eitaa logo
شهید عباس دانِشگَر ♡
671 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
112 فایل
♦️شهید مدافع حرم عباس دانشگر سردار اباذری: شهید عباس دانشگر نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی بود👌🏻♥️ #نشر مطالب کانال باعث زنده نگهداشتن یاد شهدا می شود فوروارد زیباتره♡ ¹³⁹⁸.⁹.²⁴ (: ✨🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمانت را باز کن لبخندی بزن ♥️ میسازی با همان لبخندِ اول صبـحت، بهتریـن روزم را‌‌‎‌👌 بر لعل لبت غنچہ ی لبخند چہ زیباست 😍 دل در هوسِ "خندہ ی تو" غرق نیاز است لبخند تو را چند صباحی است که ندیدیم😢 یکبار دیگر خانه ات آباد بخند... بخند دل ما تنگ همین لبخند است😔 🌺 ❣| @sh_daneshgar
✨✨ چـنـد‌ ڪلمہ‌ حـرف‌ ࢪو دلـم‌ مونـده❗️ _خـدایــا... شیطـان‌ࢪا 😈 ازدرگـاهـت‌ بـیـرون‌ڪردی‌ بہ خـاطـࢪ انـسان‌ امـا‌ انسان‌ بــا تــو‌ چہ‌ معـامـلہ ای‌ کرد🍂 بـا‌شیطـان‌ متـحـد‌ شـد و جـلـوی‌ تــو گـناه‌ ڪرد (: 🖤 قـربـون‌ صـبࢪ و تـحمـلـت‌ ڪہ هـمـیشہ دࢪ تــو بہ بــازه🌱 🍂 •═•••◈🌸◈•••═• @sh_daneshgar •═•••◈🌸◈•••═•
•✶•|🎤🔊|•✶• 🌱هـرگـز نـمـازتـ را تـرڪ مکن 🍃میـلـیون هـا نـفـر زیـر خاڪ بـزرگتـریـن آرزویشان بازگـشت بہ دنـیاست ؛ 🍂تــا " سجده " کنند، فقط یڪ سجده ✅از پـاهـايـی ڪہ نـمی تـوانـند تـو را بہ ادای نمـاز بـبرنـد، انتـظار نـداشتہ بـاش ڪہ تــو را به بہـشت ببـرند.. قـبـرهـا، پـر است از جـوانـانـى ڪہ میخواستند در پیری تـوبہ ڪنند...😔😔 رسول الله صلی الله عـلیہ وآلہ فـرمـوده انـد🍃🍃 نـماز صبح : نـور صورتـ✨ ظہـر : برڪت رزق✨ عـصـر : طـاقـت بـدن✨ مـغـربـ : فـايـده فـرزنـد✨ عشاء : آرامش✨ مـی بخشد •═•••◈🌸◈•••═• @sh_daneshgar •═•••◈🌸◈•••═•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۳۱۳ روز است ڪه رفتے؛ ولے من شاید به اندازه‌ے ۳۱۳ سال دلتنگم:) ╔═.•✾͜͡ ════════╗ ➣ ❄️ @sh_daneshgar ⍣ ╚════════ 🌹🌿 ═╝
+ سہ سالـہ بـود ڪہ پـدرش شـد ...🕊 دانـشگـاه ڪہ قـبول شـد ، هـمہ گـفـتـند بــا سہـمیہ قـبول شـده؛ ولـی هیچ وقـت نـفـہـمیدنـد ڪلـاس اول وقـتی مـی خواستـند بہ او یـاد بـدهند ڪہ بنویـسد ..... یڪ هـفـتہ درتـب مـی سوخت ...(:😰 ❤️ •═•••◈🌸◈•••═• @sh_daneshgar •═•••◈🌸◈•••═•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
های شهدایی 🌸🍃 یاد کنیم شهدا را با ذکر صلوات🍃🌸 🌸{اللهم صل الله محمد وال محمد و عجل فرجهم }🌸 ←شهادت،مرگ انسانهاے زیرڪ و هوشیار است ڪہ نمے گذارند این جان، مفت از دستشان برود ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 های شهدایی# یاد شهدا 🌷🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═.•✾͜͡ ════════╗ ➣ ❄️ @sh_daneshgar ⍣ ╚════════ 🌹🌿 ═╝
⏳ 『شھیدعلۍسریشۍ』 یڪۍازاهداف‌مھم‌‌ت‌باید ؛ این‌باشھ‌ڪہ‌تزڪیھ‌نفس‌ڪنۍ 🌱' ╔═.•✾͜͡ ════════╗ ➣ ❄️ @sh_daneshgar ⍣ ╚════════ 🌹🌿 ═╝
♦️ چـہ⁉️ 🏹 تیـر سہ شعـبہ همـیـن ڪارهـایـی است ڪہ ما در ڪوچہ و خیابـان انـجامـ میدهیم✨ ⚡️همـین بـدحـجـابـی هـا و رعـایت نڪردن هـاست ڪہ سہ شعـبہ دارد : ◈🍂 : اینڪہ خودمـان گنـاه ڪرده ایم• ◈🍂 : ایـن است ڪہ دیگـران را بہ گنـاه انداختہ ایم• ◈🍂 : اینڪہ بہ سمت قـلـب امامـ الـزمان ‹عج› نشـانہ گرفتیم• •═•••◈🌸◈•••═• @sh_daneshgar •═•••◈🌸◈•••═•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.💛🌸. . . . . | ✨ [ بعد از پایان نماز وقتے سر بہ سجده میگذارید مرورے بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید آیا کارمان براے رضایت خدا بوده . . . ] " " . . .💛🌸. . . •••••• 🌱| @sh_daneshgar ••••••
🌸 🦋 فصل دوم: 🌱 •┈┈••✾•✨•✾••┈┈• با شنیدن خبر قبولی ام بال درآورده بودم همه اش توی خونه بالا و پایین می پریدم و خوشحالی امو ابراز می کردم مامانمم دوباره ژست روانشناسی به خودش گرفته بود و می گفت: - تو خیلی در کنترل احساساتت ضعیفی مهسا باید یه جلسه مشاوره برات بزارم منم فقط می خندیدم 😂 تلفنم رو برداشتم و شماره ریحانه رو گرفتم هر چقدر صبر کردم کسی تلفن رو برنداشت. حالم گرفته شد می خواستم شادیمو با ریحانه تقسیم کنم دوباره شمارشو گرفتم دوباره کلیییی بوق خورد دیگه می خواستم قطع کنم که تلفن رو برداشت - سلام عشقم خوبی ؟؟ مژده بده یه خبر خوب دارم برات یهو یه صدای مردونه گفت - بفرمائید زبونم بند اومده بود نمی دونستم چی بگم. که دوباره همون صدا گفت - با ریحانه کار دارین ؟؟ - ب‌ب‌بله - شما دوستشین ؟؟ - بله ببخشید شما ؟ - من برادرشم ریحانه بیرونه گوشیش هم جا گذاشته خونه با این حرفش همه ی اون شور و شعفی که توی وجودم بود یخ زد ☹️ با بی حوصلگی گفتم : - باشه ممنون. لطفا هر وقت اومد بگید به من زنگ بزنه - باشه چشم. بگم کی زنگ زد ؟؟ - مهسا - چشم خدا نگه دار پاک خرده شد تو ذوقم با خودم می گفتم : - آخه ریحانه خانم الان وقت بیرون رفتن بود ؟؟ اصلا بیرون رفتی برای چی موبایلت رو نبردی ؟؟ واااااااااااااییییی از دست تو ریحانه 😤 مامانم که متوجه حال خرابم شد برگشت  طرفم و با تعجب پرسید - چی شد ؟! - هیچی ریحانه بیرون بود گوشیش هم جا گذاشته بود - خیلی خب بابا فکر کردم چی شده... - عِ!!! خب حالم گرفته شد رفتم سمت اتاقم و خودمو پرت کردم روی تختم. خیلی خسته بودم چند روزی بود درست و حسابی نخوابیده بودم نفهمیدم چی شد که یهو با صدای گوشیم از خواب پریدم نگاهی به صفحه گوشی ام انداختم با دیدن اسم رفیق جـ♥️ـان روی صفحه گوشیم بال درآوردم ریحانه بود 😍 - سلام کجایی تو ؟؟ - سلام ببخشید جایی کار داشتم رفته بودم بیرون گوشیم هم جا گذاشته بودم خونه - آهان حالا نمی خوای بپرسی چی کارت داشتم که بهت زنگ زدم ؟؟ - چرا چرا زود بگو داداشم گفت می خواستی یه خبر خوب بهم بدی آره ؟! - پس اون پسر بد اخلاقه داداشت بود ¿ - هههههه آره 😂 بد اخلاق نیست بابا با زنگ تو از خواب بیدار شده بود به خاطر همینم حوصله نداشته - ساعت ۳ بعد از ظهر چه وقت خوابه ؟؟؟ - ول کن اینا رو مهسا خبر خوبت چیه ؟؟ - اول مژدگونی بده تا بگم - عِ بگو دیگه - نمی گم مژدگونی بده - مهسا خودت رو لوس نکن - باشه. قبول شدم - چی ؟؟؟؟؟ - توی تست راهنمایی رانندگی اگر قبول شدم - یعنی الان گواهینامه گرفتی ؟! - آره - وااااااایییییییی به سلامتی مبارک باشه حالا کی شیرینی میدی ؟ - هر وقت شما بگی - امممممممم مهسا نظرت چیه یه روز بیای خونه مون ؟ - چی بیام خونه تون ؟ - آره - نمی دونم خودم که خیلی دوست دارم ولی باید با مامانم صحبت کنم - باشه پس باهاشون صحبت کن و بهم خبر بده - باش خدا حافظ - یاعلی تماس رو قطع کردم و دویدیم پایین ... •┈┈••✾•✨•✾••┈┈• رمان جدید عشق پاک در کانال زیر 😍👇🏻 💌| @sh_daneshgar