eitaa logo
آستان مقدس حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف
364 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
262 ویدیو
6 فایل
کانال رسمی حرم مطهر حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف (‌؏) اینستاگرام : instagram.com/seyyed_jalaleddin_ashraf تلگرام : t.me/seyyed_jalaleddin_ashraf سروش : sapp.ir/seyyed_jalaleddin_ashraf ارتباط با خادم : @markaz_ofogh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 📘نام کتاب :📘 ◀️ صفحه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📖 من در آخرين لحظات حضور در آن وادی، برخی دوستان و همكارانم را مشاهده كردم كه شهيد شده بودند، می خواستم بدانم اين ماجرا رخ داده يا نه؟! از همان بيمارستان توسط يكی از بستگان تماس گرفتم و پيگيری كردم و جويای سلامتی آن ها شدم. چندتايی را اسم بردم. گفتند: نه، همه رفقای شما سالم هستند. تعجب كردم. پس منظور از اين ماجرا چه بود؟ من آنها را درحالی كه با شهادت وارد برزخ می شدند مشاهده كردم. چند روزی بعد از عمل، وقتی حالم كمی بهتر شد مرخص شدم.اما فكرم به شدت مشغول بود. چرا من برخی از دوستانم كه الان مشغول كار در اداره هستند را در لباس شهادت ديدم؟يك روز برای اينكه حال و هوايم عوض شود، با خانم و بچه ها برای خريد به بيرون رفتيم.به محض اينكه وارد بازار شدم، پسر يكی از دوستان را ديدم كه از كنار ما رد شد و سلام كرد. رنگم پريد! به همسرم گفتم: اين فلانی نبود!؟ همسرم كه متوجه نگرانی من شده بود گفت: چيزی شده؟ آره، خودش بود! اين جوان اعتياد داشت و دائم دنبال كارهای خلاف بود. برای به دست آوردن پول مواد، همه كاری می كرد. گفتم: اين زنده است؟ من خودم ديدم كه اوضاعش خيلی خراب بود. مرتب به ملائک التماس می كرد. حتی من علت مرگش را هم ميدانم. خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستی كه اشتباه نديدی؟ حالا علت مرگش چی بود؟ گفتم: بالای دكل، مشغول دزديدن كابل های فشار قوی برق بوده كه برق او را می گيرد و كشته می شود. خانم من گفت: فعلا كه سالم و سر حال بود. آن شب وقتی برگشتيم خونه خيلی فكر كردم. پس نکنه اون چيزهايی كه من ديدم توهم بوده؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ادامه دارد▫️▫️▫️ (لطفا تا انتهای کتاب با ما همراه باشید🙏...) 🕌 @seyyed_jalaleddin_ashraf