هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ⭕️ #شهید_عبدالصالح_زارع 🔶 قسمت چهل نهم 🔶 #شهید_می_شوی تعارف که نداریم . هرکس باشد
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
⭕️ #شهید_عبدالصاح_زارع
🔶 قسمت پنجاه
🔶 #رستوران
یک بار باهم به سفر مشهد رفتیم . سر راهمان فقیری آمد وگفت که چند روز است غذایی نخورده. من باور نکردم و به صالح گفتم: مطمئن باش دروغ می گوید . اینها برای خودشان باند وگروه وتشکیلات دارند و بساطشان همیشه به راه است.
گفت : باشد پولی به او نمیدهم ، مبادا در بیراهه خرج کند . اما گرسنگی اش را که نمیتوانم نادیده بگیرم .
فقیر را با خودش به رستوران برد وپرسید: چه غذایی دوست داری؟ غذا را به سفارش او خرید وجلویش گذاشت . ماست و نوشابه برایش گرفت . خیالش که راحت شد با هم به سمت حرم به راه افتادیم . بعد ها متوجه شدم که چند نفر دیگر از دوستان و آشنایان عبد الصالح نیز شبیه این اتفاق را نقل میکنند.
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
اینکه برای #زحماتی ک همسرتون💞 میکشه ازش #تشکر میکنید خیلی خوبه...
💥اما تشکر فقط #زبانی نباشه❌
گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا #رستوران دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید.
#خاطره📝
🔰حمید شبهای جمعه #هیئت میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون #خجالت میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را #رد نکردم.
🔰فردای آن روز بعد از کلاس #حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با #دسته_گل💐 قشنگ
🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این #گلها قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای #تشکر برات گرفتم.
✍راوی: همسر شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃صلوات