eitaa logo
" سراج "
2.7هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
554 فایل
@seraj1397 کانال خبری- تحلیلی روز ایران و جهان، و گزیده مهمترین اخبار شهرستان اسلامشهر ارتباط با ادمین: @admin_seraj
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 | تعطیلات عید سعید فطر در کشورهای اسلامی چند روز است؟ @seraj1397 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تغییر نحوه عزاداری‌ها و ترانه‌ها، از گذشته تا امروز از زبان حاج آقا 😂👌 @seraj1397 .
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج آقـا تـریاک قاچاق میکرده 😂 🔻خاطره خنده‌دار حاج آقا و سواستفاده‌هایی که ازش شده! @seraj1397 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 قیمــت مُلــک "شقیق بلخی" از عرفـای قرن دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید، خلیفه مقتدر عباسی است. نقل است که چون شقیق بلخی، قصد کعبه کرد و به بغداد رسید، هارون‌الرشید او را نزد خود خواند. چون شقیق به نزد هارون آمد، هارون گفت: تو شقیق زاهدی؟ گفت: شقیق منم، اما زاهد نیستم. هارون گفت: مرا پندی ده! شقیق پرسید: اگر در بیابان تشنه شوی، چنانکه به هلاکت نزدیک باشی و آن ساعت آب بیابی، آن را به چند دینار می‌خری؟ هارون پاسخ داد: به هرچند که فروشنده بخواهد. شقیق گفت: اگر نفروشد مگر به نیمی از سلطنت تو، چه خواهی کرد؟ هارون پاسخ داد: نیمی از ملک خود را به او می‌دهم و آب را از او می‌گیرم تا در بیابان، بر اثر تشنگی نمیرم. شقیق گفت: اگر تو آن آب بخوری ولی نتوانی آن را دفع کنی، چه خواهی کرد؟ هارون: همه أطبا را از هر گوشه مملکتم، جمع می‌کنم تا مرا درمان کنند. شقیق باز پرسید: اگر طبیبان نتوانستند، مگر طبیبی که دستمزدش نیمی از سلطنت تو باشد، چه خواهی کرد؟ هارون گفت: برای آنکه از مرگ رهایی یابم، نیمی از ملک خود را به او می‌دهم تا مرا درمان کند. و شقیق رو به او کرد و گفت: ای هارون! پس چه می‌نازی به ملکی که قیمتش یک شربت آب است که بخوری و از تو بیرون آید؟ هارون بگریست و شقیق را گرامی داشت. @seraj1397 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حساب به دینار، بخشش به خروار گویند روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند رفت تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید صاحبخانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟! مرد فقیـر که این را شنیـد قصد رفتن می‌کند و با خود می‌گوید وقتی صاحبخانه بر سر مال خود با اعضای خانواده‌اش این طور دعوا می‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟! از قضا در همان لحظه در خانه باز می‌شود و مرد ثروتمند از خانه بیرون می‌زند و فقیر را جلوی خانه می‌بیند. از او می‌پرسد اینجا چه می‌کند؟ مرد فقیر هم می‌گوید کمک می‌خواسته اما دیگر نمی‌خواهد و شرح ماجرا می‌کند... مرد غنی با شنیدن حرف‌های او لبخندی می‌زند، دست در جیب می‌کند مقداری پول به او می‌بخشد، و می‌گوید: «حساب به دینار، بخشش به خروار». 👌از آن زمان این ضرب‌المثل را در مورد افرادی به کار می‌برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بی‌حساب و کتاب مال خود را می‌بخشند. @seraj1397 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا