فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خونه_تکونی ٢
✅ هرچی میبینیم داره جذاب تر میشه 😍
بسم الله الرحمن الرحیم
روی در ورودی مسجد با شیشههای رنگی ، نوشته ای باعنوان " ادخلوها بسلام آمنین 🦋 " به چشم میخوره ..
آقای بمانی رو به بچهها نشستن و درحال تعریف کردن خاطراتشون هستن ..
دختر خانما با چادرای سفید و مشکی حجاب کردن ، منظم کنار هم نشستن و به ایشون گوش میدن
صدای نامفهوم کوچولوی یکی از مربیهای محترم ، به صدای بقیه غالب شده .. ظاهراً بهونه گرفته و پیِ مادرش میگرده
بالای سر بچهها و در کنار سایر قسمتهای فضاسازی ، تصویر شهید مظلوم و مقتدر ، شهید سلیمانی به چشم میخوره
حین تعریف کردن خاطرات طنز از سمت استاد بمانی ، دختر خانما به همدیگه نگاه میندازن و ریزه ریزه میخندن ☺️
با وجود روزهداری ، بچه ها انرژی خودشون رو حفظ کردن ؛
واکنش بیهوای دخترخانما در جواب صحبت های استاد ، جالبه و ازشون یه تصویر بانمک ساخته ..
یه دریچه ی سبز رنگ از آشپزخونه به سمت داخل مسجد باز شده ، استکانا مرتب توی سینی چیده شدن و انتظارِ اذان مغرب رو میکشن !
پسر کوچولوی همراه مربی هم تشنهش شده و دنبال استکان میگرده
بعد از پایان صحبت آقای بمانی ، بچه ها پراکنده میشن ..
با نزدیک شدن به اذان ظهر ، هرکدوم به ترتیب وضو میگیرن و آماده ی نماز جماعت میشن
همگیشون چادر نمازایی که در دخترونه ترین و رنگی ترین حالت ممکن قرار داره رو سرشون میکنن 🧕 ، سجاده های جشن تکلیفشون رو کنار هم پهن میکنن و منتظر حاج آقا میمونن ..
#روایت_هیأت ۱
#روایت_خونه_تکونی 📿
#روز_اول
هيئت شباب الحسن ع
قبل از اومدن آقای روحانی ، نماهنگ پخش میشه ..
یکی از خدام در تلاشه تا بچه ها رو برای گفتن ذکر "یاعلی 💚 " باهم هماهنگ کنه
بعضاً کیف چادر و سجادهشون رو هم توی دستشون گرفتن و بهش مینازن
یه دختر طناز و ریزه میزه که جزو معتکفین نیست ، مرتب طول و عرض مسجد رو طی میکنه و قصد یکجا نشستن رو نداره
خدام عزیز ، بیمنت برای بچه ها وقت میزارن و قبل از اقامه ی نماز توضیحاتی راجب سایر برنامه ها میدن
همه ی گل دخترا شبیه فرشته ها شدن و برای حرف زدن با خدا لحظه شماری میکنن ..
دختر خانما از شب قبل طرح دوستی ریختن و حالا حسابی باهم گرم گرفتن
بعد از تلاوت قرآن توسط یکی از بچه ها ، حاج آقا میان و نماز جماعت در قشنگ ترین حالت ممکن برگزار میشه
پسر بچه ی معرف حضورتون 😁 ، از بین صفوف نماز جماعت عبور و مرور داره و مدام آبجیش رو صدا میزنه
بین دو نماز ، حین صحبت های آقای روحانی ، بچه ها هم کم و بیش باهم صحبت میکنن
بین اون ها دختر خانمی هست که روسری دوستش رو براش مرتب میکنه و دوستش برای تشکر ، اون رو تو آغوش میگیره ..
کمی بعد تر از نماز ، بچه ها تو گعده های جداگونه گروه بندی میشن ، هرکدوم با مربی های خودشون به درست کردن تسبیح مشغول میشن
مهره های براق و سبز رنگ با بند تسبیح بسته بندی شده به خود بچه ها سپرده میشه تا هنر خودشون رو به نمایش بزارن ..
#روایت_هیأت ۲
#روایت_خونه_تکونی 📿
#روز_اول
هيئت شباب الحسن ع
یه قسمت از مسجد به گذاشتن وسایل اختصاص داده شده ..
گوشه های دیگه ی مسجد با خیمه ی نماز و سنگر مرتبط به شهدا فضاسازی شدن
یکی از فرشته ها تو خیمه نشسته و با زبون صمیمانه و بچگانه ی خودش با خدا گپ میزنه (:
خدام و مربی های محترم حین صحبت با بچه ها حسابی ذوق به خرج میدن و اجازه نمیدن بهشون سخت بگذره
بعد از کار گروهیِ ساخت تسبیح توسط دختر خانما ، خانم دکتر خیلتاش با انرژی مضاعف تشریف میارن
در بدو ورود بچه ها جذبِ خوش رویی ایشون میشن و با میل خودشون پای صحبت های استاد مینشینن
دوستانه های دختر خانما به جد حفظ شده و هرکدوم با رفقاشون یه گوشه نشستن
تسبیح های درست شده ی ساعت قبل ، همچنان تو دست بچه ها میچرخه و هرزگاهی به همدیگه نشونش میدن
بعد از صحبت های خانم خیلتاش ، یکی از دخترای نازنین دکلمه خوانی از قبل آماده شدهش رو ، رو به دوستاش میخونه و بقیه از صدای با صلابتش لذت میبرن
مادرای عزیز مرتب تماس میگیرن و احوال دختر خانماشون رو از مربی ها میگیرن
زمان استراحت میرسه ..
هرکدوم مشغول یه کاری میشن
یکی تصمیم داره نماز بخونه
یکی از کافه کتاب ، کتاب منتخبش رو برمیداره و مشغول خوندن میشه 📚
یکی کم خوابیش رو جبران میکنه تا پر انرژی به بقیه روزش برسه
و یه تعداد مشغول بازی و گپ زدن با همدیگه میشن
قراره خاطرات خوب و جدیدی از این سه روز برای کوچیک ترها به یادگار بمونه ..
#روایت_هیأت ۳
#روایت_خونه_تکونی 📿
#روز_اول
• گزارش تصویری اعتکاف دختران
• رجب ١۴۴۶ | مسجد پنج تن
• روز دوم
#هیئت_شباب_الحسن_علیه_السلام
#گزارش_تصویری
#خونه_تکونی ۲ 📿