✨﷽✨
🍀زمان های طلب حاجت
🌹امیرالمومنین علی علیه السلام:
💠هر که از خدا حاجتی دارد آن را در سه وقت
طلب کند:
🔺اول: ساعتی از روز جمعه
🔸دوم: هنگام زوال خورشید(ظهر)؛ هنگامی که باد
می وزد و درهای آسمان گشوده می گردد و
رحمت نازل می شود. و پرندگان به صدا درمی آیند.
💟سوم: ساعتی در انتهای شب نزدیک طلوع فجر،
🍁به راستی در آن هنگام دو فرشته ندا می کنند:
⁉️آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیدم؟
آیا درخواست کننده ای هست که عطایش دهم؟
⁉️آیا آمرزش خواهی هست تا او را بیامرزم؟
آیا حاجتمندی هست؟
🔆 پس آن دعوت کننده به سوی خدا را اجابت کنید.
📚:تحف العقول/ص۱۵۵
#در_ثواب_نشر_سهیم_باشید
🌷【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💚🍂💚🍂💚🍂💚🍂💚🍂💚
🌟درمحضر شهید 🌟
🔮 اتاق كوچكى از ساختمان نهضت سوادآموزى اهواز در اختیار سید حسین بود، ایشان و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتم. یكى از شب ها، من و حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم.
📖 نیمه هاى شب بود كه نهج البلاغه می خواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشك می ریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت.
📝 من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه اى است كه حضرت على علیه السلام در فراق یاران باوفایش ناله می كند و می فرماید:
❓ #أین_عمار؟
❓ #أین_ذوالشهادتین؟
❓كجاست عمار؟
❓كجاست...
#شهیدسید_حسین_علم_الهدی🌷
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔰شهیدی که مانند #حضرت_عباس شهید شد
🔸ماجرای شهادت شهید مدافع حرم #محمدرضا_علیخانی
🔗تصویر را ملاحظه کنید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه ونهم 🔶 #زمزمه_جدایی برخی از شبها پس از مراسم به ه
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت شصت
🔶 #نیمه_شعبان
براي شب نيمه شعبان کارها هماهنگ بود. قرار شد ابتدا سينا، كه آنوقت پنج ساله بود، بخواند و بعد چند نفر از دوستان. آخر هم خود سيد مداحی كند و مولودی بخواند.
همه چيز برنامه ريزی شده بود. سيد مجتبی قبل از ظهر به بیمارستان رفته و عصر در منزل بود. حال خوبی نداشت. خیلی ضعیف شده بود.
غروب بود. براي مراسم سينا را آوردم. مراسم با خواندن او شروع شد. همه چيز طبق برنامه پيش ميرفت. نوبت رسيده بود به خود سيد. اما خبری از او نشد.
همه منتظر بودند؛ اما نیامد. برای اولین بار مراسم بدون سيد به پايان رسيد. ناراحت بودم که چرا نیامده. آخر مراسم به ما خبر دادند سيد حالش بد شده و او را دوباره به بيمارستان برده اند. بچه ها هم برايش دعا كردند.
آخر شب رفتم بيمارستان پيش سيد. صبح او را مرخص كردند و به خانه آوردند. اما دوباره حالش بد شد و به بيمارستان منتقل شد.
خودم را به بيمارستان امام خمينی ساری رساندم. سيد اوضاع خوبی نداشت.
ميگفتند دست و پاهايش ورم كرده. بدنش كبود شده و ...
ميخواستم او را از نزديك ببينم. اما اجازه ندادند. طاقتم تمام شد. شروع كردم به داد و فرياد! من سید را خیلی دوست داشتم.
خیلی به او وابسته بودم. با اینکه پسردایی ام بود و از كودكی با هم بزرگ شده بوديم، اما به نوعی معلم و استاد من نیز بود.
در جبهه هم با اينكه در يك منطقه نبوديم ولی سعي ميكرديم طوری مرخصی بگيريم كه همديگر را ببينيم. بعد هم داماد خانواده علمدار شدم. ما همیشه با هم بودیم.
اما حالا سيد در آن وضع قرار داشت. نميدانستم چه کنم. با سر و صدای من سيد مجتبی متوجه حضورم شد. خودش واسطه شد كه بروم پيشش. روپوش و ماسك زدم و رفتم به ديدن يار. روز نیمه شعبان را در کنار سید بودیم. روز بعد دوباره به بیمارستان رفتم. نگاه به چهره سید عید من را عزا کرد. فشار سيد روی چهار بود. يكی از كليه هايش از كار افتاده بود. كليه ديگرش هم به درستی عمل نميكرد. طحال را هم قبلًا برداشته بودند.
به علت نداشتن طحال، بدن سيد در برابر بيماريها ضعيف شده بود. آنقدر سم در خونش زياد شده بود كه كبد و ريه هم درگير شده بود.
از سوی ديگر عوارض شيميايی وضعيت را بدتر كرده بود. سيد با تمام وجود درد ميكشيد، اما فقط لبخندی ميزد و هرچند لحظه یک بار ميگفت يا زهرا سلام الله
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
💔آی شهدا تفحصم کنید...
گاهے باید آدم خودش را تفحص ڪند... پیدا ڪند. خودش را ...دلش را ...عقلش را ...
گاهے در این راه پر پیچ و خم
مردانگے ، غیرتــ ، دین ، عزتــ ، شرفـــ ، تقــوا
را گم مےڪنیم ...
خودمان را پیدا ڪنیم
ببینیم کجاے قصہ ایم
ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم
ڪجا بہ درد آقا خوردیم
ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم
ڪجا مثل شہید دستواره
اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم
ڪجا مثل شهید ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم
کجا مثل شهید محمود رادمهر برای خانواده بیبضاعت کار کردیم بدون اینکه کسی بفهمه ...
بہ قول بچہ هاے تفحص
نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س)
خودمان را دودستے بسپاریم به دست بےبے پهلو شڪسته قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان علے ...
تا دستمان را بگیرد
نگذارد در این دنیاے پر گناه
غافل بمانیم غافل بمیـــــریم
شهدا گاهی نگاهی ..
حال دلم عجیب گرفته
حالو هوای جمع شهیدان آرزوست..
#اللهم_ارزقنا_شهادت
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
93832eafe010d1d0d0429af5d1138b75265c4df5.mp3
3.53M
🎙🍂| #مداحی_شور
🗣🍂دلم گرفته از حال وهوای این روزا ...از این سیاهی وتیرگی خیابونا
👥🍂| #مهدی_اکبری
{ داره بارون میاد خیس چشای دلبرم..
دعاش اینه خدا بحق جد بی سرم..به راه راست ببر گریه کنای مادرم...یا بن الحسن آقام یا بن الحسن آقام آقام }💔
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
بخواب آرام هوا اینجا پر از تشویش و ابهام است... آسمان ابری ست! زمین دلگیر و دریا هم! پر از فریاد
14صلوات امشب هدیه میکنیم به نیت 😊👇
#شهیدسجاد زبر جدی
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعا
🍃🌸
@seedammar
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب
این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
📻اخبار #پویش_حجاب_فاطمے
📶به مرور کانال های مختلف در حال پیوستن به این پویش هستند.
✳️بلاخره بعد از چندین سال انفعال، انشاءالله یک حرکت قوی پیرامون موضوع حجاب، در کل کشور شکل میگیره.
🔲پیگیر اخبار پویش در همین کانال باشید.
.
ببخشین بزرگواران زود خدمت نرسیدم
سپاس از حضورتون و همراهیتون 🌹🌹🌹🌹🌹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸 قسمت شصت 🔸 #حاجات_مردم_ونع
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد:
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت شصت ویکم
🔸 #خمس
از علمایی که #ابراهیم به او ارادت خاصی داشت مرحوم حاج آقا هرندی بود این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود
اواخر تابستان۱۳۶۱ بود به همراه #ابراهیم خدمت حاج آقا رفتیم مقداری پارچه به اندازه دو دست پیراهن گرفت
هفته بعد موقع نماز دیدم #ابراهیم آمده مسجد ورفت پیش حاج آقا.
من هم رفتم ببینم چی شده #ابراهیم مشغول حساب سال بود #خمس_اموالش رو حساب میکرد
خنده ام 😁گرفت اوبرای خودش چیزی نگه نمیداشت وهرچه داشت را خرج دیگران میکرد اومی خواست خمس چه چیزی را حساب کند؟😏
حاج آقا حساب سال رو انجام داد وگفت ۴۰۰تومن خمس شما میشه وادامه داد من با اجازه ای که از علما دارم وبا شناختی از شما دارم آن را می بخشم اما #ابراهیم اصرار داشت این #واجب_دینی را پرداخت کند
بعد نماز به همراه #ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم به حاج آقا گفت دوتا پارچه پیراهنی مثل دفعه قبل میخوام حاج آقا با تعجب یه نگاهی به #ابراهیم انداخت وگفت تازه از من پارچه گرفتی این پارچه ها دولتیه وما اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدهیم
#ابراهیم چیزی نگفت اما من میدانستم به حاج آقا گفتم حاج آقا این پیراهن های قبلی رو انفاق کرده بعضی از دوستان که به زورخانه می آیند و به خاطر وضع مالیشان پیراهن آستین کوتاه میپوشند وآن پیراهن را به آنها بخشید
حاج آقا که همینطور حرف من را گوش میداد نگاه معنا داری به #ابراهیم کرد وگفت ایندفعه برای خودت پارچه میبرم حق نداری به کسی ببخشی هرکسی خواست بفرستش اینجا....
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🌹
#کلام_شهید
─┅═✨🌹✨═┅─
🔴 اگر دعوتکننده #زینب (س) باشد، سلام بر #شهادت
✍ احمد رضا بیضایی میگوید: یکی از دوستان شهید جملهای عربی را برایم پیامک کرده بود و اولش نوشته بود: این سخنی از محمودرضاست.
▫️آن جمله این بود: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة»
▫️یعنی: «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»
#شهید_محمود_رضا_بیضایی🌹🍃
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🔴 آیتالله نوری همدانی: پیوستن به FATF برای کشور مفید نیست /تجربه نشان داد طرف مقابل پایبند به هیچ قراردادی نیست
🔹 ما شک نداریم کسانی که سردمدار این جریان در دنیا بوده افراد ظالمی هستند که در بحرین، یمن و دیگر کشورها جنایات آنان را میبینیم
🔹 قرآن در توصیهای گفته که هرگز به آنان اعتماد نکنید و پیمان با آنها نبندیم.
🔹 عدهای فکر نکنند ما بیاطلاعیم/ ما نمیتوانیم سکوت کنیم و مأمور به وظیفه بوده و طبق نظر کارشناسان اعلام نظر میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واااای مادرم😭😭😭😭
ای خدا الهی بمیرم برای مادرم 😭😭😭
اللهم العن من قتله امي فاطمة الزهراء(س )
😭😭😭😭
#فاطميه
ببخشید بابت پخش این کلیپ دلتون شکست مارو هم دعا بفرمایید....
#التماس_دعا
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
تو مــادر منی.mp3
6.82M
آه ... فاطمه جان ... !
بسترت جمع شد اما اثرت هست هنوز
بالشی خیس ، ز چشمان ترت هست هنوز
رنگ این پارچه ی بستر تو گلگون ماند
اثری از بدن مختصرت هست هنوز
ای پرستوی مهاجر سفرت کشت مرا
کوچ کردی و در این لانه پرت هست هنوز
رسمش این بود که تنها بروی بی حیدر ؟
شوق رفتن به دل همسفرت هست هنوز
راستی حال تو خوب است ، خوشی بانویم ؟!
اثر زخمِ همان میخ درت هست هنور ؟
خوب شد پهلوی تو ، درد نداری دیگر ؟
با تو آن دردِ شدید کمرت هست هنوز ؟
ناله های حسنت از همه جانسوزتر است
نیمه های دل شب نوحه گرت هست هنوز
زینبت زنده کند یاد تو را در خانه
اصلا انگار ، که چادر به سرت هست هنوز
جای من هم به روی محسن مان بوسه بزن
پشت این در ، اثری از پسرت هست هنوز
✨رضا قاسمی