eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
#بین_تو_وسلیمانی_وسایرشهدا #فقط_سیم_خاردارِ #نفست_فاصله_انداخته #سیم_خاردار_نفسو_بچین_رفیق❌ گاهـی ... فاصله #ما و #شهدا یه خمپاره نیست❌❌ ؛ فقط یه سیم خاردارِ به اسمِ #نَفْسِ ! از این ها که #بگذریم ، #می_رسیم ... #شهدا_شرمنده_ایم #توبه از #گناه #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
★❤★❤★❤ ★❤★ گاهـی، فاصلهٔ ما و فقط یک سیم خاردار➿ است به اسمِ " نَفْس " از این ها که بگذریم می رسیم تازه به ⚠️بیایید از سیم خاردار عبـورڪنیم خیلی ها بودند که تا یک قدمی شهادت🌷 رفتند ولی با یک به عقب برگشتند😔 🌹🍃🌹🍃یادشهدا ذکر صلوات @seedammar
یک‌ رزمنده از شهید آوینی پرسیدند : شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این رسیدند..؟ گفت: یکی را دیدم سه روز در هوای گرم در خط مقدم جبهه روزه گرفته بود هر چه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط جائز نیست خودت را چرا اذیت میکنی جواب نداد... وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود خب آقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشوی سه روز روزه میگیری تا سرکش را مهار کرده باشی..! @seedammar
🌷 ♨️پهلوان بی شهید ابراهیم هادی از زبان شهید🌸🌱 🔱بعد از حال و روز خودم را نمی فهمیدم ابراهیم همه ی زندگی من بود خیلی به او بودیم او نه تنها یک برادر،که مربی ما نیز بود بارها با من در مورد صحبت می کرد و میگفت: چادر یادگار زهرا (س) 🥀است،ایمان یک زن، وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کندو... ♨️وقتی می از خانه 🏘بیرون برویم یا به مهمانی دعوت داشتیم به ما، در مورد نحوه برخورد با توصیه می کرد و...اما هیچگاه امرو نهی نمی کرد! ابراهیم تربیتی را در نصیحت کردن رعایت می نمود در مورد هم بارها دیده بودم که با شوخی و خنده، ما را برای نماز صبح🌤 صدا می زد و می گفت:«نماز،فقط اول وقت و » 🔱همیشه به در مورد اذان گفتن نصیحت می کرد می گفت: هرجا هستید تا صدای اذان را شنیدید، حتی اگر سوار 🛵هستید توقف کنید و با صدای بلند، پروردگار را صدا کنید و اذان بگوئید.زمانی که مجروح💔 بود و به خانه🏡 آمد از یک طرف ناراحت بودیم و از یک طرف خوشحال! ناراحت برای زخمی شدن ابراهیم و خوشحال که بیشتر می او را ببینیم. ♨️خوب به یاد دارم که به دیدنش آمدند. ابراهیم هم شروع به خواندن کرد که فکر کنم خودش سروده بود:اگر عالم همه با ما ستیزنداگر با خونم را بریزنداگر شویند با خون پیکرم رااگر گیرند از پیکر سرم رااگر با آتش🔥 و خون خو بگیرم سرخ ❤️رهبر بر نگردم 🔱باره ها شنیده بودم که ، از این حرف که می گفتند:فقط میریم جبهه برای شدن و... اصلا خوشش نمی آمد!به دوستانش می گفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد آن وقت شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم ♨️می گفت باید با این بدن کار کنیم ، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش دید، پای کارنامه ما را امضا کند و شهید 🌼شویم. اما ممکن هم هست که لیاقت شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود. 🔱سال ها از ابراهیم گذشت.هیچکس نمیتوانست تصور کند که فقدان اوچه برسر خانواده ی ما آورد.مادرما ازفقدان ابراهیم ازپا افتاد و...تااینکه ۱۳۹۰ 📆شنیدم که قرار است سنگ یادبودی برای ابراهیم، روی قبر یکی از گمنام دربهشت🌸🥀 زهرا(س) ساخته شود. ♨️ابراهیم گمنامی بود.حالا هم مزار یادبود او روی قبر یکی گمنام ساخته میشد.در واقع یکی ازشهدای گمنام به واسطه ابراهیم تکریم میشد.این ماجرا گذشت تا اینکه به کنار بود او رفتم.روزی که برای اولین بار در مقابل مزار ابراهیم قرار گرفتم، یکباره بدنم لرزید! رنگم پرید و با به اطراف نگاه کردم! چند نفر از بستگان ما هم همین حال را داشتند! ما به یاد یک ماجرا افتادیم که سی سال قبل در همین# نقطه اتفاق افتاده بود! 🔱درست بعد از آزادی خرمشهر، پسر عموی مادرم، شهید حسن سراجیان به رسید.آن زمان ابراهیم مجروح بود و با عصا راه می رفت. اما بخاطر ایشان به بهشت زهرا 🌷(س) آمد.وقتی حسن را دفن کردند، ابراهیم جلو آمد و گفت: ♨️ خوش به حالت ، چه جای خوبی هستی! ۲۶ و کنار خیابان اصلی . هرکی از اینجا رد میشه یه فاتحه برات می خونه 🏠و تو رو یاد میکنه . بعد ادامه داد: من هم باید بیام پیش تو! دعا 🤲کن من هم بیام همینجا، بعد هم با عصای خودش به زمین زد و چند قبر آن طرف تر از رانشان داد! چند سال بعد، درست همان جایی که ابراهیم نشان داده بود، یک گمنام دفن شد.و بعد به طرز عجیبی یاد بود ابراهیم در همان مکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!!!💥 🍃🌹صلوات
. حسینی‌بودن ! بھ‌اسم‌نیست ! بھ‌رسم‌است ! رسم‌حسینی‌بودن ! یاحسین‌گفتن‌نیست ! ! باحسین‌بودن ! فقط‌شور‌حسینی‌نیست ! داشتن هم‌است ! باشعوربودن ! تنهادرحرف‌نیست ! در هم‌است ! باعمل‌بودن ! فقط‌دراخلاق‌ورفتارنیست ! در  است ! بایدمبارزه‌ڪرد ! باهرچھ‌کھ‌قابل‌مبارزه‌است !  مثلامبارزه‌با 👊 همچون برادرم ابراهیم هادی
~🕊 💥 وای از پیچیدگی انسان ! شیطان را از در می‌رانی ، از پنجره باز می‌آید و چه وسوسه‌ها ڪه در انسان نمی‌ڪند . می‌گوید : برو با بیشتر خود را بساز ، ایمانت را قوی ڪن و بازگرد ! سید شهیدان اهل قلم 🕊 یاد عزیزش با صلوات
🏴 • اندازه تمام های خسته ات مادر به من نفس بده تا کنم...✋🏻♥️•
~🕊 🌿💌 وا؁ از پیچیدگـــــی انـــــسان ! را از در می‌رانـــــی ، از پــــــــــنجره بـــــاز می‌آیـــــد و چـــــه وسوســـــه‌ها ڪـــــه در انـــــسان نمی‌ڪـــــند . می‌گـــــوید : بـــــرو بـــــا بـــــیشتر خـــــود را بـــــساز ، را قـــــو؁ ڪـــــن و بازگـــــرد ! 📚ڪتابـــــ گنجینـــــه‌ی آسمانـــــی ، ص‌۲۱۲
12 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
16.69M
🔈 📣 جلسه دوازدهم * استرسی که کارمند شرکت تحمل کرد، را درک می کردم * عاقبت مسئولی که به فکر نیروهایش نبود. * زبان ترکی را متوجه شدم * تک تک گناهان زیر دست را برای مسئول می نوشتند * گناهی که الهام مرتکب شد، برای مسئول نوشتند *گناه مسئول، مثل آتشی بود که منتشر شد. * مسئولین در دوران امام زمان علیه السلام * خدا هرکس را دوست دارد بار شیعیانش را به دوش او می گذارد. * معنای تهی بودن را فهمیدم * برای خدا چه کنیم؟ * مثالی جالب برای هیچ بودن انسان * به چه چیزی افتخار می کنی؟ * ما پاسدار امنیت مردم هستیم. * چگونه تمام زندگی ما، تقرب به خدا باشد؟ تا به حال به یتیم مثل بچه خودت رسیدگی کردی؟ * شبهه ستارالعیوبی خداوند وافشای سر * چه موقع گناه لذت بخش می شود؟ * چه کسانی اعمال ما را می بینند * آثار ظاهری و باطنی گناه * آثار توبه * مثال برای بوی بد گناه * گناه تا چه اندازه مخفی می ماند * تا لحظه آخر شیطان رهایت نمی کند. * هدایت شیطان!! ⏰ مدت زمان: ۴۰:۳۷ 📆1401/03/16
✍رهبر انقلاب : مهــم‌تر از عـبور از ســیــم خـاردار دشمن ‌نهاده سـیم خـاردار انـسان است؛ ڪه انـسان به ‌ظاهــر آن را دشـمن هـم نمیداند و دوسـت هـــم مـــےداند.۹۵/۱۲/۶ 🌿
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه در بند خاک بماند ای که پرواز آموخته...🕊 مراقب و غرورت باش...😉 نکند نهد؟ خام شوی، رام شوی؟ نپَریده، شوی، بی پر و بی بال شوی؟!💔 ❤️
باران شدیدی در تهـران باریده بود خیابان۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگرخیابان بروند مانده بودند چه کنند..! 🍃 همان موقع از راه رسید پاچه شلوار را بالا زد با کول کردن پیرمـردها آن ها را به طـرف دیگر خــــیابان بُرد ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد هـدفی جز شکستن خودش نداشت مخـــــصوصا زمانی که خـیلی بین بچـــــه‌ها مطـــرح بود!✨ •برگرفته از‌کتاب‌ 📚