eitaa logo
ستاد نماز جمعه شهرستان تنکابن
887 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
111 فایل
کانال اطلاع رسانی امام جمعه محترم تنکابن و ستاد برگزاری نمازجمعه شهرستان تنکابن ✅ ارسال نظرات و پیشنهادات @Khabar_setad 📝 www.aparat.com/Seyyed_mahdi_hedayati_fan 🖥 https://virasty.com/S_mahdi_hedayati 🪧
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مهدي فتح الله زاده (شهيد دفاع مقدس ) 💠 : شهید مهدی فتح‌الله‌زاده، شکوفه‌ای آسمانی بود که - چهاردهم دی‌ماه ۱۳۴۱ش - در دستان سبز پدری کشاورز و در دامان پرمهر مادری پاکدامن شکفت. روستای سنگ از بخش کلیبر شهرستان اهر، دنیای کوچک دوران کودکی او را شکل داد. دوران ابتدایی در روستا به‌سر شد و برای تحصیل در مقطع راهنمایی، بخش کلیبر، پذیرای قدم‌های مردانه این نوجوان باصفا شد؛ اما حضور او در آنجا خیلی طول نکشید و تا کلاس دوم بیش‌تر نماند. تبریز، انتخاب سوم این شهید عزیز بود که برای سال سوم مقطع راهنمایی برگزیده بود و بالاخره دوره متوسطه را در دبیرستان دهخدا شروع کرد. مهدی، مرد جدیت‌ها بود. تا درس خواند، مردانه خواند و بهانه‌اش نبود؛ وقتی هم نخواند و قدم در میدان رزم نهاد باز هم سرشار از مردانگی و جدیت بود. دوران دبیرستان مصادف با فریادهای خشمگین ملت بر سر طاغوت شهوت، استبداد و تکاثر بود. طاغوتی که خاک پاک این سرزمین را آلوده ساخته بود و حالا مهدی هم یکی از این فریاد‌ها شده بر سر ظلم و استکبار. ناگهان در سال ۱۳۶۰ش او دست به انتخابی متفاوت زد و رفتن به حوزه علمیه را برگزید. او آمد تا تن روح را در این زلال پاک، شست‌وشو دهد و در آن نور معرفت را مشاهده کند. مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) و رسول اکرم (ص)، اقیانوس‌های نوری بود که او در آن غسل اخلاص کرد و میدان رزم را در پیش گرفت. رزم با نفس و پیروزی در جهاد اکبر، او را برای رزم در میدان جهاد اصغر آماده ساخته بود که هرکس از جهاد اکبر سربلند بیرون آید، در مصاف با جهاد اصغر چه باک دارد؟ شهید فتح‌الله‌زاده، در حج کبوتران سبک‌بال و عاشقی که برای حفظ و حراست از دین خدا و اظهار ارادت به محضر حضرت حق، آشیان‌‌ رها کرده و راهی غربت شده بودند، وارد شد. سر بر آستان دوست سائید و گریست تا بنگرد آنچه را با چشم دل تنها می‌توان گریست. بیست و ششم اسفندماه سال ۱۳۶۳ هجری شمسی، او آن‌چه را با چشم دل دیده بود با عمق جان لمس کرد؛ وقتی پیکر غرق به خون طاهرش نیلوفری آبی شد در کویر بی‌کسی‌ها. و شرق دجله جایگاه رویش این نیلوفر آبی بود. شهدا: و اما آن چه كه براي دوستان و برادران مي نويسم از باب «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» است؛ زيرا كه مكان، مكاني مقدس است و معنويت خاصي دارد.باشد كه خداوند همه ما را مزين به اخلاق اسلامي و رهنمون به وظايف شريفه خود بفرمايد.... اي برادران و خواهران! حال كه رفتن همه ما چه زود و چه دير حتمي است و هيچ اطلاعي از وقت رفتن نداريم، پس خود را براي آن لحظه آماده نماييم و حساب هر روز و هر ساعت را با خداي خود، همان روز و همان ساعت تسويه نماييم قبل از آن‌كه ما را به حساب بكشند و بترسيم از دادگاه قاضي‌اي‌كه ناظرمان خود همان قاضي بوده است و چون مسافرت ما ابدي است سعي كنيم آذوقه‌اي ابدي برداريم و لحظه‌اي از تلاش و كوشش در راه تهيه آذوقه ابدي باز نايستيم و هيچ وقت عجب و غرور هم ما را نگيرد كه هر توفيقي در اين راه نصيب ما بشود، خود اين توفيق شكري و عبادتي لازم دارد و اما درحركتها و موضع‌گيريها، تنها امام عزيز را الگوي خود قرار دهيد... انشاءالله كه خداوند به همه توفيق عبادت خالصانه خود عنايت فرمايد. ❤️شهادت:26/12/63 شرق دجله 🆔 @setadtonekabon98
💠 روحانی شهید سید عباس موسوی قوچانی(شهيد دفاع مقدس) 💠 : در یک خانواده متدین در شهرستان قوچان متولد شد . او که طعم گرسنگی و محرومیت را چشیده بود هرگز از حمایت این قشر مظلوم تا پایان عمر شریفش غافل نماند . وی از همان کودکی سری پر شور و روحی تسلیم ناپذیر داشت در سنین نوجوانی به کسب علوم اسلامی پرداخت و در این سیر تحصیلی که با مبارزات سخت با رژیم طاغوت همراه بود از بزرگان سه حوزة مقدسة مشهد ، قم ، نجف ، همچون حضرت امام بهره جست سپس به شهر مقدس مشهد بازگشت و به جمع روحانیت مبارز مشهد پیوست و از درسهای عمومی و خصوصی حضرت آیت الله خامنه ای دامه برکاته بهره جست . در این مبارزات او مکرر توسط ساواک دستگیر می شد و سالها در زندان بسر برد و بقول رهبر عزیزمان سخت تلرین شکنجه ها را به شهید موسوی می دادند و در این شکنجه ها به گفتة دوست و دشمن حسرت گفتن یک آخ را بر دل جلادان ساواک گذاشت . یاران همرزمش هنوز صدای گرم و گیرای وی را در سلولهای زندان به یاد دارند که پیوسته این آیه را از قران کریم تلاوت می نمود : ام حسبتم ان تدخلوا الجنته... گمان کردید که به بهشت داخل می شوید بدون امتحاناتی که پیش از شما بر گذشتگان آمد ؟ ( بقره 214 ) مبارزات او در مسجد امام حسن مجتبی (ع) و کرامت در کنار رهبر عزیز و روحانیون مبارز ادامه داشت و به فعالیت و روشنگری می پرداخت . با رهنمودهای رهبر انقلاب و هم رزمانش دفتری را که توسط دولت طاغوت در مدرسه نواب ایجاد شده بود را به آتش کشید .سپس با استفاده از تعلیمات استاد بزرگوارش ، رهبر عزیز انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای دست به تعلیف کتاب مهم و ارزشمند شیوه امامان با نام مستعار سادات حسین ، زد و در آن به صورت مناظرگونه ای چهره روحانیت مرتجع را بر ملا ساخت .او که در زندان از نزدیک با افکار ماتریالیستی و الحادی سران موافقین آشنا شده بود و در همان زندان رو در رو ، افکار آنها را نقد کرده بود بعد از پیروزی انقلاب سرپرستی بخش اطلاعات و تحقیقات کمیته مرکزی انقلاب اسلامی را به عهده گرفت و با فعالیتهای شبانه روزی خود توطئه های آنان را خنثی و خانه های تیمی آنها را یکی پس از دیگری کشف و سران منافقین را دستگیر و تحویل زندان و دادسرای انقلاب اسلامی می داد و مانع فعالیتهای مهم آنان از جمله ممانعت از تشکیل سپاه به دست آنان شد و ضربات او به تشکیلات منافقین آنقدر محلک بود که باعث خشم شدید منافقین شده و بارها طرح ترور وی را ریختند و او را به اعدام انقلابیون محکوم کردند وی به خواست خداوند متعال توطئه های آنان یکی پس از دیگری عقیم ماند. در آغاز انتخابات مجلس شورا از طرف دوستانش به کاندیدا شدن توصیه شد ولی به نفع یکی دیگر از برادران کنار رفت و به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت و اظهار می داشت : وقتی که صف اسلام با کفر در آمیزد ـ خفتن به شبستانها کافر صفتی باشد و سرانجام شهید سید عباس موسوی پس از مبارزات و مجاهدت فراوان با ضد انقلابیون داخلی و عمام خارجی و دوست نمایان ضعیف در سحرگاه 6/1/61 در حملة فتح المبین در حماسه ای خارق العاده که خود شرح مفصلی دارد به آرزوی دیرینه اش ، به فیض شهادت نائل گردید و به خدمت مادر بزرگوارش فاطمه سلام الله علیها شتافت . شهدا: فرازی از وصیت نامه شهید:در کارها خدا را اصل قرار دهید .خدارا آن چنان ناظر بدانید ،که گویی او را می بینید،آخر اگر شما او را نبینید او شما را می بیند. خدای منان را شکر،که نعمت بزرگ امامت را به ما ارزانی داشت و پیروی از امام را به امت ایران برای نجات از ظلمت،راه اصلی نجات قرار داد. از مبلغین اسلام در خواست عاجزانه دارم که در مورد ضوابط و روابط اسلام ،با ملت هرچه بیشتر سخن بگویندکتابهای شهید مطهری را بخوانید ومسجدها را خالی نگذارید.به فرزندان شهداء مثل خودتان نگاه کنید و برسید. ((از شرّ نفس اماره به خدا پناه برده و در مهار آن بکوشید.)) ❤️شهادت:رقابیه، عملیات فتح المبین - 6/1 61 مزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام الله علیها، گلزار شهدا 🆔 @setadtonekabon98
💠 رسول خلیلی(شهيد مدافع حرم حضرت زینب (س)) 💠 : رسول بر عکس پسر بزرگم، روح الله، بچه خیلی آرام و ساکتی بود و شیطنت نمی‌کرد. از همان دوران کودکی هم خیلی بچه بااعتقاد و مؤمنی بود. ما تا زمانی که جنگ تمام شود تهران بودیم و پس از اتمام جنگ رفتیم کرج. البته سال 66 که اواخر جنگ هم بود یک مدتی به دزفول رفتیم. رسول رشته‌اش در دبیرستان ادبیات و علوم انسانی بود و در دانشگاه مدیریت می‌خواند و در 27 آبان 1392 در نزدیکی حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید. شهدا: خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است. اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم. پس غمگین نباشد. - ❤️شهادت:27/8/92-سوریه حلب مزار شهید:بهشت زهرا، قطعه 53 •┈〰✾•☘🌺☘•✾〰┈• با ما همراه باشید⬇️⬇️⬇️ دفتر امام جمعه و ستاد نماز جمعه شهرستان تنکابن 🌐 @sedmahdihedayati
🔴شهادت علی چیت سازان(شهيد دفاع مقدس) شب میلاد امیرالمؤمنین (ع) بود، شهر به یمن ولادت سردار خیبر آذین بسته شده بود، که کودکی زیبا در ۲۰ آذر ۱۳۴۱ش هم‌نام با امام اول شیعیان (ع) چشم به جهان گشود: شهید علی چیت‌سازیان. علی دوران کودکی را در آغوش پرمهر مادر گذراند. نگاه خسته پدر و دستان پینه‌بسته‌اش دل کوچک علی را می‌لرزاند، اما پدر به او آموخته بود که شیعیان امام علی (ع) باید دل دشمن را بلرزانند، از همان زمان او مردی شد به صلابت صخره‌های پرشکوه الوند. هم‌زمان با اوج‌گیری مبارزات انقلاب اسلامی، چیت‌سازیان به جمع سربازان روح‌الله (ره) پیوست. مدتی بعد پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، علی را که ۱۶ سال بیش‌تر نداشت به جبهه‌های جنوب کشاند. او در عملیات‌هایی نظیر والفجر ۲ و نصر ۴ شرکت نمود و چندین مرتبه مجروح شد. سرانجام فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر ۳۲ انصارالحسین (ع) در تاریخ چهارم آذرماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی در منطقه ماووت در عملیات نصر ۸، سه ماه پس از شهادت برادرش، در سن بیست و پنج سالگی به آروزی دیرینه‌ خود رسید. فاتح قله‌های پرفراز و نشیب جهاد اکبر پس از سال‌ها مبارزه و ایثار، بر اثر انفجار مین، عاشقانه به دیدار سیدالشهدا (ع) شتافت. پیکر پاک شهید علی چیت‌سازیان در شهر همدان تشییع و به خاک سپرده شد. شهدا: گزیده ای از وصیتنامه شهید: در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند. پیام به مردم حزب الله و زحمت كش البته اینجانب كوچكتر از آن بودم كه بعد از رفتن خود پیامى بدهم خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند كوچكتر مى دانم ولى گفتنیهاى زیادى براى مردم دارم كه بعد از خاموش شدن چراغ عمرم شما مقدارى از آن را روى كاغذ مى خوانید . اول اینكه امام عزیز را تنها نگذارید و به پیامهاى پدرگونه او از ته قلب گوش فرا دهید و مانند مردم كوفه نباشید كه ابا عبدالله را تنها گذاشتند اگر تا به الان در این راه مقدس قدم نگذاشته اید و به پابوس اسلام نیامده اید فرصت هست و هر وقت كه پیش خدا بیائید خداوند شما را قبول مى كند و دیگر اینكه راههاى انحرافى كه انسان را از خط امام عزیز و بزرگوار دور مى كند پرهیز كنید . امام عزیز فعلا فرموده اند كه باید در جبهه باشیم و دفاع را واجب دانسته اند جبهه هاى گوناگون براى خودتان درست نكنید جبهه فقط و فقط خط مقدم است و براى همه واجب است نگذارید امام عزیز براى چندمین بار به ما بگوید كه به جبهه بروید اگر ما سرباز او باشیم فرموده اند و دیگر كافى است ما باید به دنیا ثابت كنیم كه هر چه امام مى گویند با جان و دل خریداریم از گروه بازى و خیانت به خون شهدا باید دیگران به فكر كمك كردن به این خاك باشند نه به فكر مسئول بودن و مسئولیتها كه به عهده ما میگذارند به فكر كمك كردن به مستضعفان باشیم نه به كسانیكه از زحمت و خون شهدا استفاده میكنند و نفعى هم به انقلاب و جنگ نمیرسانند پیام دیگرى كه دارم این است كه سعى كنید كه در این دو روزه زندگى امام بزرگوار را راضى نگهدارید و از همه بالاتر پروردگار عالیتان را لباس عاشقانه رزم را بر تن كنید و پوتینهاى خود را محكم ببندید و پیشانى بند الله اكبر بسته و پشت پا به این دنیا و مادیات زودگذر زنید و با یك دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و به سوى جبهه هاى حق علیه باطل حركت كنید و به زبان خود این را جارى كنید جنگ جنگ تا پیروزى . : به روایت از مادر : کم توقع بود.اگر چیزی هم برایش نمی خریدیم،حرفی نمی زد. نوروز آن سال رسیده بود،پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید.روز دوم فرورین،قرار شد برویم(دید و بازدید).تاخانواده شال و کلاه کردند،علی غیبش زد،نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد.به جای کفش،دمپایی پاش بود. گفتم:مادر،کفشات کو؟!گفت:(بچه ی سرایدار مدرسه مون، کفش نداشت،زمستان را با دمپایی سر کرده بود).با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت،همیشه به یاد فقرا و بچه یتیم ها بود. ❤️شهادت:منطقه ماووت ، عملیات نصر 8 - 4/9/66 مزار شهید:همدان 🔶(صحيفه امام،ج17،ص49) •┈〰✾•☘🌺☘•✾〰┈• با ما همراه باشید⬇️⬇️⬇️ دفتر امام جمعه و ستاد نماز جمعه شهرستان تنکابن 🌐 @sedmahdihedayati
💠 سرتیپ خلبان شهید احمد کشوری(شهيد دفاع مقدس) 💠 : شهيد احمد كشوري در تيرماه 1332ش در شمال به دنيا آمد. وي در سال 1351 وارد هوانيروز شد و دوره‏هاي آموزش خلباني با هلي‏كوپتر را با موفقيت به پايان رساند. او از سال‏هاي قبل از انقلاب فعاليت‏هاي ضدرژيم خود را آغاز كرده بود و در دوران نخست‏وزيري بختيار با همراهي دوستان خود، قصد انجام كودتا و ساقط كردن حكومت پهلوي را داشت كه با پيروزي انقلاب اسلامي، اين نقشه عملي نشد. شهيد كشوري پس از پيروزي انقلاب فعاليت‏هاي مختلفي در پاكسازي كردستان از لوث عناصر ضدانقلاب انجام داد. وي پس از آغاز جنگ، فرماندهي هوانيروز منطقه ايلام را به عهده گرفت و با دل و جان به انجام وظيفه پرداخت. اين شهيد بزرگوار سرانجام در 15 آذر سال 1359 در حالي كه از يك مأموريت بسيار مشكل، اما پيروز بازمي‏گشت، در منطقه ميمك در ايلام، مورد حمله مزدوران بعثي قرار گرفت. در اين ميان، در حالي كه هلي‏كوپترش در اثر اصابت راكت هواپيما، به شدت مي‏سوخت، آن را تا موضع خودي هدايت كرد و آنگاه در خاك وطن سقوط كرد و به آرزوي ديرينه‏اش دست يافت و شربت شهادت را مردانه سركشيد. پيكر پاك او را به تهران انتقال داده و در بهشت زهرا به خاك سپردند. شهدا: خدایا شیطان را از ما دور كن «بسم الله الرحمن الرحیم» در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند پایان زندگی هر كسی به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگش آغاز دفتر اوست. هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می كشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید كه این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. كه آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید كه در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور كنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید. مردم كوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شركت كنید. در دعاهای كمیل شركت كنید. فرزندانتان را آگاه كنید. و تشویق به فعالیت در راه الله كنید. وصیت به پدر و مادرم: پدر و مادرم! همچنان كه تا الآن صبر كرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا كند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر كنید. در عزایم ننشینید،‌ نمی گویم گریه نكنید ولی اگر خواستید گریه كنید به یاد امام حسین (ع) و كربلا و پدر و مادرانی كه پنج فرزندشان شهید شده گریه كنید، كه اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،‌ اكنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید،‌ در مراسم عزاداری بیشتر شركت كنید كه این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است كه مردم را منقلب می كند. امام را تنها نگذارید. فراموش نكنید كه شهیدان نظاره گر كارهای شمایند. ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم. موجیم كه آسودگی ما عدم ماست والسلام قطراه ای از دریای خروشان حزب ا... احمد كشوری. : یك شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. ❤️شهادت:منطقه میمک در ایلام - 15/9/59 مزار شهید:تهران ، گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها •┈〰✾•☘🌺☘•✾〰┈• با ما همراه باشید⬇️⬇️⬇️ دفتر امام جمعه و ستاد نماز جمعه شهرستان تنکابن 🌐 @sedmahdihedayati
💠 استاد اخلاق شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (سومین شهید محراب)(شهيد ترور ) 💠 : آيت‏اللَّه سيدعبدالحسين دستغيب در سال 1292 شمسي (عاشوراي 1332 ق) در شيراز در خانواده‏اي كه 800 سال سابقه علم و فضيلت دارند متولد گرديد. وي پس از سپري كردن مقدمات علوم اسلامي، در 22 سالگي به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر استاداني چون سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ محمد كاظم شيرازي و سيد ميرزا آقا اصطهباناتي استفاده نمود و پس از سالياني اقامت در نجف، از بزرگان حوزه علميه آن سامان، اجازه اجتهاد گرفت. در نجف روح جستجوگر آن شهيد در پي يافتن صاحبدلي بود كه او را به وداي ايمَن برساند، تا آنكه سرانجام در محضر پرفيضِ استاد اخلاق، ميرزا محمد علي قاضي تبريزي، آرامش يافت و از خواص استاد شد. آيت‏اللَّه دستغيب همراه با قيام امام خميني(ره) در سال 1341، مبارزات خويش را آغاز نمود و در 15 خرداد 1342 بازداشت و به تهران تبعيد گرديد. از آن پس چندين بار در مدت حكومت طاغوت بازداشت و تبعيد شد. در طي اين مقطع از مبارزات بود كه ايشان به همراه چهار تن ديگر از علما، اعلاميه‏اي صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند. آيت‏اللَّه دستغيب پس از پيروزي انقلاب اسلامي وظايف ارزشمندي را در نظام جمهوري اسلامي از جمله: نمايندگي مردم شيراز در مجلس خبرگان، امامت جمعه شيراز و نمايندگي امام خميني(ره) در استان فارس به عهده گرفت. آيت‏اللَّه دستغيب علاوه بر خدمات متعددي كه صرف ساخت، تاسيس و بازسازي بناها و آثار خيريه نمود داراي تاليفات متعددي است كه آدابي از قرآن، معراج، ايمان، گناهان كبيره، قلب سليم، داستان‏هاي شگفت و... از آن جمله‏اند. اين عالم وارسته و معلم اخلاق سرانجام در بيستم آذر 1360 ش برابر با چهاردهم صفر 1402ق هنگامي كه براي اداي نماز جمعه عازم محل برگزاري آن بود از سوي منافقين ضدانقلاب در 68 سالگي به شهادت رسيد. شهدا: وصیت میکنم فرزندان خود را به تقوی و سعی در اینکه واجبی از آنها فوت نشود و مرتکب حرامی نشوند و در هر حال خدا را حاضر بدانند دنیا را محل عبور و آخرت را محل قرار بدانند و این ضعیف را از دعا فراموش ننمایند . : اما شگفت تر از همه كراماتي كه در كتاب « داستانهاي شگفت » در مورد اولياء خدا نقل شده ، حكايت زير است كه توسط يكي از دوستان نزديك ايشان ، آقاي سودبخش مشاهده گرديده است : « شهيد بزرگوار حضرت آيت ا... دستغيب بسيار مقيد بودند نماز را اول وقت بخوانند . حتي در مسافرتها و ساليان دراز كه خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به ياد دارم كه سر وقت نماز نخوانده باشند . در يكي از مسافرتهاي عمره كه خدمت ايشان بوديم ، بليط هواپيما يكسره براي جده فراهم نشد. بليط هواپيما از تهران به بيروت و از بيروت به جده تهيه شد. در فرودگاه بيروت بطور ترانزيت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزديكهاي مغرب بود كه هواپيما براي پرواز به جده آماده شد. حضرت آيت ا... شهيد دستغيب خيلي سعي مي كردند اگر ميسر باشد هواپيما تأخير كند تا بشود نماز را سر وقت خواند ، ولي ميسر نشد. وارد هواپيما شديم. در داخل هواپيما زياد معطل شديم. ايشان خيلي ناراحت بودند كه نماز نخوانده اند . چند مرتبه خواستند پياده شوند ، گفتند مسافرين همه سوارند ، الان حركت مي كنيم. بالاخره تأخير هواپيما به قدري شد كه حساب كرديم وقتي به جده مي رسيم ممكن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد . حضرت آيت ا... دستغيب با حالت پريشان و ناراحت گفتند : پياده شويم هر چند هواپيما برود و ما جا بمانيم ، اما درب هواپيما بسته بود. ايشان با حالت توجه مخصوص و سكوت چند دقيقه اي سراپا ايستاده بودند كه هواپيما براي حركت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپيما شعله هاي آتش از موتور آن نمايان گرديد. با عجله هواپيما را خاموش كردند و درب آن را باز كردند و از مسافرين خواستند كه هرچه زودتر پياده شوند. ايت ا... دستغيب با خوشحالي زائدالوصفي با دوستان پياده شدند و مرتب مي فرمودند : « نماز ، نماز » كاركنان هواپيما مي گفتند : حداقل 4 ساعت تأخير داريم تا هواپيما آماده حركت شود . به مجرد رسيدن به سالن فرودگاه ايشان به نماز ايستادند. نماز مغرب و عشاء را با توجه و شكر گزاري خاص انجام دادند. سلام نماز را كه دادند . مأمورين گفتند : آقا سوار شويد كه نقص هواپيما برطرف شده و مي خواهيم حركت كنيم ! ❤️شهادت:ادای نماز جمعه - 20/9/60 مزار شهید:حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام (شاه چراغ)
💠 نعمت الله چهاردهی(شهيد دفاع مقدس) 💠 : شهید نعمت ‌الله چهاردهی در تیرماه سال ۱۳۴۲ش در یک خانوده مذهبی در روستای بالاده از توابع شهرستان ساری چشم به جهان هستی گشود. نعمت‌الله پس از سپری نمودن دوران کودکی، در سن هفت سالگی به‌علت علاقه شدید خانواده‌اش به مسائل مذهبی، به مکتب‌خانه فرستاده شد. او چند سال مشغول فراگیری کتب مذهبی شد و دوره تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای زاغمرز و شهیدآباد با موفقیت گذراند، بین سال‌های ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش که مصادف با اوج‌گیری تظاهرات ملت مبارز ایران علیه رژیم ظالم شاهنشاهی بود، نعمت‌الله در راهپیمایی‌ها بر علیه رژیم طاغوت شرکت می‌کرد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در مبارزه تبلیغاتی با منافقین نیز تلاش و پیگیری چشمگیری داشت. نعمت‌الله در طول زندگی با سختی‌های فراوانی دست و پنجه نرم کرده بود؛ اصالت مذهبی خانواده، داشتن روحیه ایثار و فداکاری و مقابله با دشواری‌ها از او مجاهدی سخت‌کوش ساخته بود. نعمت‌الله جهت ادای دین به اعتقاداتش و شهدا، در پاییز ۱۳۶۰ش عازم جبهه‌ نبرد اسلام با کفر بعثی شد و سرانجام در تاریخ بیست و سوم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در جبهه گیلانغرب (شیاکو) در سن هجده سالگی به مقام عظمای شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید نعمت‌الله چهاردهی پس از گذشت ۸ ماه، در روستای شهیدآباد و در کنار سایر شهدا به خاک سپرده شد. شهدا: فرازی از وصیت‌‏نامه ارزشمندش می‌نویسد: «... از دیدگاه الهی انسان می‌بایست در قبال دو طرز تفکر حق و باطل از خود عکس‌العمل نشان دهد وگرنه به انسانیت خویش واقف نیست زیرا ما هستیم که می‌رویم تا به مستضعفین جهان فردا بگوییم زندگی در رفتن است نه مقصد رسیدن چرا که مقصد پایان زندگی است و همگی یک‌سان به مرگ می‌رسند... - ❤️شهادت:جبهه گیلانغرب (شیاکو) - 23/9/60 مزار شهید:روستای شهید آباد
💠 عليرضا مرادي(شهيد مدافع حرم) 💠 : شهید مرادی بیستم دی در سن 26 سالگی در لاذقیه سوریه به دست عوامل تروریستی داعش به شهادت رسید. اکبر مرادی پدر شهید مرادی گفت: علیرضا جوانی صبور و عاشق ولایت و رهبری بود که پس از گذراندن دوره های نظامی و آموزشی به سوریه رفت و جان خود را تقدیم اهل بیت(ع) کرد. شهدا: علی وار زیستن و علی وار زندگی کردن را و حسین وار زیستن و حسین وار زندگی کردن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم. شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود. مادر جان و پدر جان شما را قسم می دهم که اگر به خاطر من گریه کنید اصلا از شما راضی نخواهم بود، زینب وار و علی وار زندگی نمایید و مرا به خدا بسپارید». - ❤️شهادت:20/10/94 لاذقيه سوريه مزار شهید:تهران
💠 ايران قرباني (شهیده ی شاخص بسیج دانش آموزی میانه)(شهيد دانش آموز در بمباران ميانه) 💠 : شهیدایران قربانی در روستای هندلان از توابع شهرستان میانه در سال 1345 به دنیا آمد. قلم زیبایی داشت .زیبا می نوشت وزیباتر قرائتشان می کرد . ... شعرهایش به جان بچه ها می نشست.رابطه خوب و نزدیکی با معلمان و دوستانش داشت. همه ایران را دوست داشتند .ایران در همه فعالیت های پرورشی دبیرستان زینبیه ""اولین"" بود و چون ستاره نازنینی در مدرسه وجمع دوستان می درخشید ... مگر می شود دختری مثل ایران نسبت به آنچه بر سرمیهنش می آید بی تفاوت باشد ؟ او هم مثل بسیاری از نوجوانان هم سن و سالش در تب و تاب جنگ بود .به حال رزمندگان وشهدا غبطه می خورد .برایشان مطلب می نوشت، شعر می سرود و و از هرراهی افکار ورفتارش را به رزمندگان نزدیک می کرد . همیشه باور محکم ایران راه را برایش بازمیکرد. او در روزهایی به شهادت فکر می کرد که شهر کوچک میانه حتی یکبار هم بمباران نشده بود اما دل دریایی ایران ، بهترین ها را می خواست ... نه فقط درفکر بلکه در عمل هم درکارهای خیرپیشتازبود . در تمام تشییع جنازه های شهدای شهرش حضور داشت . شیفته امام بود و چه شعرها که برایش می سرود . از امام که صحبت می کرد به وجد می آمد و حتی اشکش سرازیر میشد . صدای اذان که در مدرسه می پیچید یکی از اولین کسانی که برای نماز می رفت ایران بود اهل نماز اول وقت بود و با آن سن و سال بیشترشب ها نماز شب می خواند ... اهل این دنیا نبود. گر چه به همه موجودات این دنیا احترام می گذاشت و دوستشان داشت ....معلم پرورشي او ميگويد: شخصی دارای روحیه بسیار قوی و کنجکاو در مسائل اعتقادی و عرفانی بود او مانند صحیفه سجادیه بود روحیه یک موجود خاکی را نداشت...او قبل از رفتن جسمش روحش به ملکوت پرواز کرده بود خیلی سخت است در مورد روحیه ی یک شهید حرف زدن و برشمردن خصوصیات اخلاقی و روحی او. ظاهراً در میان ما بودند با ما راه می رفتند و حرف می زدند می نشستند و فعالیت می کردند و همراه ما بودند ولی با ما همسفر نبودن روح او مدتها پیش از کالبد جسم خاکی اش از این دنیا رفته بود و ما تنها با جسم او بودیم.... سرانجام در روز 12 بهمن سال 65 در بمباران هوايي دبيرستان زينبيه ميانه به آرزوي ديرينه خود رسيد و شهد شهادت نوشيد . شهدا: آه ای خدای مهربانم ! شاهد باش که تمام وجودم لبریز از تو شده خدایا شاهد باش که چگونه این قلب پژمرده ام شب و روز و غروب و سپیده دم در همه حال به یاد توست و... خدایا از تو تمنا دارم که در همه حال با من باشی که من در همه حال به یاد تو خواهم بود . مددم رسان که کار و درس خواندنم ، زندگی کردنم ، هدفم و مردنم همه به خاطر تو و برای تو باشد. همیشه دلم می خواست کوهی باشم و در مقابل ظلم کاخ نشین ها قدعلم کنم . همیشه دلم می خواست آزاد باشم و سینه خصم را بشکافم . خدایا ... : به قدری روحیه والایی داشتند که حتی برای من قابل درک نبود و صحبت های من و اطرافیان او را در مسائل قانع نمی کرد و همین مسئله نیز برای خودشان جای سئوال بود که چرا من که دبیر پرورشی بودم او را درک نمی کنم و نمی توانست باور کند که به ان پایه ای از معنویت و عرفان که ایشان رسیده است من نرسیده ام و آگاهی و درک من به ان حدی نیست که با او برابر باشم طرز فکرشان اینطور بود که همه باید خدا را بشناسند و عارف باشند فکر می کردند همه باید بال پرواز داشته باشند و اوج بگیرند که (این زمین خاکی مناسب انسان نیست جایگاه انسان درجای بالاتر و والاتر از اینجاست) بارها مستقیماً به ایشان گفته بودم که، ایران! این مسائل را که تو درک می کنی ما درک نمی کنیم تو باید دست ما را بگیری تا به پای تو برسیم . ❤️شهادت:12/11/65 ميانه