eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
251 دنبال‌کننده
65 عکس
10 ویدیو
3 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
باید بریزم در خودم درد کبودم را جای سکوتم بشکنم کل وجودم را خالی‌ترم خالی‌ترم از هیچ، می‌فهمید پژواکِ غم را در درونم هیچ می‌فهمید آرامشم آرامشی ماقبل طوفان است در سر به زیری سرکشی‌های فراوان است می‌رقصم و می‌چرخم و از غم فراوانم آن‌قدر غم دارم که دنیا را بخندانم آنقدر بارانم، لبم را خنده بوسیده‌ انگار در من یک درخت سیب پوسیده بیرون، سرسبز و درون پاییزِ دلسرد است آرایش من دیگران را رنگ می‌کرده‌ست تا چشم‌ها بارانی و دل‌، تنگ‌تر می‌شد هر هفت خط آرایشم پررنگ‌تر می‌شد خورشیدِ بعد از گریه‌های بی امان بودم در زندگی قبلی‌ام رنگین‌کمان بودم مادر اگرچه رفتنش بی تکیه‌گاهم کرد با عشق، جای خالی‌اش را پر نخواهم کرد محضِ نجات از غم که آدم دل نمی‌بازد بعد از وقوع سیل، که کشتی نمی‌سازد من تک‌درختِ محکمی که خوب فهمیدم از ریشه‌های مادرم در خاک روییدم شرطِ دوامِ ریشه تنها، «ایستادن» بود اقبال عاشق‌پیشه، «تنها ایستادن» بود می‌رقصم و می‌خندم و از غم فراوانم آنقدر غم دارم که دنیا را بچرخانم 🕊️🍃💚
دیگه دست برنمی‌داره از سرم نبودنت دیگه هرچی روسری داری شده مال خودم سر گلدونا و مبلا با کی جر و بحث کنم :) وقتی تنها توی خونه‌مو و توی هال خودم ❤️🕊
کاش بودی و می‌دیدی... همه‌ی این اتتفاق‌های خوب این روزامو... 🕊
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ‌ الحُسَین کجا برم وقتی که دنیا بی خیاله گم شدم من بلدم خونه‌مونو چرا سه ساله گم شدم؟! مُحرمت داره به کوچه‌مون پامو وا می‌کنه توو روضه‌های خونگیمون منو پیدا می‌کنه قدم قدم قدم قدم قدم قدم قدم زدم واسه شماس یا که خودم مهم اینه که اومدم آدمی که با شونه‌‌ی شکسته روی پاهاشه این دفه میشه سر من رو شونه‌ی عَلَم باشه؟ بهونه می‌کنم تو وُ علم رو، گریه می‌کنم ببخش اگه غصه‌ی مادرم رو گریه می‌کنم دستای کی پای اجاق نذریا نمی‌سوزه؟ پیرهن سیاه بچه‌های کوچه رو کی می‌دوزه؟ به نونواها کی می‌سپره چونه فراوون بزنن که نون‌ها سنگ تو رو به سینه‌هاشون بزنن! شبیه وا موندن یک گره رو دارِ قالیه آدمی که توی شلوغیام جاش خالیه سه ساله گفتم که بی‌بی مادرم‌ و بابام علی سه ساله انگاری زبونی بوده عشقتون، ولی میشه منو واقعی بی خیال این جهان کنی میشه یه فرصت بدی‌‌‌ و دوباره امتحان کنی؟ می‌خوام دوباره بند به بند لهوف‌و دوُر کنم با خطبه‌های زینبت، جاخالیا رو پر کنم @seshanbee🕊
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم شده خانه روشن به یک پرچمِ فاطمیه چه غم‌ها که زانو زده در غمِ فاطمیه اگر کل دنیا قفس، آدمی بی نفس شد بگو روضه و چایِ تازه_دمِ فاطمیه! چه ویرانه‌هایی که آباد کرده همین شا_ نِه وُ گریه‌ وُ اشکِ زیر و بم فاطمیه و هر روضه اشکیم صحرای کربُبلا را که این درد کم نیست از ماتم فاطمیه به هرکس که از غصه‌ی مادرش دربه‌در بود بگو مأمن و وعده‌گاه همه فاطمیه ❤️🕊
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
«روایت گلوله‌ی نخورده» من همیشه از اتتفاق‌هایی که می‌آیند و می‌افتند و آدم یا آدم‌هایی را درگیر می
. بینِ همه عکسا چون جون بگیره اتاق اون بود که قاب میشد شبیه تیکه‌هایِ کنجِ پازل، اول اون انتخاب میشد بدونِ مادرکم درختِ کم آبم گلایه‌ای ندارم بهار، پشتِ بهار بزرگ میشم‌وُ حیف که سایه‌ای ندارم «رفت و همیشه هست با همه فرق داره تنها عزيز منه توو گلدونای اتاق همون گلی میشه که روی میز منه» کاش وقتی روز میزد قبلِ همه چشمام به روش روشن بود هم گرمیِ شونه‌ش هم گرمیِ دستش زیر سر من بود! وقتی که سرد میشد کاش میشد از قلب و رگام، خون بگیره شبیه خودکارم نفس که کم آورد با«هاااا»م جون بگیره! «رفت و همیشه هست با همه فرق داره تنها عزیز منه توو گلدونای اتاق همون گلی میشه که روی میز منه» ❤️🕊