eitaa logo
هيئت شباب الحسن علیه السلام
15.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
978 ویدیو
18 فایل
ادبو اولادکم بحب علی ابن ابی طالب❤️ اولین هیئت تخصصی کودک در کشور #آینده_تو_دستای_شباب_الحسنه http://zil.ink/shababolhasan راه های ارتباطی : @lesanollah ٠٩٣٧٢٨۴۴٢١٠
مشاهده در ایتا
دانلود
و اما بریم سراغ این اتاق وحید و...... زحمت آماده سازی نور و پرده سبز و برقکشی این جا رو بعهده دارن کلیپ هامون اینجا ضبط شده https://eitaa.com/joinchat/2021392529Cc32d2a56ab
بسم الله الرحمن الرحیم بزرگترها گوشه و کنار مسجد تکیه دادن و منتظرن تا بچه‌ها جای خودشون رو مشخص کنن دختر خانما طبق همیشه با امانت حضرت زهرا مثل ماه می‌درخشن .. از میونشون یه تعداد محدود ، یه شال قواره بلند سیدی روی سر و دوششون انداختن و زیرش گم شدن 😁 بعد از پخش نماهنگ یکی یکی گوشاشون تیز میشه و لب‌هاشون تکون میخوره هنوز مراسم شروع نشده که یکی از وروجکا دلتنگ پدرش شده و درِ گوشی از مادرش اجازه میگیره تا بره پیش پدرش ؛ حقا که دخترا بابایی‌ان یه تعداد از خانم‌ها خودجوش خادم خودشون شدن و سعی دارن به یه سمتی از مراسم نظم بدن یکی از دختر کوچولوها با طمأنینه چوب شور توی دستش رو میخوره و با عشق خرچ خرچ میکنه و منتظر ایستاده تا برنامه شروع بشه .. خواهر کوچولوها به جبران تموم بازیگوشی‌های تو خونه‌شون ، اینجا دست برادر و آبجی کوچیکترشون رو گرفتن و براشون مادری میکنن ! خواهر که باشه جای مادر دل میسوزونه ، بمیرم برا دل زینب ..
یه سری از آقا پسرا خودشون رو به طبقه بالای مسجد رسوندن و به جمعیت اشراف کامل دارن ، گهگاهی سرشون رو خم میکنن یه دستی از سر محبت تکون میدن یکی از بچه‌های کناریم آروم و بی‌دغدغه تو آغوش مادرش نشسته ، به محض اینکه چشمش به حاج آقا میفته خودش رو صاف میکنه و مدام عمو فردی‌نژادش رو صدا میزنه .. شروع مراسم با صلوات همراه میشه یکی از آقا پسرای گل از جلوی بچه‌ها خم شده و سرش رو سمت مادرش چرخونده و ازش میخواد بره کنارش بشینه .. یکی از شباب الحسنی ها بالا میاد و چند آیه ای از قرآن رو تلاوت میکنه همون حین نگاهم به یکی از دوستای هم قد و قواره‌ش میفته که از دور بودن شاکیه و سعی داره جلوی جلو یه جا برای خودش سوا کنه برخلاف سایر اوقات ، به بچه ها نزدیک ترم و حال و هوای دنیای متفاوتشون رو بهتر حس میکنم ! مجدد نماهنگ سلام فاطمه پخش میشه و بچه ها مثل همیشه کم نمیزارن و باهاش همخوانی میکنن صحنه ای که قسمت ثابتی از شیطنت شباب‌الحسنی‌هاست تکرار میشه ! یکی از بچه‌های کوچولو موچولو پایه بلندگو رو بغل کرده و ظاهرا سعی داره از اون بالا بره ..
همه لباسای مشکی‌ رو تنشون کردن و به عزای مادرشون نشستن گروه سرود فجر جاوید حاضر میشن و سرود مادر آب رو اجرا میکنن یه پسر کوچولوی ناز ، چهار دست و پا خودش رو به پله های صحنه اجرا میرسونه و در تلاشه تا خودش رو جلوی بچه های گروه سرود جا کنه ، همون حین یکی از آقایون بچه رو از افتادن و اجرا رو از حواس پرتی نجات میده .. ظاهرا حال حاج آقا مثل همیشه نیست ! اشک از گوشه ی چشم مادرا پایین میاد و روی گونه‌هاشون میغلته .. یکی از دختر خانوما میلش کشیده تا حین مراسم موهای قشنگش رو گیس کنه ، جلوی مادرش میشینه و ازش میخواد تا موهاش رو براش ببافه دلم میخواد بیشتر از یبار برای زینب ، دختر فاطمه ی زهرا سلام الله بمیرم .. ! آقا کریم با یه اجرای متفاوت تو مراسم حاضر میشن صحنه ای رو بازی میکنن که تا ابد ما رو عزادار کرده .. ! بچه ها با دقت گوش میدن و انگار خیلی خوب میدونن برای چی اینجان حاج آقا میگه مادرمون جوون بود .. ناخوداگاه نگاهم به سمت مادرای جوونی میچرخه که با بچه ی تو بغل اینجا نشستن ، مادرایی که هم دل خودشون به فرزندشون گرمه و هم دل جگرگوشه‌شون به اون ها ! صدای گریه ی این بچه های معصوم بلند میشه
از عاشقانه‌های امام علی علیه‌السلام و خانمشون زهرا سادات میگن .. اونجا که فاطمه ی زهرا سلام الله گفت علی جان اشکات رو نبینم دورت بگردم (: آقای دشتی از حضرت مادر میخونن پدر ها به غیرتشون برخورده و کم نمیزارن ! آقای رضاقلی میون بچه ها میرن و همراه با اونها سینه میزنن ، شور بچه ها بیشتر میشه و نوای یا زهرا از زبونشون نمیفته .. یه خانمی که انگار مادربزرگ یکی از کوچولوهاست دلش حسابی سوخته و ناآرومی میکنه یواش یواش به انتهای مراسم نزدیک میشیم .. شباب الحسنی‌ها سلام همیشگی رو میدن و با یه خاطره ی جدید مسجد رو ترک میکنن ..