eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
اطراف حرم گرچه‌پُر از خولی‌و‌شمر است دنیای تشیع سپر ست "شیران مدافع" دلتان شاد که عباس همراه شما در حرم زینب کبری ست 📸شهدای مدافع حرم جاویدالاثر سردار سردار 🔸در کنار ضریح مطهر سلام الله علیها، زینبیه، دمشق 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
📩نحوه سفارش برچسب ☀️در مدتی که ارسال برچسب ها شروع شده ، بیش تر از 5000 برچسب برای متقاضیان ارسال شده و از متقاضیان درخواست شده بعد از نصب، عکس بگیرند و بفرستند. 🖼در حال حاضر تعداد زیادی عکس دریافت شده که به مرور منتشر میشه تا همه ببینند. ⬇️قیمت برچسب ها : ✨قیمت برچسب های واقعا مبلغ قابل توجهی نیست، چون در حال حاضر برچسب های مشابهش ، در بازار حدود ده هزار تومان داره فروخته میشه (میتونید یه نمونه را در لینک زیر ببینید) http://yon.ir/hLqL3 🔵قیمت برچسب اشعار حجاب هر عدد 2500 تومانه و قیمت لوگوی حجاب فاطمی هم 1500 تومان می باشد. (برچسب ها با پست ارسال میشه و هزینه ارسال را پست از متقاضی دریافت میکنه) 💙افرادی هم که دوست دارند برای این طرح، نذر فرهنگی بکنند، میتونند اعلام کنند تا معادل مبلغی که مد نظرشون هست، برچسب رایگان در اختیار افراد متقاضی قرار داده بشه 🔻برای درخواست برچسب، به آی دی زیر اعلام کنید: @ph_fatemi
ای شهیـد  عطر توست در هوا می آیی یا رفته ای !؟ . . . فرازے از وصیت نامہ#شهید_صادق_عدالت_اکبری. ✍سلام مرا بہ رهبرم امام خامنہ اے برسانید و بہ ایشان بگویید از ایشان شرمنده ام چون یڪ جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدییم نمایم.
#شبیه_شهدا_شویم🌿 ابراهيم به هيچ وجه گرد گناه نميچرخيد. براي همين الگویي براي تمام دوستان بود. حتي جائي که حرف از گناه زده ميشد سريع موضوع را عوض ميکرد. #شهید_ابراهیم_هادی 🌹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه وسوم 🔶 #راهیان_نور سال 1374 بود. هنوز بحث راهیا
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت پنجاه وچهارم 🔶 یکی از سربازان سید ميگفت: در سالن تربیت بدنی سپاه نشسته بودیم. سید وارد شد. احساس کردیم خیلی خوشحال است. بچه ها علت خوشحالی را پرسیدند. گفت: مشکلی داشتم. بنده خدایی به من گفت نذر کنم و سه روز زیارت عاشورا بخوانم تا انشاءالله مشکلم حل شود.من هم این کار را انجام دادم. حالا مشکلم حل شده.من با خودم فکر کردم، چرا سید این حرف را در جمع بچه ها گفت؟! به هر حال آدم نذری ميکند و اگر قبول واقع شد، آن را انجام ميدهد. مدتی گذشت. این ماجرا را فراموش کردم. تا اینکه در یکی از روزها مسابقات نوجوانان به پایان رسید. سید یکی از بچه های شرکت کننده را به من سپرد تا او را به اتوبوسهای گرگا ن برسانم. او را به میدان امام که مسیر اتوبوسهای گرگان بود رساندم. اما هرچه منتظر ماندیم از اتوبوس خبری نشد. خیلی دیر شده بود. یک لحظه به یاد صحبتهای سید در سالن تربیت بدنی افتادم. همان لحظه نذر کردم زیارت عاشورا بخوانم.چند دقیقه نشد که یک اتوبوس آمد و آن نوجوان را سوار اتوبوس کردم.آنجا فهمیدم که هدف سید چه بود. او به ما یاد داد تا در مقابل مشکلات توسل به اهل بیت: فراموشمان نشود. به خصوص زیارت عاشورا. مجید کریمی ميگفت: با سید، سوار بر تویوتای سپاه از مازندران راهی خوزستان بودیم. به دلایلی ماشین در خرمآباد خراب شد. قطعه ای احتیاج بود که هیچ تعمیرکاری آن را نداشت. از جیب خودمان کلی خرج کردیم، اما خودرو کماکان قادر به حرکت نبود.دو روز در آن شهر معطل شدیم. اما مشکل ما حل نشد. ما باید خیلی سریع ّ تیپ ميرساندیم. سوار مینی بوس شدیم تا به اهواز برویم. خودمان را به مقر سید گفت: فهمیدم مشکل چطور حل ميشه؟! بعد در همان ماشین شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد. هنوز زیارت عاشورای سید تمام نشده بود که یکی از ماشینهای تیپ را در پمپ بنزین دیدیم. از مینی بوس پیاده شدیم و به سراغ ماشین سپاه رفتیم. با آن خودرو خودمان را به مقرّ تیپ رساندیم. با هم به واحد موتوری رفتیم. به مسئول مربوطه مشکل را گفتیم. او هم گفت: از این قطعه که شما ميخواهید صد تا از زمان جنگ اینجا مانده، یکی را بردارید و ببرید!با تعجب به هم نگاه کردیم. با نذری که سید انجام داده بود مشکل ما حل شد. مدتی از شهادت سید گذشته بود. قبل از محرم در خواب سید را دیدم. پیراهن مشکی به تن داشت. گفتم: سید چرا مشکی پوشیدی!؟ گفت: محرم نزدیک است.بعد ادامه داد: اینجا همه جمع هستند. شهدا، امام; و ...« سید گفت: در حضور همه شهدا و بزرگان، حضرت امام; به من فرمودند: برو و مداحی کن. بعد از آن با سید خیلی درد و دل کردم .گفتم سید ما را تنها گذاشتی و رفتی.گفت:چرا این حرف را ميزنی؟ هر مشکل و غمی دارید، با نام مبارک مادرم بر طرف ميشود. بعد ادامه داد: اگر دردی دارید، حاجتی دارید عاشورا بخوانید. زیارت عاشورا درد شما را درمان ميکند. توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید. 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : درباره انفال؛ روایات و کتب فقهی،منابع طبیعی و ثروت های عمومی، غنائم جنگی، اموال بی صاحب مثل:زمینی که صاحبش آن را رها کرده، اموال مردگان بی وارث،جنگل ها، درّه ها، نیزارها، زمین های موات، معادن و...از انفال شمرده شده اند. آیه در مورد مصارف انفال است. بخشی که مربوط به خداست زیر نظر پیامبر یا امام خرج می شود و پشتوانه حکومت اسلام است. از نکات جالب آیه این است که آشتی دادن میان مومنان در اختلافات مورد تاکید واقع شده است. اختلافاتی که در بزنگاه های مالی (مانند تقسیم غنائم) خود را نشان می دهد. 🔷 آیه روز: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ و َالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ و َأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ و َأَطِيعُوا اللَّهَ و َرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (انفال / آیه 1) 🔶 ترجمه: از تو درباره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالك مشخص) سؤ ال ميكنند بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و ميان برادراني را كه با هم ستيزه دارند آشتي دهيد و اطاعت خدا و پيامبرش را كنيد اگر ايمان داريد.  📅 یکشنبه 23 دی 1397 ، ، ،
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پنجاه وپنجم 🔸 #روش_ترب
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه وششم 🔸 ♻️از خیابان ۱۷ شهریور عبور میکردیم من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم ناگهان یک موتور سوار از داخل کوچه بیرون آمد و ابراهیم شدید ترمز کرد جوان موتور سوار که قیافه درستی هم نداشت با عصبانیت😡 گفت هووی چیکار میکنی؟ دلم میخواست ابراهیم پیاده شود و جوابش را بدهد اما ابراهیم با لبخندی گفت سلام خسته نباشید...😊 موتور سوار یکدفعه جا خورد 😒وگفت سلام معذرت میخوام شرمنده بعد هم حرکت کرد و رفت ... قبل اینکه من چیزی بگم ابراهیم گفت با یه سلام عصبانیتش خوابید ومعذرت خواهی هم کرد 🌷امر به معروفهای ابراهیم در نوع خودش بسیار جالب بود ♻️یکی از رفقای ابراهیم دچار چشم چرانی بود دوستانش با داد زدن وقهر کردن نتونسته بودن رفتار اون رو تغییر بدن در آن شرایط کمتر کسی او را تحویل میگرفت اما ابراهیم او را گرم گرفته بود وبا خودش به زورخانه می برد وجلوی جمع او را احترام میگذاشت بعد مدتها با او صحبت کرداول اورا غیرتی کرد وگفت اگر کسی دنبال مادر وخواهر تو باشد چکار میکنی با عصبانیت گفت😡 چشم هاشو در میارم بعد گفت خوب پسر تو که همان کار اشتباه رو انجام میدی ....بعد ادامه داد اگر هر کس بخواد دنبال ناموس دیگری باشه سنگ روی سنگ بند نمیشه وبعد حدیثی از پیغمبر گفت 🌷چشمان خود را از نا محرم ببندید تا عجایب را ببینید🌷 برخوردصحیح ابراهیم او را تغییر داد وپسر نمونه ای شد ونامش هنوز بر کوچه ما نقش بسته .... ♻️پاییز ۶۱ با موتور به سمت میدان آزادی میرفتیم میخاستم ابراهیم را برای عزیمت به جبهه همراهی کنم یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد و خانمی که کنار راننده نشسته بود وحجاب درستی نداشت حرف زشتی به ابراهیم زد😐 ابراهیم گفت برو دنبالش با خودم گفتم ایندفعه دیگه دعواش میکنه رفتم جلوش واشاره کردم بزنه بغل اتومبیل کنار جاده ایستاد وما هم توقف کردیم ابراهیم کمی مکث کرد وبا راننده ماشین سلام واحوالپرسی گرمی کرد😊 راننده توقع چنین برخوردی نداشت بعد جواب سلام ابراهیم گفت خانم شما فحش بدی به بنده وتمام ریش دارها داد میخواهم بدونم که.....راننده حرفش رو قطع کرد وگفت خانم بنده غلط کرد😐 ابراهیم گفت نه آقا اینطور صحبت نکن میخواستم بدانم حقی از ایشان گردن بنده است یا کار نادرستی کردم که بامن اینطور برخورد کرده اند اینجا دیگه راننده از شرمندگی 😓پیاده شد و ابراهیم را بوسید 😘 وگفت نه دوست عزیز از شما اشتباهی سر نزده ما اشتباه کردیم شرمنده ایم وبا کلی معذرت خواهی از ما جدا شد این دست برخورد صحیح ابراهیم باعث شد که به ما بفهماند در زندگی کسی موفق تر است که 🌷در برابر عصبانیت خود بر دیگران صبور باشد این برخرد های ابراهیم من را یاد آیه قرآن که فرمود.... 🌷وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﻭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺎﺩﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻃﺮﻑ ﺧﻄﺎﺏ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ [ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺨﺸﺎﻥ ]ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ ﺁﻣﻴﺰ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ،(٣٦) 🌷 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ دنبالِ گنج میگـــــــــــردد !! برای این روزهای "نداریِ" ما برام قابلِ هضم نیست که چطور بعضی از مسئولین پا میذارن رو خونِ اینا ...!!! #عجب_صبری_خدا_دارد ...😔 🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
شایَد #شهـــــادَت آرزوۍ هَمِه باشَد امّا یَقیناً جُز #مخُلِصِین ڪَسی بِدان نَخواهَد رِسید . . ڪاش بِجای زبان با عَمَلَم، طَلب #شَهادَت مۍ ڪَردیمَ #الهۍ_رزقڪ_شهادَت #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یعنی 👈 این تصاویر یعنی تاوان امنیت و آرامش ما 🔻 یعنی کنار هم بودن ها یعنی صفا و صمیمیت ها یعنی گرمای خانه ها یعنی جریان زندگی! 👈 به یاد ۱۳ هزار شهید مظلوم نیروی انتظامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروفایل پسرونه
پروفایل دخترونه
🌾همه گویند #از_سر گذشت 💥اما من گویمت چگونه از #دلـ❤️ گذشت؟! 🌾ای کسی که مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خداوندی حالا #آوینی بیاید و تو را روایت کند : ”تو را با خدا چه #عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی⁉️” که #خون_تو❣ سَبَب بیداری تمامِ خواب زده هایِ عالمِ غفلت است👌 🌾از کدام خواسته های دِلَت گذشتی تا اینگونه #گمنام و ناگاه بیایی و از همه دلبری کنی ...😔 #شهید_محسن_حججی
دل‌را‌به‌پای‌یار‌نسوزانده‌ام‌هنوز در‌سیم‌خاردار‌گنه‌مانده‌ام‌هنوز ➖➖➖➖➖➖➖
❤ «و اما خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی» آیات ۴۰ و ۴۱ سوره مبارکه النازعات «و اما آن کس که از مقام و مرتبه پروردگارش ترسیده و خود را از هوا و هوس بازداشته است، به یقین بهشت جایگاه اوست.»   با سلام و صلوات به محضر منجی عالم بشریت حضرت صاحب‌الزمان (عج) و نائب بر حقش امام خامنه‌ای و شهدای اسلام و ایران، به خصوص شهدای مدافع حرم. این‌جانب رضا حاجی‌زاده فرزند رجبعلی در صحت و سلامت کامل عقلی وصیت‌نامه خود را می‌نویسم، من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد. من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم. من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید. پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید.   خدمت پدر و مادر عزیز و گرامی! موفقیت من در مراحل گوناگون زندگی مرهون زحمات و دعای خیرتان بوده است، امیدوارم کوتاهی و قصورم را در رسیدگی به اوضاع و احوالتان بخشنده باشید و حلالم کنید و این را بدانید تا آنجا که در توان داشتم در حد بضاعتم تلاش کردم تا رضایت شما را در زندگی خود داشته باشم.   هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.   داداش جان! در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد.   همسر مهربان و صبورم! می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری. از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند و بابت تمام کمبودها و نبودهایم از تو می‌خواهم حلالم کنی.   فاطمه‌حلما جان! دِتِر (دختر) بابا، دوستت دارم، دوستت دارم، بدان که بابا رفته است که تا تو و امثال تو در امنیت و آرامش در خاک خود قدم بگذارید و بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند.   محمدطه جان! مرد خانه بابا، تو دیگر ستون خانه‌ای، از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد.   از همه دوستان و آشنایان و همکارانم می‌خواهم که مرا حلال کنند و قصورم را ببخشند و اگر دینی از کسی بر گردنم مانده است، برای تسویه به خانواده‌ام مراجعه نمایند که خداوند می‌فرمایند هر گناهی از شما بخشیده می‌شود، غیر از حق‌الناس.   و من الله التوفیق رضا حاجی زاده  ۳۰/۱/۱۳۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰راوی: خواهر شهید زمانی که ابراهیم مجروح بود و به خانه آمد از یک طرف ناراحت بودیم و از یک طرف خوشحال.... خوب به یاد دارم که دوستانش به دیدنش آمدند و ابراهیم شروع کرد به خواندن اشعاری که فکر کنم خودش سروده بود: اگر عالم همه با ما ستیزند اگر با تیغ خونم را بریزند اگر شویند با خون پیکرم را اگر گیرند از پیکر سرم را اگر با آتش و خون خو بگیرم ز خطِّ سرخ رهبر برنگردم..... 🌸🍃
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
👆عکس ارسالی از طرف یکی از افرادی که برچسب دریافت کرده اند و چسبونده اند 👌افراد زیادی بعد از نصب برچسب ها، از خودروشون عکس گرفته اند و برای قرارگاه مرکزی #پویش_حجاب_فاطمے ارسال کرده اند که این عکس ها برای مشاهده همه، در کانال های عضو پویش قرار داده خواهد شد.
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه وچهارم 🔶 #زیارت_عاشورا یکی از سربازان سید ميگفت:
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ 🔶قسمت پنجاه وپنجم 🔶 سید را از زمانی که در بسیج بودیم ميشناختم. در جبهه هم درکنار او بودم. در ظاهر من فرمانده او بودم، اما در حقیقت او فرمانده و معلم اخلاق من و امثال من بود. هر وقت او را صدا ميزدیم، جواب می شنیدیم: جانم.آنقدر با محبت و با صفا بود که اطرافیان خیلی زود جذب او ميشدند. همیشه و هر جا ميدیدم که در تاریکی شب و دور از چشمان دیگران سجاده عشق را پهن ميکرد. بر خاک ميافتاد و با خالق خود خلوت ميکرد. سید هرچه داشت از بیداری شب و نماز شب بود. پس از جنگ بعضی از دوستان از حال و هوای آن دوران فاصله گرفتند. موضوع صحبتهایشان بیشتر در خصوص مسایل روزمره زندگی شده بود. گاهی برخی از دوستان سخنانی را بیان ميکردند که باعث ناراحتی او ميشد. سید ميگفت: اگر این دوستان نماز شب بخوانند، اصلًا این حرفها را بیان نميکنند. نماز شب باعث ميشود قدر و منزلت خودشان را بهتر متوجه شوند. شب عاشورا بود. از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند.آن شب کسی منزل ما نبود. خیلی خسته شده بودیم. به محض آنکه به خانه رسیدیم، خیلی سریع خوابمان برد.ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو ميآید. ترسیدم. آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است. به حال او خیلی غبطه خوردم. او آن روز از همه ما خسته تر بود. کار و مداحی در چند هیئت و ... رمق برایش باقی نگذاشته بود اما ... خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد؛ آن هم در شب عاشورا. 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید