eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 کفن تازه شهید یوسف الهی در روز تدفین شهید سلیمانی 💠باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کرده اند.به این تازگی بود!! 📆سه شنبه ۱۳۹۸/۱۰/۱۷ 🌷از صبح زود خودم را به رساندم. ولی هر چه تلاش کردم و گفتم عکاس و فیلمبردارم و میتونم خبرها را بهتر رسانه ای کنم چون کارت تردد نداشتم فایده ای نداشت ونتوانستم وارد محیط گلزار شوم. 🌷به خود متوسل شدم و زود جواب گرفتم سردار مرا به حضور پذیرفت. کنار دیوار مهدیه صاحب الزمان ‌(عج) روبروی محلی که برای دفن سردار بود نشسته بودم که متوجه همهمه و گریه اشخاصی که کنار قبر حضورداشتن و در حال آماده کردن قبر بودند شدم. 🌷دوربینم را برداشتم و شروع به فیلمبرداری شدم. بوی عطر فضا را پر کرده بود. دیوار کنار قبر کمی فروریخته بود. شخصی که داخل قبر بود حال عجیبی داشت. 🌷می گفت کفن شهید تازه بود و حتی نایلونی که دور شهید بود بخار زده بود.سریع دیوار قبر را ترمیم کردند و من بودم و یک دنیا .... 💠یکی از خادمین محترم گلزار شهدا اونجا حضور داشتن و شاهد قضیه بودن💠 🔻 🌷 🍃🌹صلوات
سلام الله ۲۱ مهر ۶۱ عقد کردیم...💖 خیلی خوشحال بودم... روز بعد مراسم عقد با هم رفتیم ... اونجا بهم گفت: وقتی اومدم خواستگاریت تو سینه ام بـار سنگینی رو حـس میکردم...ولی وقتی که فهمیدم اسمت زهراست آروم شدم... ...؟ ... وقتی که با ازدواج با من موافقت کردی... همه درهای بسته به روم وا شدن..." شب عروسی... فامیل دوره اش کردن که لباس نو بپوش و عروسیتو تو باشگاه بگیر قبول نکرد و گفت: از خونواده ی شهدا خجالت میکشم... با همون لباس سبز سپاه رفت پای سفره ی عقد...💕 سور و سات عروسی که جمع شد... کوله شو برداشت و راهی جنوب شد... بچه اولمون که میخواست دنیا بیاد طول مسیر از مردم نشونی بیمارستانو میپرسید که بهش گفتن: ته خیابون یه بیمارستانه بنام حضرت زهرا(س)... تا این اسمو شنید چنان گفت: یازهرا سلام الله... که فکر کردم اتفاقی افتاده... پرسیدم: چی شده...؟! گفت: … یا زهرا سلام الله رمز زندگی ماست... پرسیدم : چطور…؟! جواب داد: من تو عملیات فتح المبین مجروح شدم که شروعش با رمز یازهـرا سلام الله بود... با زنی ازدواج کردم که اسمش زهراست...❤ حالا هم تولد بچه مون تو بیمارستان حضرت زهرا سلام الله ولی یه چیزو نگفته بود... اونم بود که تو عملیات بدر با رمز یـا زهرا(س) آسمونی شد...🕊 و من به واقع متوجه این رمز شدم...