eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
10.4هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 صدای خوبی داشت، در سوریه برای رزمندگان مداحی می‌کرد و از کودکی هم روضه‌های منزل خودمان را می‌خواند، پسرم حرفش این بود که در کنار روضه و گریه باید به فرمایشات ائمه عمل کرد و سوگواری به تنهایی ارزشی نخواهد داشت. مانند دیگر مادران دوست داشتم او را در لباس دامادی ببینم اما انگار او برای این دنیا خلق نشده بود و رفت تا آسمانی شود و به آنجایی که جایگاه واقعی اوست برسد. 🌹 🦋 🕊🥀
🖤 ✋یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟ 🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت. لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست. 🌹 📙برگرفته از کتاب راهیان علقمه ‎‎
- ابراھیم‌می‌گفت"؛ مطمئن‌باش‌هیچی‌مثل‌ برخورد‌خوب‌،روی‌آدم‌ها‌تاثیـر‌نداره🌿 'شهید‌ابراهیم‌هادے'
🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهیدغلامعلی_جندقی ( رجبی)🌷 عنایت امام کاظم (ع) به پدر شهید غلام علی رجبی حاج حسن؛ پدر غلامعلی همیشه می گفت: من این زندگی و همه بچه هایم را مدیون امام کاظم (ع) هستم. همه بچه ها به خصوص غلام علی. وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می گیرد. حالش طوری وخیم می شود که وصیت نامه اش را می نویسد و می گوید برای مراسم ختم اش لپه آماده کنند. می گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: بلند شو برو دعای کمیل گفتم: می بینید که نای بلند شدن ندارم. آقا فرمودند: بلند شو. من شفایت را از خدا گرفته ام. تو زنده می مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود. پرسیدم: مگر شما که هستید؟ فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم. 📚مجموعه یادگاران،ج۲۴
🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهیدسیدفاضل_موسوی_امین🌷 همسرم بسیار ساده زیست بودند، به مسائل مادی و دنیوی خیلی اهمیت نمی‌داد، وقتی به بازار می‌رفتیم می‌گفت چیزهایی که واجب و ضروری است را بخریم، همیشه توصیه می‌کرد از تجمل و اسراف دوری کنیم، یک گوشی تلفن همراه خیلی ساده و قدیمی داشت، من همیشه به سید فاضل می‌گفتم یک گوشی جدید بگیر، صفحه این گوشی شکسته و به درد نمی‌خورد؛ اما ایشان می‌گفت این گوشی هنوز کار می‌کند چرا اسراف کنم.
🕊 🌷 من 13 سال در كنار محرم زندگي كرده و همراهش بودم. همسرم را مردي خوش‌اخلاق، با ايمان و شوخ‌طبع ديدم كه هرگز زندگي‌مان را با مسائل كاري‌اش قاطي نمي‌كرد. در منزل كمك‌حال من بود و بسيار به فقرا و نيازمندان كمك مي‌كرد. يكي از شاخصه‌هاي اخلاقي‌اش اين بود كه هيچ وقت ظلم به مظلوم را نمي‌توانست تحمل كند. اين ويژگي اخلاقي‌اش چه در روستا و چه در محل كارش رعايت مي‌شد. همين ويژگي اخلاقي بود كه رفت تا داد مظلوم را از ظالمان بگيرد...🌷🕊
🕊 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ همسرم خیلی مهربان و بسیار به فکر مردم بود. می‌گفت: ما باید بسوزیم تا مردم روشن شوند. تحمل نداشت مردم ناراحت شوند. وضعیت بی‌حجابی خیلی او را اذیت می‌کرد و تحملش را از دست داده بود و می‌گفت:ما خون دادیم به خاطر اینکه فساد از بین برود. روی حجاب و اخلاق خیلی تاکید داشت. عاشق امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بود. روی نماز اول وقت خیلی تاکید داشت و عاشق مسجد و اسلام بود. می‌توانم بگویم که او یک فرشته و آسمانی بود، زمینی نبود و لایق شهادت بود. خیلی بر شرکت در راهپیمایی تاکید داشت. می‌گفت باید شرکت کنیم تا دشمن از عظمت ملت ایران بترسد؛‌ تا خون شهدا پایمال نشود.
🕊 🌷 گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن بدیِ مرا می‌بینی، دوست دارم بنده باشم بندگی‌ام را ببین! ای خدای بزرگ، اگر بدم و اگر خطا می‌کنم از روی سرکشی نیست بلکه از روی نادانی می‌باشد!
🕊 🌷 دوران نوجوانی به مسجد می‌رفت و به فعالیت‌های مذهبی علاقه زیادی داشت، سعی می‌کرد نمازش را در مسجد بخواند و به نماز جماعت اهمیت فراوانی می‌داد و دوستانش را نیز به این کار ترغیب می‌کرد. در اردوهای زیارتی و مراسمات هیات حضور فعالی داشت و زمانی که به عضویت سپاه در آمد، از مسجد و هیات به‌عنوان مکانی برای جذب نیروهای انقلابی استفاده می‌کرد. در طول زندگی مشترک با خصوصیاتش آشنا شدم واقعا مهربان و با محبت بود،خوش اخلاق و خوش خنده قلب رئوف و پاکی داشت از سختی ومشکلات  بیرون چیزی به من منتقل نمی کرد، با وجود خستگی زیاد در کارهای  منزل به من کمک می کرد و هیچ منتی هم نداشت و می گفت:تمام زندگیم وقف امام حسین است و امیدوارم من رو به نوکری نوکراش قبول کنه... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خانه‌ یکی از اقوام که ماهواره داشتند دعوت شدیم. رضا درباره اهداف شبکه‌های ماهواره‌، چگونگی تشکیل این شبکه‌ها، منابع مالی شان، برای صاحبخانه و بقیه صحبت کرد. چند نفری شروع کردن به مسخره کردنِ رضا که در فلان جا مغزت را شست‌وشو داده‌اند... بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف‌ها می‌زنی که بخواهند مسخره‌ات کنند؟کلی تشر به او زدم... اما رضا جواب داد: من وظیفه‌ام را در قبال این خانواده انجام دادم. دیگر در آن دنیا از من نمی‏پرسند که چرا دیدی و می‏دانستی اما چیزی نگفتی؟ من کار خودم را کردم،به وقتش این حرف‌ها جواب می‌ دهد...
🕊 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عمار بسیار اهل مراقبه بود. اگر در منزل رفتاری می‌دید، می‌گفت... حرف کسی را نزنید. ما از زندگی دیگران خبر نداریم. شما به کسی کاری نداشته باشید. چه آن فرد آشنا باشد چه غریبه! حق بدگویی و قضاو‌ت کردن نداریم. 🎤راوی: مادر شهید
3.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وصیت زبانی به مادرش🌷 ✨مهمان برنامه، خواهر ارجمند شهید ابراهیم هادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰علمدار کمیل