eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
281 دنبال‌کننده
105 عکس
17 ویدیو
6 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
هر قدر که شام می‌شود پیداتر در قاب نبرد می‌شوی زیباتر یک پهنه سپاه، یک تنه نیزه شدند تا یک سر و گردن بروی بالاتر...
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ‌ الحُسَین کجا برم وقتی که دنیا بی خیاله گم شدم من بلدم خونه‌مونو چرا سه ساله گم شدم؟! مُحرمت داره به کوچه‌مون پامو وا می‌کنه توو روضه‌های خونگیمون منو پیدا می‌کنه قدم قدم قدم قدم قدم قدم قدم زدم واسه شماس یا که خودم مهم اینه که اومدم آدمی که با شونه‌‌ی شکسته روی پاهاشه این دفه میشه سر من رو شونه‌ی عَلَم باشه؟ بهونه می‌کنم تو وُ علم رو، گریه می‌کنم ببخش اگه غصه‌ی مادرم رو گریه می‌کنم دستای کی پای اجاق نذریا نمی‌سوزه؟ پیرهن سیاه بچه‌های کوچه رو کی می‌دوزه؟ به نونواها کی می‌سپره چونه فراوون بزنن که نون‌ها سنگ تو رو به سینه‌هاشون بزنن! شبیه وا موندن یک گره رو دارِ قالیه آدمی که توی شلوغیام جاش خالیه سه ساله گفتم که بی‌بی مادرم‌ و بابام علی سه ساله انگاری زبونی بوده عشقتون، ولی میشه منو واقعی بی خیال این جهان کنی میشه یه فرصت بدی‌‌‌ و دوباره امتحان کنی؟ می‌خوام دوباره بند به بند لهوف‌و دوُر کنم با خطبه‌های زینبت، جاخالیا رو پر کنم @seshanbee🕊
انگار کن که حضرت زینب: دعا کردم اما نشد، زیر حرفش نزد، دستِ پر بود و از آخر آمد ولی مقصدش را عوض کرده بودند اگرچه از آن راه رفته می‌آمد! و پایانِ راهش، دو راهی که هرسو به یک‌ گونه لب‌تشنه و پای رودند به خونش، به آبش... چه می‌شد سرانجام؟! که هر سو به نوعی لب چشمه بودند! صدا زد علمدار: "اگر زخم داری جدا کن سرم را ، بیا این به آن در که یک کربلا گریه دیدم من امروز بیا اشک این مشک را درنياور!" کمی آن‌طرف‌تر، کسی نیزه را برد سری نیزه را راهی کوچه‌ها کرد و تاریخ دید آخرش در رذالت کسی هم سری توی سرها درآورد زمین داد می‌زد که : "امرِ خدا بود نگویید با ما مدارا نکردی که بی حرمتی را تو دیدی، شنیدی و یک لحظه حتی دهان وا نکردی! " * پر از حرف باشی و گوشی نباشد پدر محرمش چاه و من هم، همین رود کسی درد ما را نمی فهمد اینجا فقط آب حلال هر مشکلی بود 🖤 @seshanbee