آنها گفتم: «این امر چندان بعید به نظر نمیرسد.» آنها گفتند ما در موضع دفاعی قرار داریم و نیروی ضربتی نیستیم.
گویی خودشان را با این عذر مجاب ساخته بودند. ده دقیقه به خود نیامده بودند که زنگ تلفن دوباره به صدا در آمد. تماس این بار نیز از اتاق عملیات تیپ صورت می گرفت. سکوتی مرگبار حاکم گردید. معاون قلم خود را برداشت و چیزهایی را که طرف مقابل به وی دیکته می کرد، یادداشت نمود. گاه و بیگاه می گفت «بلی قربان... حتماً قربان...»
معاون گفت که یک تلفنگرام محرمانه و فوری رسیده و به گروهان دستور داده شده است که بسیج شوند و برای جنگیدن به سرعت آماده گردند. سنگر معاون را ترک کرده و به همراه این خبر شوم به واحد سیار پزشکی بازگشتم. ستوانیار محمد سلیم را احضار کرده و به او دستور دادم واحد سیار را برای حرکت آماده سازد و وسایل سنگین و غیر ضروری را رها کند.
در عرض یک ساعت وسایلمان را جمع و جور کرده و منتظر دریافت دستور حرکت شدیم. ساعات سپری شد، اما چه ساعاتی! ساعات انتظار ؛ انتظار ملاقات با مرگ و ویرانی، انتظار سرنوشتی نامعلوم.
تاریکی شب بر همه جا سایه گسترد، اما هنوز از دستور جدید خبری نبود. آن شب را در بدترین شرایط روحی سپری کردیم. صبح روز اول ژانویه ۱۹۸۱/ ۱۱ دی ۱۳۶۰ به حال آماده در آمدیم. هنگام ظهر هنگی از تیپ ۱۰۹ پیاده به منظور استقرار در مواضع هنگ ما وارد شد. تا ساعت ۴ بعد از ظهر تبادل مواضع و توجیه موقعیت منطقه برای هنگ جدید انجام گرفت. واحد سیار پزشکی منتظر دستور حرکت بود ؛ تا این که ساعت ٤ بعد از ظهر همین روز دستور حرکت دادند. هنگ جاده منتهی به منطقه جفیر را پیمود ولی هیچ کس جز فرمانده هنگ که وانمود میکرد از واقعیت امر اطلاعی ندارد نمیدانست با چه سرنوشتی مواجه خواهیم شد. فرمانده از سه شب قبل اطلاع داشت که شرکت در آن نبرد حتمی ات و به منطقه بستان روانه خواهیم شد. هنگ ما به چند کاروان تقسیم شد و به راه افتاد. پشت سر هر کدام از کاروانها یک دستگاه آمبولانس حرکت می کرد. من با آمبولانس خود پشت سر کاروان مقر هنگ که شامل فرمانده و معاونان او بود قرار گرفتم.
#هنگ_سوم
@seYed_Ekhlas🇮🇷
دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق عراق:
💢 عربستان .مصر.اردن و امارات از رخدادهای سوریه وحشتزده هستند
🔹ترکیه و قطر به بهانۀ تغییر در سوریه، از دولت جدید در کشور حمایت میکنند اما سایر کشورهای عربی رخدادهای سوریه را تهدید موجودیتی برای خود میدانند.
🔹امارات، اردن، مصر و حتی عربستان از رخدادهای سوریه وحشت زده هستند. آنان معتقدند که خطر ترکیه و قطر از خطر ایران برایشان بسیار بیشتر است.
#حکام_عرب
#خودکرده_راتدبیرنیست
@seYed_Ekhlas🇮🇷
💢#خانم_سخنگو..
اینجا غزه است
#بغضت_نگرفت ؟!
👈ولی برای جانوران انسانمای لس آنجلس
که هم خواهان نابودی ملت مظلوم غزه شدند! هم پول بمب های اسرائیل جنایت کار پرداختند! #بغضت گرفت؟!
گویا انسانها از نظر شما با هم فرق دارند!
#اف_برحقوق_بشرغرب_وغرب_پرستان
@seYed_Ekhlas🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختری_که_شاه_عروش_داد
شاه اگر هزران استادیوم هم میساخت به اندازه یک ماه پول نفت #بحرین نمی شد که عروسش داد!!
♦️ بعضیها امروز می گویند شاه استادیوم ساخت و خیابان آسفالت کردو چه وچه
👈اما سرزمینی به اندازه (منهتن آمریکا) با #۸۰_میلیارد_بشکه نفت وذخائر گاز رو داد رفت...
این فیلم کوتاه را ببینید
#سفید_شویِ_مزدورآمریکا
#سلطنت_طلبانِ_تباه
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#دست به دامن زندانیان
💢برگشت آمریکا به دوران برده داری!
#کاراجباری_زندانیان در لس آنجلس
♦️اعتراض مسکو به اعزام زندانیها برای مهار آتشسوزی در آمریکا
سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه: این سؤال منطقی پیش میآید، آیا کنگره لایحهای را برای اعمال تحریمها علیه مقامات کالیفرنیایی، شرکتهای خصوصی و مردم عادی آمریکا بهخاطر استفاده از کار اجباری زندانیان برای خاموش کردن آتش آماده خواهد کرد.
♦️پیش از این بیبیسی اعلام کرده بود که ۹۳۹ زندانی زن و مرد به کالیفرنیا اعزام شده و همپای با آتشنشانها در تلاش برای خاموش کردن آتش هستند.
#آتش_جهنمی_درآمریکا
@seYed_Ekhlas🇮🇷
💢شیطان پرستان نوین
#تحریف_انجیل_تورات
آزادی بی حد ی که برای حیوانها هم خط قرمز است
بایدن به پاپ مدال داد
🔹رئیسجمهور آمریکا که روزهای آخر خود در کاخ سفید را سپری میکند مدال «آزادی ریاستجمهوری» را به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان داد.
پ ن
♦️اگر حضرت عیسی میدانست
پاپ فرانسیس در چنین زمانه ای
تسلیم ظلم ظالمان و طرفدار قوم لوط خواهد شد
قطعاً از خدا برای نابودی قوم خود مثل پیامبر لوط عذاب درخواست میکرد !گرچه عذاب خدا نمایان شده است!
#تحریف_انجیل_تورات_شیطان_پرستان
#پیروان_شیطان
🖌سیّد اخلاص موسوی
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#هرگزپیروز نخواهیم شد!حتی اگر کل خاورمیانه را اشغال کنیم!!!
💢#رژیم_اشغالگر_غیرقابل_ترمیم
♦️#طوفان_الاقصی
یائیر اسولین :حتی اگر تمام خاورمیانه را اشغال کنیم، بر غزه پیروز نخواهیم شد"
♦️یائیر اسولین نویسنده اسرائیلی در مقالهای در روزنامه عبری زبان "هاآرتص" نوشت:
👈هرچه زمان میگذرد و به یک سال و نیم از آن شنبه سیاه (حمله هفتم اکتبر 2023 حماس) نزدیکتر میشویم، این باور قویتر میشود که ما #بازندهایم و باز هم بازنده خواهیم بود. هیچ پیروزی، چه نظامی و چه غیرنظامی، نمیتواند
#این شکست را پاک کند.
♦️ حتی اگر #تمام_خاورمیانه_رااشغال_کنیم! و حتی اگر همه در برابر ما تسلیم شوند، باز هم در این جنگ #پیروز نخواهیم شد. نوشتن این جمله سخت است، این
♦️#دردعجیبی_است، ما در ۷ اکتبر شکست خوردیم و با هر "سربازی" که کشته میشود، هر "گروگانی" که بازنگشته است و هر خانوادهای که بیخانمان شده،
#واما👇
♦️ما با هر خانهای که تخریب میکنیم، هر محلهای که نابود میکنیم و هر جمعیتی که به کشتن آن اقدام میکنیم،
#بازهم_شکست میخوریم. هر عملیات اینچنینی فقط شکست ما را عمیقتر میکند و ما این شکست را #درک_نمیکنیم.
♦️ اگر فکر کنیم که پیروزی اینگونه به نظر میرسد، #اشتباه کردهایم. ما هم به دشمن، هم به خودما باخته ایم
🔹درس بسیار مهمی که این جنگ به ما آموخت این است که میتوان حاکمیت را #بازورنقض_کرد، اما نمیتوان #حاکمیت را با زور بازگرداند، مهم نیست که این زور چقدر بزرگ باشد.
♦️ کسانی که از خود نمیپرسند که واقعیت در آن شنبه چه چیزی میخواست به ما بگوید و از آن زمان تاکنون چه چیزی میخواهد به ما بگوید، هرگز پاسخی برای این سوال نخواهند یافت.
👈 تا زمانی که صدای توپها وبمب ها گوشها را کر میکند، ما جامعهای هستیم که حاکمیتش در حال #خونریزی است. این به این معنا نیست که ما نباید بجنگیم. باید بجنگیم. من از طرفداران صلح نیستم، ♦️اما :#امنیت_واقعی_در درازمدت برای ما وجود #نخواهد داشت مگر اینکه اعتراف کنیم که شکست خوردهایم!
#رژیم_اشغالگر_غیرقابل_ترمیم
#اُبّهت_پوشالی
ترجمه:المیادین
🖌سیّداخلاص موسوی
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻نقش قرارگاه کربلا
در عملیات کربلای۵
به روایت اسناد - ۹
♦️ پس از صحبتهای مقدماتی، غلامپور که از اعتماد برادر #حیدرپور اطمینان یافت، نکاتی را درباره دشمن به وی یادآوری کرد و از وی خواست تا هرچهسریعتر امکانات تیپ را از #آبادان به خرمشهر منتقل کرده و تا ده یا پانزده روز دیگر آماده عملیات شود. وی دراینباره گفت:
👈 ما در مرحله اوّل میخواهیم بیاییم پشت #نهرجاسم و بعد بهسمت کانال زوجی حرکت کنیم، از این سمت هم میآییم پشت
#کانال_ماهی. الآن شما سعی کنید تیپ را از آبادان به خرمشهر منتقل کنید که به منطقه نزدیک شوی.
👈اینجا اگر قرار باشد یک عملیاتی بکنیم باید با یک توان متمرکز بیاییم پای کار. بنابراین، #قرارگاه قدس هم باید بیاید پای کار. انشاءالله با رعایت احتیاط بیایید داخل منطقه. شما باید دو نوع آموزش به بچههایتان بدهید، آموزش حرکت در گلِ و شُل و آموزش جنگ در #نخلستان. وقت کم است، تا ده یا پانزده روز دیگر باید آماده شویم. مانور اینجا محدود است، ولی میخواهیم روی کانال ماهی بایستیم تا ببینیم چه میشود. پس شما سه کار انجام بده
👈۱. انتقال به اینطرف کارون
👈۲. آموزش نیروهایت
👈۳. شرکت در جلسه فردا شب
♦️سیفالله حیدرپور فرمانده تیپ ۴۸ فتح با این جمعبندی قرارگاه را ترک کرد و غلامپور برای چند لحظه به بیرون از قرارگاه رفت و با نگاهی به اطراف و آسمان منطقه گفت #الآن دو روز است که هوا طوفانی است و گرد و غبار جلو دید دشمن را گرفته است. اگر وضع به همین صورت باشد یگانها میتوانند کارهایشان را در روز نیز انجام دهند. این هم کمک #خداوند، دیگر چه میخواهیم؟!
🔹 این جملات که نشانه امیدواری نسبتبه عملیات آینده بود در حالی بیان میشد که هنوز اطمینان چندانی به اجرای عملیات وجود نداشت. در همین زمان برادر میرحسینی فرمانده تیپ ۱۸ الغدیر از استان یزد آمد. با لهجه شیرین یزدی سلام و احوالپرسی کرد و بهاتفاق برادر غلامپور وارد قرارگاه شدیم. بهمحض ورود به اتاق فرماندهی برادر میرحسینی پرسید، #تکلیف ما چیست؟ غلامپور با خنده گفت تکلیف همه ما #شهادت_است، آماده هستید آقای میرحسینی؟ پس از چند لحظه سکوت غلامپور صحبتهای خود را با گفتن #لاالهالاالله آغاز کرد و پس از نشاندادن نامههای ابلاغی ازسوی #محسن_رضایی، گفت:
سریع شناساییهایتان را شروع کنید و تیپ را وارد منطقه کنید.
میرحسینی: اوّل خط حد ما را تعیین کنید تا بدانیم چه کنیم.
فرمانده قرارگاه کربلا پس از نشاندادن خط حد تیپ الغدیر در جناح راست عملیات (آبگرفتگی سمت پاسگاه زید تا پد بوبیان)، گفت:
👈شما اوّلین کارتان این است که تیپ را انتقال بدهید اینطرف رودخانه کارون و بلافاصله شناساییهایتان را آغاز کنید.
میرحسینی: مانوری که اینجا برای ما گذاشتهاید، از سیلبند سمت راستمان تهدید میشویم و دشمن بهطرف ما تیر میزند.
غلامپور: بله، #اینجا جنگ است. باید هم تیر بزند، منتها شما بیایید شناساییهایتان را شروع کنید بعد روی مانور هم حرفهایتان را بزنید. اینکه نمیشود، اگر تردید دارید بگویید تا من مسئله را حل کنم. الآن یک هفته است که به شما مأموریت دادهاند ولی شما هیچ کاری نکردهاید، اینکه نمیشود.
🔹میرحسینی: من میگویم سمت راستم تهدید میشود، شما یک یگان قوی بگذارید اینجا این کار را بکند.
غلامپور: این چه حرفی است. تیپ ۱۸ مگر ذلیل است؟! بیایید پای کار، کارتان را شروع کنید، اگر ابهامی هم دارید، بگویید ولی بیایید پای کار.
میرحسینی: شما با ما قرار گذاشتید ولی نیامدید.
غلامپور: ما آمدیم، شما نبودید، الآن هم دارید توجیه میکنید. شما ابهام دارید و تردید. اینطوری نمیشود جنگید، سه روز پیش باید بچههایتان مستقر میشدند و کار را شروع میکردند، اما هنوز نیامدهاید پای کار. شما میدانستید که اینجا مأموریت دارید و نیامدید پای کار. بروید و سریع تیپ را بیاورید پای کار و مستقر شوید.
میرحسینی: ما کارمان را شروع میکنیم ولی جناح راستمان خطر است و نمیشود کار کرد.
غلامپور: من خودم مشکلات جناح راست را به #آقا_محسن گفتهام. شما بیایید پای کار، من حلش میکنم. من خودم به فرماندهی گفتم بهخاطر جادههای موازی کانال که محور پشتیبانی دشمن از پاسگاه زید است، ما اینجا به دو یگان نیاز داریم.
🔹 میرحسینی درحالیکه به استقرار در محور راست عملیات بدبین بود و نمیخواست تیپ ۱۸ الغدیر را در این منطقه وارد کند، گفت: ما را بیاورید به منطقه پنجضلعی. اینجا بیشتر آشنایی داریم.
غلامپور: پس بگویید شما با کل محور راست مسئله دارید! این را به آقا محسن بگویید.
#عملیات_کربلای5
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻 هنگ سوم
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
♦️ در نزدیکی پل سابله چند عدد قفس بزرگ قرار داشت. از سربازانی که وظیفه نگهبانی از پل را به عهده داشتند علت وجود این قفسها را پرسیدم. آنها گفتند که این قفسها برای اسرای ایرانی تهیه شده است ؟!
پرسیدم این راه به کجا میرود؟
- به شهرهای بستان و سابله
آن موقع بود که دریافتم ما به میدان نبرد میرویم. با گذشتن از روی پل، مسیر خود را به موازات یک خاکریز بلند در سمت شرق ادامه دادیم. هر چه جلوتر میرفتیم صدای خمپاره ها بیشتر به گوش میرسیدند تا این که آتش سلاحهای سبک را نیز به عینه مشاهده کردیم. ساعت حدود دوازده شب بود و ما همچنان آهسته و با احتیاط به حرکت خود ادامه میدادیم. شدت خستگی مرا خواب آلود کرده بود، ولی از فرط ترس و نگرانی نمیتوانستم به خواب بروم، چون در این منطقه خطر، جدی، و مرگ حتمی بود.
پانزده دقیقه بعد از نیمه شب به دستور فرمانده هنگ مسیر خود را تغییر داده و وارد یک زمین مزروعی شدیم. زره پوشها به علت داشتن چرخهای بزرگ و شنی به راحتی طی مسیر می کردند، اما ادامه راه برای خودروهای ما بسیار دشوار بود به طوری که پس از مسافتی موتور خودروی ما خاموش شد. به سرعت پیاده شدم و در زیر نور چراغ قوه کوچکی که همراه داشتم به بازدید موتور پرداختم. در این موقع سایر خودروها در کنار کانال بی آبی توقف کردند. بعد از برطرف کردن عیب موتور، با پای پیاده و در جلوی آمبولانسها به راه افتادم تا آنها را راهنمایی کنم. اندکی بعد فرمانده هنگ را دیده و به او گفتم: چه باید کرد جناب فرمانده؟ گفت: «دکتر سعی کن یک مخفیگاه برای خودت بیابی و تا صبح در همین جا بمانی!»
با خود گفتم خدایا کجا مخفی شوم. این چهار آمبولانس را کجا مخفی کنم؟
ما از هر سو در معرض خطر قرار گرفته بودیم. به هر حال رانندگان آمبولانسها را صدا زده و به آنها دستور دادم تا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را استتار نمایند. خودم نیز آمبولانس را در حفره ای نزدیک یک تانک استتار شده قرار دادم. راننده آمبولانس پشت فرمان به خواب رفت من و پرستار "خمیس عبدالمحسن" درون وسائلی که داخل آمبولانس بود خزیده و خوابیدیم.
ساعت پنج صبح بیدار شدم. بعد از خوردن صبحانه که از فنجانی چای و چند عدد بیسکویت فراهم شده بود، به انتظار دمیدن صبح نشستیم. آنگاه نزد فرمانده هنگ رفتم و از او خواستم تعدادی سرباز را مامور حفرسنگر برای استتار آمبولانسها کند. سایر سربازها نیز مشغول حفر سنگر شدند که ناگهان از طرف شمال مورد آتش گلوله های تانک قرار گرفتیم. افراد هنگ همانند رمه بزها که از دیدن گرگ هراسان میشوند پا به فرار گذاشتند. من به همراه گروه پزشکی به طرف باتلاق دویدیم و داخل یک کانال خالی از آب پناه گرفتیم. حدود ساعت هشت صبح بود که چشمم به تعدادی خانه افتاد که در وسط آنها یک منبع مرتفع آب قرار داشت. از یکی از خدمه تانکها پرسیدم: «آنجا کجاست؟» او گفت: آنجا شهر سابله است. وافزود آن شهر در فاصله ۳کیلومتری ما قرار دارد و ایرانیها از آنجا ما را هدف قرار میدهند.» سابله یک شهرک کوچکی است که در جنوب غربی شهربستان کنار رودخانه کوچکی به همین نام «سابله» واقع است. آتش تا ساعت ۹ صبح ادامه یافت. پس از آن به مقر هنگ رفتیم. مواضع جدید یگان در سمت شرق خاکریزی که به وسیله ماشینهای راه سازی اداره آبیاری ساخته شده بود قرار داشت. در شمال آن، شهرک سابله و در غرب آن هورالهویزه قرار داشت. هورالهویزه حدود ٤٠٠ متر از مواضع ما فاصله داشت.
♦️افراد گروه پزشکی را صدا زدم تا با هم به جستجوی ابزار لازم جهت ساختن پناهگاه برای خود برویم زیرا فصل زمستان و بارندگی از راه رسیده بود و منطقه نیز از نظر نظامی بسیار خطرناک می نمود. در همین حین به تعدادی سنگر متروکه برخوردم. در آن منطقه به مقدار زیادی چوب و صفحات فلزی و تعدادی صندوق مخصوص گلوله های توپ بود. از دیدن آنها بسیار خوشحال شدم. مقداری از چوبها و صفحات فلزی را به داخل کامیون منتقل کردیم اما هنگامی که خواستیم صندوقها را بلند کنیم، دریافتیم که آنها بسیار سنگین و پر از گلوله های توپ ۱۲۲ میلیمتری هستند. بله! نیروهای ما، آنها را جا گذاشته و پا به فرار گذاشته بودند. گلوله ها را خالی کرده و صندوقها را به داخل کامیون انتقال دادیم. همگی از به دست آوردن این غنیمت خوشحال بودیم. به وسیله یک بولدوزر حفره بزرگی ساخته و روی آن را با چوب و حلبی پوشاندیم، تا این که به صورت یک اتاق بزرگ زیرزمینی در آمد. بعد از ظهر تمام وسایلمان را به داخل پناهگاه تازه ساز منتقل کردیم.
#هنگ_سوم
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃 سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در کنار سردار علی فضلی
پ ن
♦️دوستان و بزرگوارانی که مطالب مربوط به #عملیات_کربلایی5 را مطالعه می فرمایند
به چند نکته توجه کنند
1_ایمان وباور همه فرماندهان
2 _احترام به نظر همه ی فرماندهان حتی نظر مخالف همدیگر
3_ونکته قابل توجه اینکه در نهایت
فرامانبرداری واطاعت از فرمانده کل است علیرقم نظرات مختلف
واین عوامل سبب انسجام و موفقیت فرماندهان و نیروهای بسیج و سپاه در طول هشت سال دفاع مقدس بود #اطاعت از فرمانده
#اطاعت از دستور امام خمینی ره
♦️رمز موفقیت ما هم در کشور وکار های بزرگ حتی با وجود اختلاف نظر وسلیقه . اتحاد است و فرمانبرداری از
عقلانیت انقلابی و رهبری کشور است
به امید روز های روشن برای ملت عزیز وبزرگوار ایران 🍃
@seYed_Ekhlas🇮🇷
❌بی بی سی توانایی این را دارد از بحران آتش سوزی در یک شهر بزرگ، یک محتوای گولولی صورتی بسازد و از یک یک حادثه عادی در خاورمیانه، کوهی از نفرت و خشم و سیاهی
➺@irani_ghavi | 🇮🇷🇵🇸ایرانقوی
بازنشر از کانال👆
پ ن
♦️این قدرت رسانه است و روایت سازی رسانه ها ؛ از جهنم واقعی در لس آنجلس ببینید چه روایت وتصوری ساختند؟!
#مواظب_جنگ_روانیِ_رسانها_باشیم!
@seYed_Ekhlas🇮🇷