eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
946 دنبال‌کننده
389 عکس
491 ویدیو
197 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل مصیبت عاشورایی و حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها هـنوز مـادرت از اِزدحــام می‌ترسد هنوز خواهرت از سنگِ بام می‌ترسد همین گه گفت غـذا سر برایش آوردند هـنوز دختـر تو از طـعـام می‌ترسد کسی که دیده به لب چوب می‌زند ظالم ازاین خـرابه و از کـاخِ شـام می‌ترسد سلام کرد ولی بالـگد زَدَشْ نامـرد به این دلیل گـُلت از سلام می‌ترسد عمـو نبـود ببـیند تن کــبودش را چه آمده به سرش از نِیام می‌ترسد بیا امید رقیـّه که دشمنِ اسلام ازاین دعا و از آن انتقام می‌ترسد 📃کربلا @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسین علیه السلام اشک می‌ریزم برایت تا نفس دارم حسین با تو در صحرایِ محشر کار وُ کس دارم حسین سرنوشتی دیدنی در انتظارِ نوکر است چون به دنیایم فقط عشقت هوس دارم حسین روز و شب با روضه‌یِ غم‌هایِ زینب سوختم تا دَمِ مرگم به لطفِ حق جَرس دارم حسین با مقامِ نوکری‌ات سرورِ عرشم ولی... بی تو شأنی کمتر از هر خار و خَس دارم حسین ثروتِ دنیا و جنّت را نمی‌خواهم خدا از دو دنیایت مرا این تُحفه بس دارم حسین شالِ عشقت را به دوشم فاطمه انداخته مادرت گفته بگویم از تو پس دارم حسین حرفِ اوّل حرفِ آخر ختمِ صحبت یک کلام اشک می‌ریزم برایت تا نفس دارم حسین @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مادرت چشم‌انتظارِ توست آقا العجل شاهِ تشنه بی‌قرارِ توست آقا العجل عمّه‌یِ سادات بی‌تابت شده یابن‌الحسن بی‌بیِ ما دوستدارِ توست آقا العجل قصّه‌یِ تلخِ فراقت داغِ قلبِ مرتضاست تیغِ مولا ذوالفقارِ توست آقا العجل دینِ اسلامِ رسول‌الله زیرِ دِيْنِ توست حفظِ دین بی‌شبهه کارِ توست آقا العجل آفتابِ عالم‌آرا بر یخِ قلبم بتاب حسرتِ قلبم بهارِ توست آقا العجل تو نگاهم کرده‌ای که مانده‌ام در این مسیر عزّتم از اعتبارِ توست آقا العجل حلقِ خونینِ علی‌اصغر صدایت می‌کند خونِ این حلقوم یارِ توست آقا العجل دور از تو بودنم حکمِ جدایی نیست نه!!! جایِ نوکر در کنارِ توست آقا العجل @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته - شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها مشغولِ ذکرت کُن مرا تا که نفس دارم با من بمان تا که بگویم کار و کَس دارم من این غلامی را به شاهی می دهم ترجیح جارو زدم این خانه را فریادرس دارم شکرِ خدا در سینه‌اَم حُبِّ تو را دارم وَ نفرت از زجر و سَنان... شمر و شَبث دارم آن ساعتی که می‌دَمد در صورش اِسرافیل با ذکرِ تو محشر کنم چون این جرس دارم من ذرّه‌ای از مُلکِ ذرّه‌پرورم آری گرد و غبارِ زیرِ پای قنبرم آری از حیدریونم به لطفِ حضرتِ منّان دارم درونِ سینه‌ام حُبِّ شَهِ مردان من معتقد هستم سعادت جز ولایت نیست مسعود خواهد شد غلامِ شاهِ مظلومان از دین به جز حیدر نفهمیدم... نمی‌فهمم دین مرتضی... آئین علی... او معنیِ ایمان مولا نظر کرده اگر از سینه‌زن‌هایم کرب‌و‌بلا رفتم همین که خواندم از اِیوان من از کبوترهای ایوانِ طلایی‌ام المنةُلله که در روضه رضایی‌ام امشب اَدب کردم که اوّل گفتم از مولا دارم به لب ذکرِ کنیزِ خانه‌یِ زهرا حتماً خودِ امُّ‌البنین برده دلم را از... شهرِ نجف تا کربلا و مشهدِ رویا از مادرِ عبّاس در صحنِ تو می‌خوانم سیراب کن با کاسه‌ای از کوثرت ما را مانندِ زهرایی تو به این روضه حسّاسی پاره شده مشکِ عمو افتاده در صحرا من سائلِ هر ساله‌یِ این خانه‌ام سلطان می‌خواهم از مادر نگاهت را به جایِ نان نانِ شما نانِ تنورِ خانه‌یِ زهراست هر کس غلامِ خانه‌زادت می‌شود آقاست اولادِ خود را خرجیِ نامِ علی کردی هر کس که بالا برده این پرچم سرش بالاست امُّ‌البنینِ بی پسر در روضه های تو دریایی از عشق و کمال و معرفت پیداست هرگز به لب اسمِ پسرهایت را نیاوردی محوِ امامی روضه‌یِ هر روزه‌ات غوغاست با روضه‌هایت درسِ عرفان می‌دهی بی‌بی جانم حسین می‌گویی و جان می‌دهی بی‌بی مادر نبودی دستِ ساقی از بدن افتاد مشک از دهانش شد جدا آب از دَهن افتاد تیر آمد و با خود توانِ چشم‌ها را برد شیرِ حرم استادِ جنگِ تن به تن افتاد شاهِ کرم اُفتان و خیزان از حرم آمد پیچید بوی فاطمه یادِ حسن افتاد عبّاسِ تو افتاده بود از پا که در گودال... آخر به چنگِ گرگ‌ها یک پیرهن افتاد خنجر پسِ سر ضربه‌های مُهلکی می‌زد دلبر زمین خورد و یکی برد و یکی می‌زد پیراهن و عمّامه و خووُد و عبایش رفت انگشت افتاد و نگینِ دست‌هایش رفت وای از غروبی که برای غارتِ آویز نامرد شد مردی و دینش با حیایش رفت وا کردنِ آویزه که وقتی نمی‌گیرد با گوشواره لاله‌هایِ گوش‌هایش رفت از مشکِ خالی کن گذر این روضه دشوار است شش‌ماهه بر نی... حرمله هم پا‌به‌پایش رفت از اضطرابِ کوچه و ویرانه بیزارم یابن‌الحسن برگرد که خیلی گرفتارم @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح و مرثیه حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها بانوی ادب مادرِ ایثار و وفایی جان‌ها به فدایت که تو اُمُ‌الشُّهدایی استادِ علمداری و تفسیرِ نجابت تو همدم و همراهِ علی شیرِ خدایی تو خادمه‌یِ خانه‌یِ زهرای بتولی هر روز سرِ سفره‌یِ پر فیضِ ولایی با شیرِ تو شمشیرزنِ کرب و بلا شد... ساقیِ حرم... کوهِ کرم... روحِ رهایی ای مادرِ زینب شده‌ای مادرِ سادات تو مادرِ عبّاس... علمدارِ حیایی از فاطمیونی و عزادارِ حسینی همسایه‌یِ خوبِ حسنی کانِ سخایی از گل پسرِ تو سِپری مانده برایت شرمنده‌یِ اطفال شدی نوحه‌سرایی از بی‌سرِ بی‌مادرِ گودال بگو تا... نزدیک شود روزِ فرج صبحِ رهایی @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - شهادت حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها و روضه‌یِ علقمه مادرش اُمُّ‌البنین و مادرِ او فاطـمه یا امیرالمؤمنین... دیده شدی در علقمه دستش افتاده ولی دست از امامش برنداشت داده جایِ این دو بازوها به او پَر علقمه فکرِ او با فاطمه ذکرش اَناَبنُ‌الحیدر است حق بده آمد اگر با گریه مادر... علقمه این طرف دستِ علمدار است و آن سو مشکِ او مانده دل در خیمه‌گاه و مانده پیکر علقمه تیر می‌آید نگاهش فاطمی‌تر می‌شود سر شکست و دل‌شکسته رفته دلبر علقمه روضه‌هایم را خلاصه می‌کنم اِی غیرتی شاه افتاد از نفس... هوُ کرد لشکر... علقمه اربعین آورد با خود دختری یک مشکِ آب روضه‌یِ شام مصیبت باز شد در علقمه روضه‌یِ اُمُّ‌البنین خـواندیم آقاجان بیا وعده‌یِ ما روضه‌یِ پهلویِ کوثر علقمه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها از ساقیِ بی‌دست خبر آوردند از گل پسرم فقط سِپر آوردند شرمنده‌ام از روی سکینه انگار... خلخال و اَلنگوهاشْ درآوردند @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها شده این ذکرِ بانوی مدینه که می‌کوبد دَمادم روی سینه تمامِ سعیِ خود را کرد امّا... نشد سقّا... حلالش کن سکینه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی سرباز مظلوم و سیلی نماینده در معرکه‌ حافظِ شما غیرتِ سرباز در حادثه‌ حامیِ شما همّتِ سرباز قانون شما آخرِ بی‌قانونی‌ست آماده‌یِ سیلیِ شما صورتِ سرباز ۹۹/۱۱/۵ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - شهادت حضرت ام‌ُّالبنین سلام الله علیها - سبک دلخوشی رفته... مادری رویِ... خاکا می شینه می‌خونه روضه چشماش می‌باره نمی‌گه چار تا... گُلم فدا شد می‌گه حسینم مادر نداره حسین غریبِ مادره چرا سری به تن نداره حسین غریبِ مادره شاهه ولی کفن نداره حسین غریبِ مادره بچّه‌َم فداش سرش جدا شد حسین غریبِ مادره سرش سوارِ نیزه‌ها شد حسین غریبِ مادره حسینِ من حسینِ‌مظلوم (۴) این فکر و ذکرِ... امُّ‌البنینه حلال کن عبّاسم رو سکینه خیلی تلاش کرد که آب بیاره شاهدم دستایِ رو زمینه عبّاسمو حلال کنید اگه نشد آبی بیاره عبّاسمو حلال کنید که رفت و بردن گوشوُواره عبّاسمو حلال کنید نبوده و کبوده روتون عبّاسمو حلال کنید اسیر شدین بعدِ عموتون حسین غریبِ مادره حسینِ من حسینِ مظلوم (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه - شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها - سبک عشقِ شیرینم... عشقِ شیرینم یارِ دیرینهَ‌م من بهشتم رو با تو می‌بینم یاحسین یاحسین ای پناهِ من قرصِ ماهِ من نذرِ راهِ تو سوز و آهِ من یاحسین یاحسین یوسفِ غریبِ فاطمه اگه امیرِ علقمه فدای تو شده کَمه برای من اهلِ خاک‌وآسمون همه باید بسوزه با دمِ... حسین حسین و ماتمِ... عزای من حسین مادر ندارد (۴) روضه‌یِ بی‌سر گریه‌یِ مادر کاش یه کم آب می‌خورد علی‌اصغر یاحسین یاحسین تشنه‌لب افتاد ساقیِ لشکر دختری غش کرد خیمه‌ها مضطر یاحسین یاحسین زینبم نمی‌شه باورم که بازوها شده قلم که رو خاکا بوده عَلَم حرم حرم زینبم نگو که‌معجرم می‌سوزه مثلِ مادرم پای سَرِ برادرم دربه‌درم حسین مادر ندارد (۴) @sehreashk