⚫عاشــــورا یعنی:↘
✅بفهمیم که امام حسین (ع)
امام زمان آن دوره بود
اورا نشناختند
یاری نکردند
و فاجعه ای شد که جان اهل زمین و ۷ آسمان را سوزاند
ما آیا امام زمانه ی خود را میشناسیم
او کیست
ایا او را شناخته ایم
آیا دستی به یاری آن نور آسمانی بلند کرده ایم
مهدی (عج) تنها تر از جدش مانده است
امام حسین یک عاشورا دید
اوهزاردویست عاشورامیبیند و درک میکند
👈اگر هر سال به عاشورا میرسیم
یعنی هنوز برای ظهور قطب عالم امکان حضرت ولی عصر اماده نشده ایم
🔸به خود آییم
🔸به امید ظهورش
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔹سه سال بود که تو عراق و #سوریه به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " #عمار " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن
🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها
وقتی ازش میپرسیدیم تو #سوریه چکار میکنی؟ میگفت: #سربازی️.
🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی #فرماندهان نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه #محمدحسین اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت:
👈فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) !
🔸سالها بعد از #دفاع_مقدس اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. #سردار میگفت و میسوخت و #غبطه میخورد😞...
🔹مرامهای خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش #قانون بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به #عکس_شهدا تعلق میداد
🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 #حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم #نو میشد
🔹یادم هست وقتی #پوسترهای کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق کرد که عکس های #بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد.
🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر #تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور #محمد_عبدی بود
🔹خیلی دوست داشت #مثل "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و #حین_شهادت محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; #عمارعبدی 39; است اصلا جا نخوردم
🔸ولی زمانی که #عکس_صورتش را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد.
🌾تا در طلب گوهر کانی کانی
🌾تا در هوش لقمه نانی نانی
🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت شصت و نه 🔗بركت در مال چيزي نيست كه با مفاهيم مادي و دنيايي قابل بحث وتوج
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هفتاد
📌يادم هست كه در تهران تصويرنسبتاً بزرگ شهيد ابراهيم هادي را جلوي
موتور نصب كرده بود واين طرف و آن طرف مي رفت.
🌟هادي هم از خدا خواسته بود كه بتواند گره از مشكلات خلق خدا برطرف كند.
🔗بايد اشاره كرد كه نشستن و دعاكردن، براي اينكه خداوند بركت خودرا
نازل كند، در هيچ روايتي وارد نشده.
🔘انسان اگر مي خواهد به جايي برسد، بايد تلاش كند. زماني كه هادي
ذوالفقاري در تهران بود و در بازار آهن فعاليت مي كرد
💟هميشه دست خيرداشت.خصوصاًبراي هيئتها بسيار خرج مي كرد.
هادي مي گفت بايد مجلس امام حسين پررونق باشد.
🔳بايد اين بچه ها
كه به هيئت مي آيند خاطره ي خوشي داشته باشند.
✴هر بار كه براي هيئت و يا كارهاي فرهنگي مسجد احتياج به كمك مالي داشتيم اولين كسي كه جلو مي آمدهادي بود.
🌀 هميشه آماده بود براي هزينه كردن.
يك بار به هادي گفتم: از كجا اين همه پول مياري؟ مگه توي بازار
چقدربهت حقوق ميدن❓
🔵خنديد و گفت: از خدا خواستم كه هميشه براي اينطور كارها پول داشته
باشم. خدا هم كمكم مي كنه.
❓پرسيدم: چطوري؟
گفت: بايد تلاش كرد. بعد ادامه داد: براي اينكه برخي خرجها رو تأمين
كنم
✳بعد از كار بازار آهن، با موتور كار مي كنم. بار ميبرم، مسافر و... خدا
هم توي پول ما بركت قرار ميده.
⭕هادي در نجف هم دست از اين كارها بر نمي داشت.
بسياري ازطلبه هاي نجف از فعاليتهاي هادي مي گفتند
❇و اينكه نمي دانستند هادی از کجا می اورد
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ale-yasin-mahdi-mirdamad.mp3
2.37M
زیارت آل یاسین
با صدای
التماس دعای فرج
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
﷽
━━━━━━━◾️🌹◾️━━━━━━━
💔||•همه ی جهان به آدینه ی ماست
یک بغض هزار ساله در سینه ی ماست
آقا اگر آمدی حواست باشد
مظلوم کشی عادت دیرینه ی ماست•||💔
━━━━━━━◾️🌹◾️━━━━━━━
#محمدحسین_ملکیان #جمعه_های_دلتنگی
╔═★🌼★🌼★🌼════╗
🔅ابـراهیـم الگوی کـامل اخلاق بـرای مـا بود.
هنوز نصیحت هـایش را در ذهن دارم.
او درمود آنچه یک جوان بـاید بگداند بـرای
مـا صحبت می کـرد.
🍃خـداونـد دربـدتـرین دوران زندگی،
بهترین بندگـان خودش را در مسیر زندگـی
مـا قرار داد.
🔹کـسانی مثـل ابـراهیـم و حـاج حسین
نجـار روزهـا می گذشت و مـا..
هـر شب و روز بـا آقـا ابـراهـیم بـودیم.
☑اوبه ما درس جوانـمـردی و
لوطـی گـری داد.
رفـاقت بـا ابـراهیـم ، ما را مقید به...
مسجد و نمـاز اول وقت کـرد.
آن هم در زمانی که هیئت و مسجد
رفتن ،توسط بسیـاری از جوان هـای
آن دوره مسخـره می شـد!
▪هیئت وحدت اسلامی راه افتاد.
ابـراهیم بـرای مـا مداحی می کـرد و
ما را بـا اهل بیت پیوند داد.
کم کم شور و حـال انقلابـی در
جوان هـا پدید آمـد.
✨نـفس مسیحایی امـام راحل (ره)
خیلی ها بـه سوی خـدا و معنویـات کـشاند.
ابـراهیـم غیر از معنویـات بـه ما ادب و
نحوه بـرخورد بـا دیگران را آموزش می داد.
🔻در منطقه مشیریـه یک زور خـانه بود
کـه یک پیر مرد هفتاد ساله ورزش کـار
آن را اداره می کرد.
یک شب بـا چندین موتور راهـی آنجـا شدیم.
امـا نـه تنها بـه مـا محل ندادند بلکـه اجـازه
ورزش هم ندادند.
🍂 رفقـای مـا کـمی بی ادبـی کـردند
و می خواستند دعوا راه بیاندازند
ولی ابراهیم داد زد گفت...
این حرفـا چیـه کـسی بـرگرده بـا مـن طرفه.
☀روز بعد صـاحب زور خـانـه را در
بـازار دیدم جلو رفتم و معذرت خواهـی کـردم.
پیرمرد گفت: رفقـای شمـا همـه..
بـی ادبی کـردند بـه جـز آن جـوان کـه
محـاسن بـلندی داشت.
🌷سال هـا بـعد از شهـادت ابـراهیـم
یکبـار بـه زور خـانـه پیرمرد رفتم.
تصویر بـزرگی از ابـراهیـم را در محل
ورزش بـاستانی نصب کـرده بـود.
📚سلام بـر ابـراهیم ۲