هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶 قسمت چهارم 🔶 #فرزند_اذان تازه ازدواج کرده بودم. در یکی از ا
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت پنجم
🔶 #نوجوانی
#سید_مجتبی پسر اول خانواده بود. خدا بعد از او دو پسر دیگر به نامهای حسن و حسین و دو دختر به خانواده ما عطا كرد.
اما جایگاه #مجتبی در خانواده اهمیت خاصی داشت. او پسری قوی و در عین
حال مهربان بود.
در ایام تعطیلی به مغازه کفاشی می رفت و کمک پدر بود. هر زمان کسی کاری داشت به اوکمک می کرد.
یک بار در حین بازی به زمین خورد. یک تکه شیشه تیز پشت کتف او را
برید. خون به شدت جاری شد.
بچه ها همه ترسیدند و فرار کردند. اما مجتبی خم به ابرو نیاورد. از همان موقع مشخص بود که پسر خیلی توداری است.
از دوران بچگی با چند نوجوان خوب در محل رفیق شده بود. همیشه با آنها بود. با هم مسجد می رفتند، بازی می کردند و ...
دبستان را در مدرسه حشمت داوری شهدای بخش هشت گذراند. راهنمایی را به مدرسه مرداویج شهید دانش رفت.
این ایام مصادف با درگیریهای انقلاب بود. پدر نگران بود که دوستان ناباب برای فرزندش مشکلی ایجاد نکنند. او همیشه مانند یک دوست با فرزندش صحبت ميکرد.
می گفت: »پسرم دوست واقعی کسی نیست که همیشه تو را می خنداند، بلکه دوست خوب باید مانند آیینه باشد. عیب و مشکلات تو را نیز به تو نشان دهد.قدرت بدنی، اخلاق و درس خوب باعث شده بود که دوستان زیادی در اطراف او جمع شوند.
بچه های محل می گفتند: وقتی با هم به رودخانه تجن می رویم، مجتبی یکباره به زیر آب می رود و بعد از چند لحظه با یک ماهی زنده برمی گردد!
واقعًا هیچ کس جرئت و قدرت مجتبی را ندارد.
ایام انقلاب بود. در بسیاری از جوانان محل نیز انقلاب درونی صورت گرفت. مجتبی با اینکه فقط دوازده سال داشت اما همراه دوست همیشگی خود یحیی کاکویی در همه اجتماعات و تظاهرات شرکت می کرد. از همان ایام کودکی و نوجوانی محبت اهل بیت: در وجود او ریشه
دوانده بود. با پدر و یا دوستان در جلسات مختلفی که در سطح شهر تشکیل می شد
شرکت می کرد.
مجتبی بسیار اهل شوخی و مزاح بود. یکی از دلایلی که باعث ميشد بچه های محل و حتی بچه های فامیل جذب او شوند همین بود.
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
🔻 مادر شهید
🍂 توی سن پانزده سالگی بود برای کمک به #مسجد جمعه شبها میرفت بهشت زهرا🌷 توسن نوجوانی وغرور !
🍃وقتی بهش میگفتم #مامان اذیت نمی شی بری پول💰 جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره #برای_خدا گدایی کردن
🍂مصطفي ازهمان #نوجوانی درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید💔 و اجرش رو دید. امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله🙏
🌺بهشت را به #بها میدند، نه به بهانه
🌸 #شهادت را اما؛ قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه #خدا خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای⁉️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹صلوات
@seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی