eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
730 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢هدف هجمه به دکتر عراقچی ♦️متاسفانه با اتفاقات این روز ها و حواشی ایجاد شده،فشار ها علیه وزیر امور خارجه کشورمان 🔹علیرقم تلاش های دکتر عراقچی در دیپلماسی که قابل تحسین است ، به حدی رسیده است که کم کم دست پیدا وپنهان دشمنان در این نقشه پلید آشکار می شود ! ♦️متاسفانه عده ای از دوستان انقلابی هم به این هجمه وحواشی دامن می زنند معاندین وبدخواهان حسابشان جداست ولی 👇 🔹انقلابیون ، مذاکره را که سالهاست یکی از راهبردهای جمهوری اسلامی است را به استناد مذاکرات برجام که آنهم بنوعی خواست نظام بود ولی نه به شکل معیوب وذلت بار ؛ دکتر را متهم به مذاکره میکنند با این هجمه وتخریب وزیر امورخارجه چند هدف را دنبال میکنند ♦️ به نظر می رسد باید این مسئله را در یک نقشه ی بزرگتری مورد بررسی قرار داد، هجمه به عراقچی و تخریب آن چه دستاوردی می تواند داشته باشد ؟! اول👇 ‏ رهبری به دلیل تایید و حتی تاکید بر انتخاب‎ به عنوان گزینه وزارت امور خارجه. بردن نمایندهگان مجلس . بر او برای کرنش و از بین بردن تمرکز مذاکرات آتی. بردن وزارت خارجه به عنوان نهاد متولی مذاکرات مهمّ ؛ که از پیچیدگی خاصی برخوردار است ! باشیم ♦️مخصوصا طیف انقلابی ودلسوز نظام جمهوری اسلامی .لطفا تحت تاثیر القاعات حزبی و گروهی قرار نگیریم! و پازل دشمن راتکمیل نکنیم مقتدرانه 🖌سیّد اخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی          ‌‌‍‌‎‌ ♦️در یکی از روزها تصمیم گرفتم به دیدار سرگرد «فاضل» بروم. از غروب با خودروی حامل جیره غذایی افسران به راه افتادم. پس از مدتی به جاده مملو از ماسه که موازی رودخانه میسان و در پشت خط مقدم واقع شده بود رسیدیم. ♦️از بدشانسی برخوردی بین نیروهای ما و نیروهای ایرانی صورت گرفت. خودرو را رها کرده و در یکی از سنگرهای نزدیک مخفی شدیم. نیم ساعت بعد تیراندازی متوقف شد. خیلی سریع به طرف خورو برگشتیم. هنگامی که روی صندلی جلو نشستم، چیز عجیبی را زیر نشیمنگاهم 👈احساس کردم. آن را که برداشتم، دیدم یک میان برد است. چراغ قوه ای را که همراه داشتم روشن کردم. سوراخی را روی در خودرو مشاهده نمودم. از این که لطف و عنایت خداوند شامل حالم شده بود دست سپاسم را به درگاه الهی دراز کردم. به طور حتم اگر آنجا نشسته بودم، کشته می‌شدم. به سرعت حرکت کردیم و ساعت ۹ شب به قرارگاه هنگ رسیدیم. ♦️ پس از پرس و جو در مورد مقر فرمانده هنگ دیدم که یک کامیون ایفا که در داخل سنگر بزرگی آشیان داشت به صورت دفتر فرماندهی در آمده است. شام را در حضور معاون و دستیار او خوردم. سپس ماجرای تیراندازی را برای آنها شرح دادم. 👈سرگرد فاضل مرا به خاطر آمدنم مورد نکوهش قرار داد. به او گفتم تا کی بایستی افسر احتیاط تیپ بیستُم باقی بمانی؟ جواب داد این مسئله خودم را هم نگران کرده است. متاسفانه باید به عنوان جانشین فرمانده هنگ دائم این طرف و آن طرف برویم، یا مورد قرار بگیریم و یا در حمله شرکت کنیم. به هر حال این مسئولیت بزرگی است. ساعت ۱۱ شب از آنها خداحافظی کردم. ♦️هنگام خداحافظی، سرگرد «فاضل» به من گوشزد کرد که بار دیگر به اینجا نیایم. از من خواست به جای خود، معاون پزشکی را به قرارگاه هنگ فرستادم. به واحد سیار پزشکی بازگشتم و روز بعد ابراهیم اسماعیل شذر، معاون پزشکی را نزد سرگرد فرستادم. در طول ماه دسامبر نیروهای ما هنوز سرگرم ساختن خط دفاعی بودند. در آن فاصله نیروهای مهندسی تمامی روستاهای واقع در ساحل رودخانه میسان و پشت آن و نیز روستاهای واقع در ساحل رود را با خاک یکسان کردند و خانواده های ماندگار خوزستانی را شبانه همراه دامهایشان به وسیله کامیونها به شهر القرنه نمودند. تا آنجایی که به خاطر دارم روستاهای شیخ خزعل و رفیع از جمله روستاهایی بودند که دستخوش تخریب شدند. ♦️ارتش تنها به انهدام منازل اکتفا نکرد بلکه درختان را نیز قطع کرد. عراق منطقه ای به عمق ۸۰۰ متر را مقابل رود کرخه گذاری کرد. بولدوزها و دیگر وسایل موتوری شب و روز مشغول روستا، قطع درختان و احداث خاکریز بودند. در یکی از روزها پس از این که بهیاران به منظور تحریک افسران قرارگاه تیپ، آتشی در واحد سیار پزشکی شعله ور کردند، به قرارگاه تیپ احضار شدم. به آنجا رفتم ♦️دیدم که افسران به طریقه اعراب سرگرم نوشیدن قهوه عربی هستند. پس از نوشیدن یک فنجان قهوه، در مورد آتش و دود حاصل آن برای آنها توضیح دادم. افسر اطلاعات متقاعد شد و توصیه کرد دودی در منطقه به راه نیفتد تا مبادا کنجکاو شوند. با استفاده از این فرصت به سنگر فرمانده تیپ رفتم. پس از سلام و ادای احترام به او گفتم 👈چرا روستاها را منهدم می‌کنید ؟ پاسخ داد: «برای این که ایران مجالی برای پیاده کردن نیرو علیه ما پیدا نکند.» گفتم: بسیار خوب! گناه درختان چیست ؟ ♦️پاسخ داد برای این که منطقه برویِ نیروهای ما باز باشد. گفتم شما اعمال ای در حق املاک مردم عرب و مسلمان مرتکب می‌شوید. ما همان گونه که شما ادعا می‌کنید برای رهایی آنها به اینجا آمده ایم! ♦️قدری مکث کرد. سپس اضافه کردم: «قربان شما موافق این کارها هستید؟» پاسخ داد: «نه... ولی این دستورات از سوی فرماندهی نیروهای مسلح صادر شده است.» باز مکث کرد. گفتم آیا فرماندهی کل از شخص رئیس جمهور دستور می گیرد؟» 👈گفت: «بله» سپس ادامه داد: «دکتر! شما از دیدگاه یک که دیدگاهی انسانی است به جنگ نگاه نکنید. ♦️جنگ به احدی رحم نمی کند و با مفهوم انسانیت است. جنگ وسیله ای برای کشتار و ویرانی است. این یک واقعیت است و شما بایستی قبول کنید. با خود گفتم این دستور از سوی قهرمان عربیت و پرچمدار قومیت عربی، صدام حسین صادر شده است. ملت عربستان (خوزستان) در قاموس او یعنی ریشه کن ساختن نسل آنها و آواره کردن این ملت برای ارضای هدفها و تمایلات بیمارگونه صدام.        ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas