#شهید_سید_مجتبی_علمدار🌹
هیچ گاه ندیدم که ما را به کاری امر و نهی کند،
بلکه همیشه غیر مستقیم حرفش را می زد؛ مثلا، آخرشب می گفت:
"من می روم #وضو بگیرم. در روایات تاکید شده کسی که با #وضو بخوابد #شیطان به سراغ او نمی آید."
نا خودآگاه ماهم ترغیب می شدیم و به همراه او برای #وضو گرفتن حرکت می کردیم.
#سیره_شهدا
#کانال_شهید_سید_عمار
@seedammar
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت اول
🔶 #از_تبار_آسمان
از کجا باید آغاز کرد!؟ از چه باید گفت؟ نميدانم. واقعًا چقدر سخت است!
ميخواهیم از کسی بگوییم که در روی زمین بود ولی آسمانی زندگی کرد؛
کسی که بین ما بود ولی از اهالی این زندان خاکی نشد!
به راستی کسی باید از او سخن بگوید که سنخیت یا تشابهی با او داشته باشد.
یا الاقل کمی در مسیر او قدم زده باشد. اما ما کجا و سید؟!
به راستی #سید_مجتبی_علمدار که بود؟! چه کرد؟! چگونه زندگی كرد که
اینگونه منشأ تأثیر شد. چگونه است که در همة ایران اسلامی ما او را مي شناسند.
چرا هر جا ميرویم و در جمع دلسوختگان هر دیار که قرار ميگیریم یادی از
او به میان ميآید؟!
یا زمانی که به سراغ فضای مجازی ميرویم، صدها سایت مذهبی، مطالب
خود را با خاطرات سید آراسته اند؟!
مگر او سردار یا فرمانده بود؟ مگر مسئولیتی داشت؟ یا اینکه فتح مهمی انجام
داده بود!؟
خیر، بالاترین سِمَت ظاهری #سید_مجتبی، فرماندهی گروهان در آخرین سال دفاع مقدس بود.
او حتی در سالهای پس از دفاع مقدس مسئولیت خاصی نداشت. سید با درجة سروانی به امور ورزشی کارکنان سپاه مي پرداخت!
اما درجاتی که خداوند برای بندگان برگزیده اش قرار ميدهد با رتبه های دنیایی ما بسیار متفاوت است!؟
اما به راستی او چه کرد؟! چگونه قلوب را تسخیر كرد؟ چگونه بر دلهای جوانان فرماندهی مي کرد؟
او چه کرد که آن روزها صدها جوان عاشق و شیفته و همراهش بودند و این
روزها پروانه ِ وار برگرد مزارش.
سید عزیز ما چه کرد که بیشترین زائران مزارش، از شهرهای دیگر راهی ساری ميشوند؟ مگر او بین ما نبود؟ مگر مثل ما در همین کوچه و خیابانها زندگی نميکرد؟ مگر هشت سال پس از جنگ را تجربه نکرد؛ روزگاری که معنویت، مثل دوران جنگ همه گیر نبود.
روزگاری که برخی از رزمندگان به خلوت تنهایی خود رفتند و یا همرنگ جماعت شدند!
اما سؤال این است که سید در این دوران چگونه زندگی کرد؟! چه کرد که ِ از میان ما خداوند او را انتخاب کرد. چگونه است که این جوان به خدا رسیده، هنوز مشعلدار هدایت انسانهاست!
کم نیستند انسانهایی که راه هدایت را از کنار مزار #سید_مجتبی یافتند. آنها
با عنایت مادر بزرگوار سید، حضرت زهراسلام الله علیه ،مسیر صحیح را یافتند و اکنون الگویی برای دیگران شده اند.
ّ این مطلب در کجاست؟ سید چگونه چنین قابلیتی یافت. چه به راستی سر
کرد که برای صدها نفر دلیل راه شد!
پاسخ این سؤالات را باید در زندگی سید یافت. باید در اعمال و رفتار او جستجو کرد.
#سید_مجتبی_علمدار مبارزه با نفس بود. او جهاد اکبر را در سالهای جهاد اصغر آغاز کرد. و تفاوت او با دیگران در همین نکته است!
پایان دوران جنگ، پایان جهاد او نبود. جهاد نفس سید تا لحظة شهادتش ادامه یافت.
و کتاب قانون1 او شاهدی است بر این ادعا! او مثل ما در دنیا زندگی کرد اما اهل دنیا نشد!
گذرگاه دنیا او را فریب نداد. فهمیده بود که همه ما مسافرانی بیش نیستیم. و باید روزی از این دیار سفر كنیم.
فهمیده بود اینجا جای دلبستن نیست. و در این راه با توکل به خدا و توسل به ائمه معصومین: راه را ميتوان پیدا کرده و به سوی نور حرکت كرد.
آری، خودسازی او در کالمش تأثیر گذاشته بود. مردم شیفتة مرام و رفتارش شده بودند.
#سید_مجتبی برای خدا کار ميکرد و زحمت ميکشید. در این راه بارها اذیت
و آزار شد اما خسته نه!
او خالصانه برای خدا کار کرد. تا رمق در بدن داشت برای هدایت انسانها تلاش و آنها را هدایت كرد.
آری، او هرچه کرد برای رضای خدا بود و این است سرّ ماندگاری مردان خدا
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت اول 🔶 #از_تبار_آسمان از کجا باید آغاز کرد!؟ از چه
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار
🔶 قسمت دوم
🔶 #زندگی_نامه
#سید_مجتبی_علمدار، فرزند سید رمضان، در سحرگاه بیست و یک ماه رمضان
و در یازدهم دیماه سال 1345 در شهر ولایتمدار ساری و در خانهای که با عشق
به اهل بیت: مزین شده بود، دیده به جهان گشود.
پدرش کفاش ساده ّ دل و متدینی بود که بیش از همه چیز به رزق حلال اهمیت مي داد.
#سید_مجتبی دوران تحصیل را در مدارس زادگاهش سپری کرد. سال 1362و در ایام هنرستان، که هفده سال بیشتر نداشت، به ندای هل من ناصر حسین علیه السلام زمان، خمینی کبیر;، لبیک گفت و راهی جبهه شد.
از کوههای سر به فلک کشیده غرب تا دشتهای تفدیدة جنوب، در همه عملیاتها حضور او برای فرماندهان و رزمندگان نعمت بود. قدرت بدنی بالا، شجاعت، ایمان و تقوی و برخورد صحیح از او انسان کاملی ساخته بود.
رفاقت و همراهی با انسانهای وارسته ای نظیر شهیدان مردانشاهی و حسین
طالبی نتاج و ... بسیار در او تأثیرگذار بود.
سال 1366 به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر 25 کربلا منصوب شد. و این در حالی بود که تا این تاریخ چندین بار به شدت مجروح
شده بود.
بعد از آن نیز به شدت مجروح و شیمیایی شد. به طوری که طحال و قسمتی از روده هایش را برداشتند. اما این اتفاقات باعث نشد از جمع با صفای رزمندگان جدا شود.
پس از پایان جنگ تا دو سال در واحد طرح و عملیات تیپ سوم لشکر در
همان مناطق ماند. سید طی این دوران از لحاظ معنوی بسیار رشد کرد.
سال 1369 به ساری بازگشت و ازدواج كرد. سید با مسئولیت امور ورزش
در لشکر 25 کربلا مشغول شد. اما او انسانی نبود که به زندگی و شغلی آسوده آرام بگیرد.
🌷ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
هیئت بنی فاطمه سلام الله علیه با تلاش او راه اندازی شد. جلسات هیئت در منازل شهدا برگزار مي شد.
بعد از آن هیئت رهروان امام خمینی; و راه اندازی بیت الزهرا سلام الله علیه نتیجة تلاشهای خستگی ناپذیر او و دوستانش بود.
تلاش سید در جذب و هدایت جوانان به این هیئت ثمر داد. شیوة هیئت داری
او بسیار جذاب و جدید بود.
هیئت سید جوانانی را که به دنبال معارف ناب اهل بیت: بودند سیراب
مي کرد.
سوز درونی، اخالص و سیمای ملکوتی سید همه را جذب ميکرد.
سال 1374 به طرز عجیبی به مهمانی خانه خدا دعوت شد! و این سفر بسیاردر حال درونی او تأثیرگذار بود.
مي گفت انسانی که از سفر معنوی حج برگشت، نباید در این دنیا بماند!
سید در جواب دوستان، که از اوضاع اقتصادی گله ميکردند، گفت: »این سی ساله عمر ارزش این حرفها را ندارد! بارها از عبارت سی سال عمر برای خودش استفاده ميكرد. «
شب یازدهم شعبان سال 1375 در جمع دوستان به زیبایی نغمه سرایی کرد.
سپس از غيبتش در شب نیمه شعبان صحبت به میان آورد!
در مراسم نیمه شعبان همه منتظر نغمه سرایی سید بودند. اما خبری از او نشد.
سید بر روی تخت بیمارستان بود. عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود.
چند روز بعد و درست در روز یازدهم دیماه و در سی امین سالگرد میلادش،
پرنده روح سید از عالم خاک پرکشید و به یاران شهیدش پیوست.
تشییع پیکر او یکی از بزرگترین اجتماعات مردم ساری بود. طول جمعیت به کیلومترها ميرسید. سید در کنار دوستانش در گلزار شهدا آرمید.
اما از آن روز وظیفه دیگر او آغاز شد. و یقینًا تا آینده ادامه خواهد داشت!
سید در دوران حیات به دنبال هدایت مردم بود. خداوند هم در قرآن شهدا را
زنده ميخواند و ...
سید هنوز مشغول هدایت است. او به دنبال ماست تا راه را کج نرویم. انشاءالله....
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
4_5992522707080578909.pdf
4.83M
📚 متن کتاب علمدار ؛ زندگینامه و خاطرات #شهید_سید_مجتبی_علمدار
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@seedammar
@ebrahim_hadi_mallasani
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌷🍀زندگی نامه شهید «سیدمجتبی علمدار»🍀🌷
🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین #اذان_صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. #نورسیدهای از تبار #سادات که تولدش، بارقهای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دلبندشان، آیندهای درخشان را میدیدند
🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که #فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند.
سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قرهجه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع #متوسطه را در هنرستان «شهید خیریمقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر #جماران و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سالهای جنگ، ادامه تحصیل داد.
🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران #آموزش_نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام #عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر #رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه #پنجوین عراق مستقر شد.
🔹او در سال 1363، به منطقه #علمیاتی جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، بهعنوان #تیربارچی استقرار پیدا کرد.
این رزمنده سرافراز، از #نقشآفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد #گردان مسلمبن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند.
نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این #عملیات، در منطقه صیداویه در #آبادان مستقر شد. اینجا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار #نخلهای استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد.
🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت #خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان #عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن #سیدمجتبی خارج نشد و او آن را بهعنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری میکرد.
این بسیجی خستگیناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه #پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همینسال(1366)، همراه #گردان مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداریها و جوانمردیهای او را به خاطر دارد.
🔹او در مرداد 1366، به #فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این #گردان، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. #مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سهراهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد.
🔹روح عاشق #سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهههای نبرد کشانید. بهگونهای که تا مدتی پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز، سراغ او را میبایست از #نخلستانهای آبادان میگرفتند.
او در زمستان سال 1369 #مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاریاش را در واحد عملیات، و در ادامه، در #واحدتربیت_بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت.
🌺مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از #سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» #ازدواج کرد که ثمره آنها «سیده زهرا» است.
#سیدمجتبی که ترکش و تاولهای #شیمیایی را از سالهای خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران #شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در #گلزارشهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار🕊🌷
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#خاطرات_شهدا✨
هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت.
حجب و حیا در چهره اش موج میزد.
وقتی برای کمک به مغازه پدرش میرفت اگر خانمى وارد مغازه میشد کتابی در دست میگرفت سرش را بالا نمی آورد و میگفت:«پدر شما جواب بده...»
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#یادبگیریم_ازشهدا
#حواستوجمع_کن_رفیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
__ ما شما را فراموش نکردیم....
بشنوید
#شهید_سید_مجتبی_علمدار...🌷
#سلامبرشهیدان
#امام_زمانعج
#اللھمعجللولیڪالفࢪج
🌹... در ظـاهر آدمـی معمـولی بود.
مثل بقیه زندگی ميکرد؛ اما هر قدمی که برمی داشت برای رضـای خــدا بود. سعی ميکرد به همه کـارهایش جـلوهای خدایی بدهد. در همه کارهایش خـداوند را ناظــر ميدید.
👈 به این سخن امـام راحـل، بسیار علاقه داشت. خیلی این جمـله را دوست
داشت؛ همیشه تکـرار ميکرد.
آنجـا که فـرمودند:
«عالَـم محضـر خـداسـت،
در محضـر خــدا معصـیت نکنـید»
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#از_شهدا_بیاموزیم