eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
9.2هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
📒 دوران مدرسہ وقتے امتحان داشتیم چه ڪلاسے چہ اصلے ،اگہ مے خواستیم از رو دست آقا یوسف نگاه ڪنیم اجازه نمےداد ؛ 📌هیچوقتم از ما تقلب نمے ڪرد مے گفت : حرامہ مثل دزدے ڪردن مے مونه ؛ آدم وقتے زحمت مے ڪشہ درس مے خونه نمے خواد با ڪسی شریک باشہ ؛ پس شمام زحمت بڪشید درس بخونید . ✴✴✴✴✴✴ 🌟 همیشہ وقتے صحبت از محرم و نامحرم یا حلال و حرام مے شد ، آقا یوسف عزیزم فقط یڪ بیت شعر مےخواند و این بود ڪہ مے گفت : خواهے نشوے همرنگ فارق ز جماعت شو 💎 یعنے اینڪہ حتی اگر به تو متحجر گفتند تو همان شیوه خودت را ڪہ اسلام به تو آموختہ ادامه بده ... رسواے جماعت شو اما همرنگ جماعت نشو . 🎤راوے همکلاسے 🌷
🌷 هر وقت برای مرخصی می آمد ، همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید، با خنده می گفت: سلام پدرِ شهید .... خوبی پدرِ شهید...؟!! با خنده دنبالش میکردم که نگو این حرف رو پسر ...! اما حالا که همه بهم میگن : سلام پدرِ شهید ... دیگه یوسفی نیست که بخوام دنبالش کنم 💢 دردرگیری با گروهکـ تروریستی پژاک راوی 🌹یاد با
🍃❤ ولادت ۱۳۶۲ شهادت ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک ✍فرازی از وصیتنامه : ... به یگان خودمان یک کتانی سالامون، دو پتو و ... بدهکارم. بگویید حلال کنند. یک سطل زباله جلوی گردان بود که یک روز در آن یک کاغذ در حال سوختن انداختم که قسمتی از سطل آشغال سوخت و من مسبب آن بودم! این مورد را هم خواهشا درست کنید.... شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 💐
خاطره جالب از شهید اینکه شهید فدایی توی پیاده روی ها بیسیم رو می گرفت و وقتی که نیازی به ارتباطات رادیویی نبود دستشو روی شاسی نگه میداشت و می گفت: ...آقا خط دیگه اشغاله و خطو به کسی نمیدم ! و شروع میکرد به مداحی ... البته بچه ها هم همراهی میکردن و اکثرا می گفتن یوسف مثل بمب روحیه بود بین ما . همکارای شهید میگفتن : یوسف بعضی مواقع روزی یک ساعت برای ما روضه حضرت زهرا (س) میخوند و همین شد که بچه ها این اواخر به شهید فدائی نژاد می گفتن یوسف زهرا! #شهید_یوسف_فدایی_نژاد
و بعد خنده ات به یادم آمد‌ گفتم که:اگر بودی؛ باز دوستت می‌داشتم! #شهید_یوسف_فدایی_نژاد 💚 #یگان_صابرین #سالروز_شهادت 🌹
هر وقت برای مرخصی می آمد ، همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید، با خنده می گفت: سلام پدرِ شهید .... خوبی پدرِ شهید...؟!! با خنده دنبالش میکردم که نگو این حرف رو پسر ...! اما حالا که همه بهم میگن : سلام پدرِ شهید ... دیگه یوسفی نیست که بخوام دنبالش کنم شهادت دردرگیری با گروهک تروریستی پژاک راوی : پدرشهید #شهید_یوسف_فدایی_نژاد شهدا را یاد کنید با یک #صلوات
میگفت: بین دو ابروی دیواری هست بین آتش جهنم این کار خیلی سعادت میخواد هر روز یک بار هم شده پیشونی مادرتو ببوس!
🌷 یوسف به ذکر صلوات بسیار علاقه داشت و هر چه قدر که می توانست به تکرار آن مداومت می کرد، اگر شرایط را مهیا میدید شروع به نوشتن صلوات میکرد و ذکر صلوات را با تمام زیر و زبرهایش به دفعات مینوشت. مجسم کنید که یک نفر در گوشه ای بنشیند و بارها و بارها ذکر صلوات بنویسد. یوسف مست صلوات شده بود! هر مشکلی که برایمان پیش می آمد و قادر به حل آن نبودیم می گفت: صلوات راه حل این مشکل است، چند صلوات بفرستید تا آرامش داشته باشید. از صلوات هم سیر نمیشد؛ پس از غسل و وضو، از اول شب، عبا به دوش گوشه ای مینشست و تسبیح هزار دانه اش را که بالغ بر سه متر طول داشت به دست میگرفت و شروع به صلوات فرستادن میکرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄