#خبر
♦️شایعه در فضای مجازی| شنیده شدن صدای شلیک در غرب استان تهران
🔹برخی کاربران در شبکههای اجتماعی از شنیده شدن صدای انفجار یا شلیک گلوله در غرب استان تهران، احتمالا مناطقی نزدیک گرمدره یا شهر قدس خبر میدهند.
🔸کاربرانی هم در این شبکهها از قطع شدن برق برخی مناطق شهر قدس و شهریار خبر میدهند.
📸 تصویری که به عنوان انفجار در غرب تهران در حال انتشار است مربوط به بمباران رژیم صهیونیستی در غزه می باشد
#شـہـید_محـمــد_حسـیـن_حـدادیـان🥀
#کــپے_بـا_ذکــر_منـبــع_و_صــلـواتــ 📿
❁❁═༅═🍃🌸🍃═❁❁═༅
@sh_hadadian74
❁❁═༅═🍃🌸🍃═❁❁═༅
هدایت شده از شهید محمدحسین حدادیان
📃#خبر
⭕️هدیه مقام معظم رهبری به خانواده شهید حدادیان
📌شب گذشته روضه خانگی در منزل شهید حدادیان با حضور حاج مهدی رسولی برگزار شد .
به جهت برگزاری این مجلس روضهخانگی در منزل شهید و توجه به احیای این امر، از سوی مقام معظم رهبری نیز هدیه ویژهای به خانواده شهید اهدا شد.
——————————
هدایت شده از شهید محمدحسین حدادیان
📃#خبر
⭕️هدیه مقام معظم رهبری به خانواده شهید حدادیان
📌شب گذشته روضه خانگی در منزل شهید حدادیان با حضور حاج مهدی رسولی برگزار شد .
به جهت برگزاری این مجلس روضهخانگی در منزل شهید و توجه به احیای این امر، از سوی مقام معظم رهبری نیز هدیه ویژهای به خانواده شهید اهدا شد.
——————————
#رمان
#دمشق_شهرِ_عشق
#پارت_اول
📚 ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمهشب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنیتر بود.
روی میز شیشهای اتاق پذیرایی #هفت_سین سادهای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر #ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوشسلیقگیام توجه کند.
📚 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکیاش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمیاش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکیاش همیشه خلع سلاحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی #خبر خوندی، بسه!»
📚 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!»
لحن محکم #عربیاش وقتی در لطافت کلمات #فارسی مینشست، شنیدنیتر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
📚 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت #العربیه باز بود و ردیف اخبار #سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این میخوای #انقلاب کنی؟» و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«میخوام با دلستر انقلاب کنم!»
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بیمقدمه پرسید :«دلستر میخوری؟» میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، #شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!»
📚 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه #مبارزه بینتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!»
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشهها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچهبازی فرق داره!»
📚 خیره نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچهبازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال #دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!»
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و #بسیجیها درافتادیم!»
📚 سپس با کف دست روی پیشانیاش کوبید و با حالتی هیجانزده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریهای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق #مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»
📚 تیزی صدایش خماری #عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر #آرمانت قید خونوادهات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترکشون کردم!»
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بیتوجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«#چادرت هم بهخاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر #اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#شـہـید_محـمــد_حســــیـن_حـدادیـان 🥀
#کــپے_بـا_ذکــر_صــلـواتــ 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨#خبر
🕊کشف پیکرهای مطهر ۳ شهید دوران دفاع مقدس در منطقه چنگوله_ ۲۰ شهریور۹۹
🌷روز گذشته ۳ شهید دوران دفاع مقدس رخ نشان دادند...
🌷ﺷﻬﺪا #ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ....ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﻴﻢ
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_محمد_حسین_حدادیان✨
❀ ͜͡ 🕊|•@sh_hadadian74 🏴
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
#خبر
🔻 *لواسانی: شهید حدادیان ما را در برابر انحراف بیدار کرد*
🔸امام جمعه لواسانات با اشاره به غائله خیابان گلستان هفتم پاسداران گفت:شهید محمدحسین حدادیان شهید مبارزه با انحراف فکری بود؛ شهادت ایشان و نیروهای ناجا در این غائله ما را بیدار کرد تا مراقب انحراف باشیم.
🔹به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه لواسانات، حجت الاسلام والمسلمین سید سعید لواسانی روز سهشنبه در جمع دختران انقلابی (منزل شهید حدادیان) بیان داشت: هر شهیدی ویژگی خاصی دارد؛ آقا محمدحسین شهید مبارزه با انحراف فکری است که متاسفانه در حکومتهای دینی فراوان دیده میشود. این دراویش گنابادی هم جریانی است که فراز و نشیب زیاد داشتند و روز به روز به انحرافاتشون افزوده شد. همانطور که اگر قدیمیهای آنها را با حالا مقایسه کنید این مساله محرز است و هر چه بگذرد بیشتر میشود.
🔹وی خاطرنشان کرد: زمانی که ما جوان بودیم، تعبیری داشتیم که اگر خداوند متعال انقلاب اسلامی را پیروز کرد و بر دوش ما گذاشت در قرآن میگوید ما شما را با فرشتگان یاری کردیم؛ اگر ملائک نباشند شما به هیچ کاری نمیرسید. خانمها در زمان ما فرشتگان بودند؛ این همسران رزمندگان و شهدا بودند که کار میکردند.
🔹امام جمعه لواسان اظهار داشت: باورتان شود که شما میتوانید فرشته باشید، و هستید. کسی که در این زمانه حجابش را حفظ میکند و در این میان که میبینیم دخترانی در این تهاجم فرهنگی از بین رفتند، مسائل شرعی را رعایت میکند و از مسیرهای دور با عشق و علاقه به منزل شهید میآید نشان میدهد شما فرشتهخوی هستید.
🔹لواسانی تصریح کرد: اینکه فرشته هستید خیلی خوب است، اما باید یک قدم بالاتر بیایید و انسان باشید. مثال انسان در قرآن کریم حضرت ابراهیم خلیل الله و پیامبران اولوالعزم هستند که همه چیزشان را برای خدا دادند. شهید حدادیان در ۲۲ سالگی به شهادت رسیدند، در سنی که میتوانست به خوشیهای جوانی بپردازد اما در راه خدا کار کرد. در این مرحله نیز زینب کبری سلام الله علیها الگوی شما دختران باشد، که تمام سختیها را تحمل کرد و تماماً زیبا دید، چون برای خدا بود.
🔹براساس این گزارش، شهید حدادیان در ۲۳ دی ماه ۱۳۷۴ دیده به جهان گشود و در اول اسفند ۱۳۹۶ همزمان با شب شهادت بیبی دو عالم، حضرت زهرا سلام الله علیها، در غائله خیابان گلستان هفتم (پاسداران) توسط فرقه دراویش گنابادی به طرز ناجوانمردانهای شهادت رسید. شهید پرافتخار مدافع امنیت و ولایت از خادمان هیات رایةالعباس چیذر بود و در گلزار شهدای آستان مقدس امامزاده علی اکبر (ع) آرامیده است.
🔸لینک مطلب در سایت رسمی اطلاع رسانی حجت الاسلام والمسلمین سید سعید لواسانی🔻
https://www.hosseinilavasani.com/1399/10/23/%d9%84%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%ad%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d9%86%d8%ad
🆔 https://chat.whatsapp.com/EqAgFBk3HI448kUsk3pslR