eitaa logo
هيئت شباب الحسن علیه السلام
15.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
981 ویدیو
18 فایل
ادبو اولادکم بحب علی ابن ابی طالب❤️ اولین هیئت تخصصی کودک در کشور #آینده_تو_دستای_شباب_الحسنه http://zil.ink/shababolhasan راه های ارتباطی : @lesanollah ٠٩٣٧٢٨۴۴٢١٠
مشاهده در ایتا
دانلود
29.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱حب علی تمام دین است..... یار پیمبر فاتح خیبر ساقی کوثر اینها واژه هایی ست که فقط به ذهن ما می‌رسد اگر بخواهیم حرفی بزنیم که نقص نداشته باشید باید بگوییم اول و آخر علی ست..... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌هیئت شباب الحسن (ع) یزد 🆔 @shababalhasan 🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/2021392529Cc32d2a56ab
دخترخانم های بالای 15سال و مامانای بزرگوار که دوست دارید خادم هیات کودک شباب الحسن علیه السلام باشید مخصوصا جشن به آیدی @lesanollah اطلاع بدید
[ بسم رب حیدر ] هنوز کمی به شروع مراسم مونده ، یه عده از اهالی خوش ذوق شباب الحسن حضور پیدا کردن و هرکدوم یه گوشه کنار روی موکتای قرمز رنگ پهن شده مستقر شدن گلبانگ اذان که به گوش میرسه ، یه تعداد از خانم ها و آقایون جانمازهای جیبی‌شون رو بیرون میارن و مشغول خوندن نماز میشن دو تا نمایشگر برای راحتی دید ، جلوی جمعیت قرار گرفته .. یه پسرکِ آروم ، گوشه ی سجاده ی مادرش نشسته و محو تماشای نمازِ والده ی محترمه‌ش شده ماه توی آسمونِ شب به زیبایی می‌درخشه و دلبری میکنه .. فضای عقب‌تر همچنان خالی از جمعیته ، وروجکا هم فرصت پیدا کردن و مرتب تو اون مسیر بدو بدو میکنن تعدادی از بچه ها با شال های سبز دور گردنشون فخر می‌فروشن هرزگاهی یه دست کوچولو شونه‌م رو لمس میکنه ، به محض برگردوندن سرم با موجود بامزه‌ای رو به رو میشم که شیطنت از میون برق چشم های درشتش میباره .. ۱ 💚🎊
همزمان با اومدن سایر خانواده ها ، بارون شروع به باریدن میکنه ؛ یکسری از عوامل آقا به سرعت روی نمایشگرها رو می‌پوشونن تعدادی از مامان خانمای محتاط و مهربون هم روی سر وروجکاشون نایلون میکشن و اونا رو زیر چادرشون میگیرن آسمون یه رعد و برق بی رمق و کوچیک میزنه ، یکی از خانما بعد از کمی مکث راجب این که قراره رعد و برق همه‌مون رو خشک کنه میگن 😁 ، با این وجود مصمم نشستن و دلشون به رفتن نیست آرشیو هایی از مراسمات هیئت در حال پخشه .. پسر کوچولوی کناریم حین خوردن لواشک دستش رو با یه شی ناشناخته زخم میکنه ، اولش سعی بر حفظ غرور پسرانه‌ش داره که در انتها زور قطره های خون به زور غرورش می‌چربه و گل پسرمون رو به گریه میندازه زیاد طول نمیکشه که بادکنک های رها شده ی توی آسمون حواسش رو پرت میکنن .. با خودم فکر میکنم ممکنه چه تعداد از این بچه ها آرزوی پرواز شبیه بادکنک‌هاشون رو داشته باشن !؟ ۲ 💚🎊
بچه ای که اول لپ بوده و بعد دست و پا درآورده ( ماشالله ) رو به بقیه همسن و سالاش ایستاده و با صدای نسبتاً بلند ، مرتب اونا رو "نی‌نی" خطاب میکنه تا شکلاتاش رو باهاشون شریک بشه 🥲 اغلب مادرا خوش انرژی تر از بچه ها ، با نماهنگ همراهی میکنن و آروم برای خودشون دست میزنن از حق نگذریم تعداد زیادی از پدرای جوون و باحوصله هم همراه با دردونه‌هاشون از کنار بقیه عبور میکنن و بی صدا یه گوشه می‌نشینن و بلاخره برنامه با ذکر روشنی بخش "یاعلی علیه‌السلام " به طور رسمی آغاز میشه تعدادی از آیات قرآن توسط یکی از نوگلای هیئت تلاوت میشه حاج آقای فردی نژاد با صدای نسبتاً گرفته بچه ها رو با خودشون همراه می‌کنن و به اتفاقِ هم سرود "جانم علی" رو زمزمه میکنن .. جشن منسوب به مولی‌الموحدین با شب ولادت امام هادی علیه‌السلام یکی شده و رزق جمع‌مون رو دوچندان کرده ۳ 💚🎊
اولین مدح مولا توسط یه نوجوون دلداده خونده میشه همزمان تصویر بچه ها روی صفحه نمایشگر در حال پخشه تا مبادا از دیدن قشنگی‌های خودشون محروم بشن یکی از گل پسرای کنار نرده ، همزمان با گوش دادن به نوجوون خوش صدا ، با دستاش ادای ضرب زدن در میاره و با خودش عشق میکنه بعد از گذشت چند دقیقه ، آقا کریم حاضر میشن و به همراه حاج آقا با یک سناریوی فکر شده و جذاب علاوه بر کوچیک تر ها ، حواس والدین رو هم به خودشون جمع میکنن از سوره ی مسد تا واقعه ی غدیر .. خدام در قسمت‌های مختلف پخش شدن و هر لحظه در حال تلاش برای حفظ نظم مراسم هستن ؛ نوبت به گروه سرود فجر جاوید میرسه ، گروهی متشکل از یه تعداد نوجوون خوش ذوق و با استعداد که لحظاتی از مراسم رو برای ما شیرین‌تر میکنن از نذر آب هرساله و نامه های عاقبت بخیر بچه ها گفته میشه ، نامه هایی که با دستای کوچیکشون نوشته میشه و در آغوش شش گوشه پناه داده میشه ۴ 💚🎊
آقایون مظلومی که جا برای نشستن ندارن ، از روی ارادت روی پاهاشون ایستادن و با بقیه ی روند برنامه همراهی میکنن صدای کف زدن و کل کشیدن همه جا رو پر کرده .. آقای دشتی مثل همیشه ما رو با دَم حیدری و ابیات دلنشین‌شون مستفیض میکنن یکی از خانمای حاضر در جمع ، کیسه ای پر از شکلات رو توی دستشون گرفتن و با یه لبخند عمیق و رضایت بخش بین بقیه پخش میکنن کم کم سایر مهمون ها تشریف میارن .. آقایان حائری ، ابراهیمی ، اکبری ، احمدی و آقای عراقی که با یک شروع طوفانی انرژی همه رو بر میگردونن : - نجف زیر ایوون قبله‌ رو گم کردم به نیت کعبه دور تو می‌گردممم بچه ها شوق و ذوق مضاعفشون رو با دست زدن به عموهاشون نشون میدن قبل از اتمام مراسم ، قرعه ‌کشی انجام میشه و یکی از خانمای خوش اقبال به نیابت از همه محضر امیرالمؤمنین دعوت میشن (: به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی‌ست .. ۵ 💚🎊