eitaa logo
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
4.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
322 ویدیو
29 فایل
﷽ +از مغرب‌تاسحرقدم‌میزنیم🌙 ⚠️⇦نشرِ+ بدون حذفID☘(: [صاحب سبک جدیدی از هیئت مجازی] به گـوشیم⇩ payamenashenas.ir/Shabahengam بیسیمچی⇩📞📻 @bisim_chi_shabahengam شهداییمون⇩ @shahrokhmahdi هیئت⇩ @Omme_abeaha فعالیت⇦ تحت نظر امام‌زمان💚
مشاهده در ایتا
دانلود
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
✿ مرگِ‌خونینِ‌من؛ کجایی؟! ✿
چنان‌سوخت‌در‌عشق؛خاڪسترش‌هم به دستِ نسیمی؛ به سـوی خدا رفت پ.ن : بشنو روضه مکتوب ♡✿↷ ____________________________ https://eitaa.com/shabahengam/3170
هدایت شده از هیئت‌اُم‌ِّاَبیھــٰا
🦋 بنویسید همه ما دلمان بند علی ست! بند یک بند عبای روی شانه علی است. بنویسید ڪه در عرصه رزم ، از نامش عالمی‌ماندبه‌حیرت. همه‌از نامِ‌علی‌است گفت هرڪس که منم‌شیعه‌حیدر ، عالم در نگاهش بنهفته به خم نام علی است []
_ یک و بیست دقیقه بامداد یعنی شمعی ڪه سوخت تا روشنای‌ راهمان باشد... 🖋• [+ چهار دقیقه تاخیرمان را بگذارید به پای حواسپرتی های دنیوی] ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌شباهنگام
_ و نا امیدی طوفانی است که ریشه درختِ توڪُّل را از زمینِ ایمٰان بر می‌کشد و آن زمین را به لرزه می اندازد و ابر‌های اراده را هراسان می‌کند. تو مبادا ناامید شوی قیزیم! 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌شباهنگام
گفت : «چرا انقدر می‌گید شهادت؟ دختر هم مگه شهید میشه آخه؟» و او لبخند زد و پاسخ داد : « آوینیِ‌جان می‌فرمایند'جهاد اصغر تمام شد، جهاد اکبر که هست!' رفیق تا زندگی هست، مبارزه هست. و این جهاد یعنی شهادت! و شهادت یعنی ورود به حریم خلوت الهی:) باشه خوبِ من؟» [اندر احوالات] 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌شباهنگام
[ وی خوردھ‌سال ڪہ بود، مآھِ رمضان جوری دیگر برایش صفٰا داشت؛ دمِ افطار بوی حلیمِ داغ و شله زردِ نذری، عطرِ چای بِـہِ خانومگل درون استکان های ڪمر باریکِ روی سفره پر از میوه های تڪ بعدی، چرخشِ پیچِ رادیوی آقاجان و پیچیدن طنین اسماءالحسنی تا حتی حیاط ِنقلیِ سرسبز، جهیدن ِعطرِ شمعدانۍ‌ها در خانه، دور هم نشستن و «بسم الله» بلند بالای آقاجان و دعا برای فرج، همیشه هم اینگونه دعاهایش را شروع می‌کرد : «رب شهر رمضان . . . » وی خورده سال بود نمۍ‌دانست شهر یعنی ماه و فکر می‌کرد رمضان شهری ست ڪہ از دروازه‌اش ڪه وارد مےشو؎، نسیمۍ ملیح در هواۍ سورمہ‌اۍ مایل به بنفش، طنینِ آرامِ قرآن را به گوش همگان مے‌رساند. در هر بلوار، حوضے بدون ماهی هست که هندوانہ‌ها و یڪ دامن سیب‌های سبزِ شبنمْ‌نشان خود؎ نشان مۍدهند. دیگِ‌حیلم یک طرف به رآھ است و شله زرد آن طرف. هر ڪہ رد مے‌شود، با مهر زیاد سنگڪ به دیگری تعارف می کند. خیابان هایش از نوࢪ است و مغآزھ ها محبّت رایگان عرضه می کنند. نسیم ملایم مۍوزد و صوتِ قرآنِ مُبین همچنان نوازش مۍ‌دهد دیدگان را. بچه سال بود نمی دانست شهرِ رمضان یعنی ماھِ رمضان! حتی وی هنوز هم دلش می خواهد از مادر بپرسد: «کی میریم شهر رمضآن؟» ] 🖋• ˘˘
- خواب؟ عبادت؟ - کدومش حالمو خوب می‌کنه؟ - عبادت! - اول عبادت، بعد خواب! [اندر افکارِ شمایی که می‌خوانی] 🖋• شباهنگام
در گوش زمین می‌گفتی : _ "ارحم؛ عبدک الضعیف!" ‌[+ عرشیان حیرانِ تو شدند عبدِ معبود!] 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌قرارمون۴بامداد
🥄⃠ گفت: _ روزه نگیر گفتم : + چرا؟ O_o گفت: _ داری برای کنکور می‌خونی. ضعیف میشی! [+عجب! دوستان این شما و این، علامه مشاورِ غربگرا! 😐✋] 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌گروه‌فرهنگیِ‌شباهنگام
می‌گفت: _ خدا رو قشنگ صدا بزنید :) ظرافت به خرج بدید. مثلا بگید یا اَمَلَ المُشتاقین ، یا ملجأ الهاربین ، یا ملجأ الآملین 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌گروه‌فرهنگیِ‌شباهنگام
@shabahengam•ོ  _ خدا رو قشنگ صدا بزنید :) ظرافت به خرج بدید. مثلا بگید یا اَمَلَ المُشتاقین ، یا ملجأ الهاربین ، یا ملجأ الآملین 🖋• ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌شباهنگام