هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت چهل ودوم 🔸 #زیارت سال
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد:
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت چهل وسوم
🔸 #نارنجک
قبل از عملیات #مطلع_الفجر بود جهت هماهنگی بهتر بین فرماندهان سپاه وارتش جلسه ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد
من و #ابراهیم و سه نفر از فرماندهان ارتش وسه نفر از فرماندهان سپاه در جلسه حضور داشتند تعدادی از بچه ها هم داخل حیاط مشغول آموزش بودند
اواسط جلسه بود که از بیرون اتاق یک #نارنجک به داخل پرت شد
دقیقا وسط اتاق افتاد از ترس رنگ همه پرید نفسها چند لحظه در سینه حبس شد وهر کسی برای نجات از ترکش احتمالی نارنجک به طرفی رفت ودست روی سر گرفتند
لحظاتی به سختی گذشت اما صدای انفجار نیامد خیلی آرام دستها از روی سر ها برداشته شد وچشمها باز شد واز لا به لای دستانم وسط اتاق را نگاه کردم با چشمانی که از تعجب پر شده بود گفتم آقا #ابراهیم......
وبقیه هم سرها را بلند کردند وبا رنگ پریده وسط اتاق که ابراهیم روی نارنجک خزیده بود را نگاه میکردند
در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد ومعزرت خواهی کرد وگفت ببخشید نارنجک آموزشی بود😐 واشتباهی افتاده داخل اتاق...
ابراهیم از روی نارنجک بلند شد در صورتی که اوایل جنگ بود وچنین اتفاقی برای کسی نیفتاده بود
😊گویی نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد....
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃