eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8.9هزار ویدیو
138 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
1_290249322.mp3
1.22M
دعای عهد
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
دعای در غیبت امام زمان عج.mp3
33.02M
یکی از جامع ترین دعاهای مهدوی👌 🎤 ابوذر حلواجی 📚منبع: صحیفه مهدیه 👇 تعجیل در ظهور 14 مرتبه https://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura.mp3
15.25M
_ عاشورا ⚘با نوای اباذر حلواجی 🌷اللّهُمَّ صلِّ عَلَی مُحَمّدِِ وآلِ مُحَمّدِِ.🌷 @mahdaviyat50 @seedammar
هدایت شده از شمیم یار
💚 بودنت هدیه ای است که هر روز رو نمایی میشود با یک سلام تازه عطر تازگی را به تکرارهایمان برگردان 🦋صبحت بخیر آقا 🦋 🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
*﷽* من و ابومهدی المهندس و حاج قاسم در فلوجه بودیم. از خط اصلی دور بودیم ولی آتش تا مقرمان جلو می آمد. دیوار محوطه مقر شکاف بزرگی برداشته بود. حاج قاسم توی محوطه ایستاده بود که نگاهم روی شکاف دیوار قفل شد. ناخودآگاه با تنم شکاف دیوار را پوشاندم ، می ترسیدم گزندی به حاج قاسم برسد. برگشت و مرا دید. جلو آمد صورتم را نوازش کرد و گفت : از ما گذشت تو مواظب خودت باش! راوی :مهدی الدَّراجی 📚 : مجله فکه
در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا راوی: شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود. عروسی‌مان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت. زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را الگوی زندگی‌اش قرار داد. بنابراین بر روی سنگ مزارش نوشته شد: «آنها که این دعوت علی (ع) را پس از قرن‌ها ظلمت، از زبان علی گونه زمان خود شنیدند، باید به شط خون شنا کنند تا اسلام را از دست غاصبان برهانند و هر کس پیرو علی است این گونه باید باشد و تو ای علی! که در یتیم‌نوازی و میدان رزم، به مولای خود اقتدا نمودی، شهادت ارزانی‌ات باد! آن کس که خدا را اراده کند، پس کوچ کند به سوی او». 📚 قرمز رنگ خون بابا
در مکتب شهادت در محضر معلمان شهید راه شهید ، عمل شهید 🕊شهید مهری رازق طلب🌷 يك روز كه از آبادي برگشته بود، ديديم خانواده‌اي از اهالي آنجا، همراهش هستند. بندگان خدا، با آن حجب و حياي روستايي كه داشتند، معذب بودند و احساس غربت مي‌كردند. به هر حال خواهرم با صميميتي كه داشت، آنها را داخل خانه آورد و راحتشان كرد. از او پرسيدم: اينها كي هستند كه با تو آمده‌اند؟ گفت: اهل آبادي محل كارم هستند. بعد برايم تعريف كرد: اين زن لاغر و استخواني را كه مي‌بيني، مادر يكي از بچه‌هاي كلاسم هست كه به خاطر زايمان‌هاي پشت سر هم، دچار كم‌خوني شديد شده. شوهرش كه همراهش است، عقايد عجيب و غريبي دارد و از بردن زنش پيش دكتر، امتناع مي‌كند. حدود سه ماه تمام با اين آقا كلنجار رفته‌ام، تا امروز او را متقاعد كرده‌ام كه زن بيچاره را، به دكتر نشان بدهد. بايد همراهيشان كنم. خلاصه اين زن و شوهر حدود دو هفته پيش ما بودند و مهري خودش، آن خانم مريض را پيش دكتر برد و بحمدالله حالش خوب شد. دكتر به شوهرش گفته بود: اگر اين خانم همين‌طور ادامه مي‌داد، اميد چنداني به زنده ماندش نبود. اما مهری با پشتکار تمام بهش رسیدگی کرد تا کاملا حالش خوب شد
در مکتب شهادت در محضر معلمان شهید اوایل که معلّم شده بود فهمیدم خیلی کم اشتها شده. یه روز سرسفره نشسته بودیم. چند لقمه خورد و بلند شد که بره مدرسه. منم یه لقمه براش گرفتم و گفتم با خودت ببر. خیلی خوشحال شد و لقمه رو گرفت و رفت. تا چند روز این کار تکرار شد؛ و من هر روز یه لقمه بهش می‌دادم تا با خودش ببره. آخر، یه روز ازش پرسیدم: «چرا خودت غذا نمی‌خوری و همش منتظری من برات لقمه بگیرم؟» با مِنّ و مِن! جواب داد: «آخه هر وقت دست می‌برم تا برای خودم لقمه بگیرم، قیافه بچه‌های گرسنه‌ی کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه. منم لقمه‌های شما رو می‌برم و می‌دم به اونا!». ♥️ مهری رزاق طلب♥️ 📚قاموس عشق، صفحه89 ------------------------------------- امام صادق علیه السلام: ⚜حق مسلمان این است که تا برادرش گرسنه است، او سیر و پر نخورد؛ و تا برادرش تشنه است، او سیراب نگردد.⚜ 📚الکافی، جلد2، صفحه170
49.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌مستند جدید فصل پرواز «روایت زندگی نامه شهید جاویدالاثر » او پهلوانی بود و هست که نامش همیشه آرامش دهنده دل هاست. به راستی چقدر زیبا بعضی ها نمود آرامش الهی و عرشی در زمین هستند...🌹 واحد فضای مجازی مدیریت تعلیم و تربیت حوزه مقاومت بسیج 369 حمزه سیدالشهدا(ع)
❤️ با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت. مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. رفتم جلو و ازش پرسيدم: آقا ابرام چی شده!؟ اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكی از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش رو حل ميكرديم. اما امروز از صبح تا حالا كسی به من مراجعه نكرده! ميترسم كاري كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشه... (منبع: سلام بر ابراهیم جلد یک) ☘️ آقا ابراهیم؟! 🌹 با مرام؟! پهلوون؟!! ❤️ گل پسر حضرت زهرا سلام الله علیها! تویی که دنبال خلق خدا بودی، تا گره از کار هاشون باز کنی؛مشکلاتشونو حل کنی... حالا ما سرمون رو به آسمونه! سمت نگاه مهربونت! سمت دست های گره گشایت، تا به به واسطه تو، خدا گره از کار های ما باز کنه و هرچی خیر و صلاح ما هست بهمون بده... آمین... ؟