eitaa logo
صراط
341 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
177 فایل
ارتباط با ادمین ها @yaZahra_99 @yamahdi_9
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه‌ها با صدای بلند: «عاشق مسجدیم و هیچ‌کجا هم نمی‌ریم.» صالح هفت هشت مرتبه این را گفت و بچه‌ها هم بلند تکرار می‌کردند. والدین هم که از خنده روده‌بُر شده بودند، با بچه‌ها و صالح همکاری می‌کردند و شعار می‌دادند. صالح چنان صدای میکروفن را بلند کرده بود که لیچارها و در و وری‌های محمودی به داود به گوش حتی خودش هم نمی‌رسید. چه برسد به دیگران. صالح که نگاهش به دهان محمودی بود، تا دید محمودی می‌خواهد توهین‌های آبدار کند فورا و محکم با صدای بلند، رو به بچه‌ها گفت: «امام فرمودند تمام عصبانیت خود را سرِ آمریکای جهان‌خوار خالی کنید. همه با هم: مرگ بر آمریکا!» صدای مرگ بر آمریکای بچه‌ها چنان طنین‌انداز شده بود که صدایشان تا سر کوچه می‌رفت. صالح: مرگ بر اسرائیل! بچه‌ها: مرگ بر اسرائیل! هفت هشت مرتبه هم این شعارها را دادند. تا این که داود و مردم زیر دست و بال محمودی را گرفتند و بلندش کردند و او را روی صندلی نشاندند. صالح می‌دانست که پیرمردها را فقط با تکریم می‌توان آرام کرد. بخاطر همین، و تا آتش شعار دادن بچه‌ها داغ بود، شروع کرد: «محمودی محمودی ... خدا نگهدار تو!» همه بچه‌ها: «محمودی محمودی ... خدا نگهدار تو!» اما صالح یک رگِ شیطنتِ آخوندی ویژه‌ای داشت. نمی‌خواست داود تک بیفتد و مظلوم بماند. به خاطر همین ادامه داد و با صدای بلند گفت: «دیوید خان دیوید خان... خدا نگهدار تو!» بچه‌ها: «دیوید خان دیوید خان... خدا نگهدار تو!» صالح: «ذاکر و محمودی‌ها ... همه به قربان تو!» بچه‌ها: «ذاکر و محمودی‌ها ... همه به قربان تو!» یکباره صالح چشمش به چشم محمودی افتاد. دید شعار آخر را خراب کرده و نباید این را می‌گفت. دیگر شعاری در آستین نداشت. باید تمام میشد آن اوضاع! فکری به ذهنش خطور کرد. رو به قبله کرد و گفت: «همه رو قبله... دست به دعا... دعای سلامتی آقاجانمان... بسم الله الرحمن الرحیم... اللهمّ کن لولیک...» بچه‌ها: «الحجه بن الحسن... صلواتک...» 🔶مدرسه دخترانه🔶 قرار نبود آن همه شلوغ شود اما تقریبا سالن آمفی‌تئاتر مدرسه پر بود. با این که عصر بود و دو ساعت بیشتر تا افطار نمانده بود. اما حدود صد نفردختر با انواع و اقسام تیپ‌ها و قیافه‌ها و حدود سی چهل نفر مادرشان حضور داشتند که وضع و حال و سر و شکلشان از دخترانشان بدتر بود و حداقل هفت هشت برابر دختران نوجوان و جوانشان آرایش داشتند. زینب خانم پشت تریبون رفت و بعد از حال و احوال با حضار گفت: «خیلی خوشحالم که در این جمع باشکوه دور هم جمع شدیم. امیدوارم نتیجه کار خیلی جذاب بشه. مسئولیت این کل این برنامه با من هست و مادران و دختران عزیزم میتونن هر وقت لازم شد با خودم ارتباط بگیرن. قراره این تئاتر در سه روز که به مناسبت عید فطر تعطیل هست اجرا بشه. پس خواهش اولم اینه که کسانی که فکر می‌کنن در اون ایام مسافرت میرن و حضور ندارن، به ما بگن تا بهشون نقش و دیالوگ ندیم.» همه داشتند با دقت گوش می‌دادند. -مطلب دوم این که گروه سرود هم داریم. متن گروه تئاتر و گروه سرود آماده است. عزیزانی که تا الان اسم نوشتند، حدودا 66 نفر برای تئاتر اسم نوشتند و طبق لیستی که من دستمه، حدود چهل نفر هم برای گروه سرود اسم نوشتند. ظاهرا بعضی از مادران عزیز هم مایل بودند در گروه تئاتر حضور داشته باشن که داریم بررسی می‌کنیم. ماشالله به این روحیه. ماشالله به این انگیزه و اراده. همان لحظه بود که الهام از درِ آخر سالن وارد شد. زینب خانم تا الهام را دید، لبخندی زد و گفت: «کسی که هم من منتظرش بودم و هم شما تشریف آورد. کسی که کارگردانی تئاتر را بعهده داره و انشاءالله ازشون حداکثر استفاده را می‌کنیم.» همه برگشتند و نگاهی به پشت سرشان انداختند. تا دختران چشمشان به الهام خورد، چنان کف و هورایی کشیدند که سالن رفت هوا! الهام وسط دست و جیغ و هورای آنها قدم‌قدم جلوتر رفت تا این که رفت بالا و روی سِن ایستاد. -سلام. خیلی خوشحالم که برای بار اول، یه تئاتر تو شهر خودمون و جمعِ دخترونمون تمرین و اجرا می‌کنیم. @Mohamadrezahadadpour ادامه👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول چادرش را درآورد. دیدند الهام با تیپ خاص خودش ایستاد روبروی خانم‌ها و بلندگو را از پایه میکروفن جدا کرد و دست گرفت و گفت: «خب همه بلند شن. پاشین همه. پاشین. پاشین. به دو گروه تقسیم می‌شیم. گروه سمتِ راست من و گروه سمت چپ.» زینب کم‌کم از روی سِن پایین رفت و نشست ردیف اول. با دیدن الهام همه به وجد آمده بودند. حتی خودِ زینب خانم. -گروه سمت چپ، مادرا باشن. گروه سمت راست هم دخترا. تا همه به هم ریختند و به دو گروه سمت راست و چپ تقسیم شدند، الهام فلشش را در لب‌تاپ روی میز گذاشت و متن شعر روی پرده برای همه حضار نمایان شد. -میخوام همه بایستن. همه ایستادند. -لطفا خوب گوش بدین. بار اول خودم می‌خونم. به خوندن من توجه کنین. دفعه دوم به بعد، همه باهم می‌خونیم. این سرود که تمرین می‌کنیم، غیر از گروه سرود هست. اینو هر روز، همه با هم واسه تیتراژ پایانی نمایش تمرین می‌کنیم. آماده‌این؟ صدای جمعیت: بعله! الهام صدایش را بلندتر کرد و گفت: «نشنیدم. خانما. همه با هم! آماده‌این؟» جمعیت با صدای خیلی بلند: «بعله!» الهام لحظاتی تمرکز کرد و سپس شروع به خواندن کرد... 🔺🔺[مشکلم؛ بختِ بد و تلخی ایام نیست…●♪♫ مشکلم؛ پوشوندن پینه ی دستام نیست!●♪♫ مشکلم نون نیست , آب نیست , برق نیست●♪♫ مشکلم؛ شکستنِ طلسمِ تنهایی ست●♪♫ عاشقونه ست…●♪♫ یک روزی هم، حل میشه! یا که از بارش؛ زانوی من خم میشه…●♪♫ زنهار! زنهــــار که من باد میشم؛ میرم تو موهات●♪♫ حرف میشم؛ میرم تو گوشات! فکر میشم؛ میرم تو کله ات!●♪♫ من بنز میشم؛ میرم زیر پات! فقر میشم؛ میرم تو جیبات…●♪♫ گرگ میشم؛ میرم تو گله ات…●♪♫ صد تا طرفدار داری… همه تورو دوست دارن و ذهنِ گرفتار داری●♪♫ دمتم گـرم! دمتـم گــرم! دمتــم گـــرم!●♪♫ نزدیک میشم؛ دور میشم…●♪♫ بلکه مقبول؛ در این راهِ پر از استرس و وصله ی ناجور بشم●♪♫ اینه قصه ام… اینه قصـه ام… اینـه قصــه ام… من برق میشم, میرم تو چشمات! اشک میشم؛ میرم رو گونه ات!●♪♫ زلف میشم؛ میام رو شونت… من باد میشم؛ میرم تو موهات!●♪♫ سیگار میشم؛ میرم رو لبهات… دود میشم؛ میرم تو ریه ات…●♪♫ ای بخت! سراغِ من بیا…●♪♫ که رختخوابِ من با این خیالِ خامم، گرم نمیشه!●♪♫ بی حساب؛ اسرارموُ هی داد زدم! هی داد زدم…●♪♫ بی دلیل؛ احساسموُ فریاد زدم… فریاد زدم…●♪♫] 🔺🔺 @Mohamadrezahadadpour ادامه دارد... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر این کلیپ قشنگه که حد نداره 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه جوابی به توئیت علی کریمی بود 😂😂😂😂 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @se
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 خلاصهٔ تدریسِ موضوعِ ، قسمت پنجم و پایانی 👤 استاد ⏳ هر پیامبری متناسب با زمان خودش اعجاز داشته... 🔸 ما با دو مشکل مواجه هستیم؛ یکی فرعون‌هایی که مقابل ما هستن و دومی عده‌ای که متأثر از فرعونیان هستن ولی در جمع خودمونن... 📎 برگرفته از 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تفاوت حقوق شهردار و رفتگر! 🔴 صحبتی با مسئولین در پخش زنده تلویزیونی ‼️ ۷۳ خون شهید، برای هر صندلی مديريتي! 🔹 برشی از سخنرانی در حرم مطهر رضوی 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥نگاه اینجارو😁😁 💥باور کنید این غربی ها بیچاره ها خل شدن رفته.. 💥اینقدر فرهنگ سگ گردانی رو تو کشورشون رواج دادن.. 💥اونایی که سگ ندارن یا حوصله نگه داشتن توله سگ ندارن یه اتو رو تو دستشون میگیرن و بجای سگ دنبال خودشون راه میندازن😐 💥دیوونه خونست😂 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جداکردن اجباری فرزندان یک خانواده مسلمان و واگذارکردن سرپرستی‌شان به دولت آلمان | اتهام؛ حرام‌دانستن هم‌جنس‌بازی! 🔸 روز گذشته این ویدئوی تلخ در جهان پربازدید شد. 🔻 در خبری که با پخش این ویدئو همراه بود آمده است: 🔸پلیس آلمان بچه یک خانواده مسلمان را از آن‌ها جدا می‌کند و سرپرستی او را به دولت واگذار می‌کند، البته با حکم قاضی! 🔸دلیل: این بچه در مدرسه به همکلاسی‌های خود گفته که خانواده‌اش به او گفته‌اند در اسلام هم‌جنس‌بازی حرام است. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیره ان شاءالله، این توصیه مرحوم مجتهدی رو موقع زلزله عمل کنیم😊🌱 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
4_5926852051534352130.mp3
1.72M
🎙 نماز شب بخونید 👤 حاج آقا مومنی 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
4_5938006450969251868.mp3
13.28M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z