خاطرهی ششم
•
پسرمن خادم حرم هستندو۵شنبه ۱۲دی کشیک حرم داشتند ( هر کشیک تقریبا ۱۲ ساعت هست) ایشون حدود ساعت فکر میکنم ۵ صبح بود که زنگ زدند واین خبررو دادند ، اولش اصلا باورم نشد فکر کردم خبررو ازفضای مجازی شنیده وبه خودم امیدواری دادم که این هم یکی ازاون هزاران شایعه ایست که همه روزه می شنویم فکر میکنم به پسرم هم گفتم که شایعه است اما ایشون گفت تلویزیون و روشن کنید وبزنید شبکه خبر ، باترس ولرز تلویزیون و باز کردم ودیدم بله متاسفانه خبر درست است خدا میدونه چه حالی داشتم دنیارو سرم خراب شد حسی داشتم که اصلا قابل وصف نیست و فکر میکنم این حال وروز همه مردم ایران در لحظه شنیدن این خبر بود و این داغ روز به روز تازه تر می شود وقلوب مسلمین ایران وجهان هرگز التیام نیافته ونمی یابد وتنها تسکین دهنده این قلوب رنجدیده وجود بابرکت مقام عظمای ولایت امام خامنه ای عزیزاست که ان شاءالله پرچم این انقلاب به دست باکفایتشان به صاحب اصلیش آقا صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )سپرده شود🤲🤲🤲🤲🤲🤲
[فاطمه تبوارحیدرآبادی]
#خاطرات
خاطرهی هفتم
•
سلام اون شب شیفت خادمیمم تو حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بود از ساعت 3 نصف شب تا 7 صبح از ساعت 3 دیگ خبر های ضدو نقیضی می امد ولی دیگ دم اذان همه گفتند که خبر درسته تو حرم همه خادم ها دیگ زانو هاشون نا بلند شدن نداشت . همه نشسته بودن رو زمین و گریه میکردن جوری که زائر ها می امدن ب بچه های ما تسلیت میگفتن.
[عیسوند]
#خاطرات
خاطرهی هشتم
•
صبح بیدار شدیم نماز خوندیم
صبحونه خوردیم اومدیم داخل گوشی نگاه کردیم تا خبرش اومده گفتیم شایعه درست کردن گفتم شبکه خبر خبر بگیرید ساعت شش مجری اومد گفت خبرش رو
شوکه شدیم داخل خونه ؛داخل ماشین تا محل کار بغض مون ترکید ؛انگار فوت بستگان درجه یک مون شنیده بودیم شوکه شدیم ؛از درون داشتیم می سوختیم می گفتیم کاشکی الان اعلام جنگ بدن تا بریم
[Hmid]
#خاطرات
خاطرهی نهم
•
روز جمعه صبح بود🏞 که پدر بزرگم به خانه ما آمد🏠و پدرم برای خریدن نان 🥖برای صبحانه 🍽به بیرون رفت🛣 و وقتی برگشت 🏠گفت:«حاج قاسم رو شهید کردند😭».
ما همه در غم فرو رفتیم😫.
مادرم پرسید:«کی؟»
پدرم گفت:«دیشب ساعت0⃣3⃣:1⃣»
خانه ی ما به شدت در غم فرو رفت.😔😩😫😞😔😩😫😞
[عباسقلی پور]
#خاطرات
خاطرهی دهم
•
ساعت حوالی هشت ونیم 🕣صبح بود که باناله های دختر کوچکم👶 که طلب آب کرده بود بیدارشدم🤱 به آشپز خانه رفتم درراه برگشت به اتاق بودم که دیدم تلویزیون روشنه وهمسرم داره اخبار شبکه 6 رومی بینه،
چشمم به سیاه🏴 گوشه ی تلویزیون خورد به شوهرم گفتم: چه شده؟ روکرد به منو وگفت یه اتفاق بدی افتاده، دوباره تلویزیون رونگاه کردم 😳عکس سردار رودیدم 💥یک دستم لیوان آب بود ، بااون دست دیگریم به سرم زدم🤦♀ وگفتم خااااک برسرم بدبخت شدیم! ⚫️⚫️⚫️
انگار یک پارچ آب سرد روی من ریختند این قدر ترسیده بودم😰 ودستام یخ کرده بوود، دراین حین خواهرم بهم زنگ زد ☎️تاصحت خبر روازم بپرسه باهم شروع به گریه کردیم 😭ازنحوه ی شهادتش هنوز خبر نداشتم ولی باجرأت به خواهرم گفتم: امکان نداره دشمن بتونه همچین ابرقدرت جهان روبزنه، حتما بانامردی زدنش 👊 مثل مرغ پرکنده بودم ، باگریه دوباره به سمت گوشیم رفتم، پیام هاروبازکردم، بله!! حدسم درست بود، اوراناجوانمردانه ترور کردند🕊، آن هم دردل سیاه شب🎇
یادم افتاده بود که دوروزقبلش دوستم توکانالش عکس های سردار روگذاشته بود وگفت که اینو روپروفایلاتون بذارید انگاری به دل صاف ونورانیش افتاده بود که اتفاق هایی قراره بیفته 😔 پروفایلم رومزین🥀 به عکس حاج قاسم کرده بودم، پیش خودم گفتم قرارنبود این جوری بشه 😭
اوباید تاظهور امام زمانمون می بود.
اون جمعه ی خونین روبامرگ بر آمریکا✊ مرگ براسرائیل ومرگ برنفوذی های داخلی بابغض درگلو شعار می دادم وبه دختر ده ماهه ام یاد دادم که مشتش راگره کند وهمزمان باصدای من شعار بدهد🙋♀ . اشک ولبخندم باهم قاطی شده بود وقتی این دستهای کوچک رامی دیدم که شعار میدهد، واقعا خوب مرحمی بود بردل ترک خورده💔مادرش. راسته که دختر سنگ صبور مادرشه...
آه...
بردل آقاجونمون چی می گذشت😭😭برایش فقط دعای صبرو سلامتی می کردم.
اللهم عجل لولیک الفرج
#دلتنگ_سردار
[مهنازنین]
#خاطرات
خاطرهی یازدهم
•
صبح روزجمعه۱۳ دی ماه ۹۸ بعدازنمازصبح دیدم تلویزیون روشنه یهو شنیدم پدرم گفتن إ واااای وای
گفتم چیه چی شده هنوز منتظر جواب بودم ونبودم که نگاه افتاد به صفحه تلویزیون شبکه خبرزده بود واااا😭😭😭😭 خدای من چی می دیدم حااااااج ج ج قاسم إ إ وایی حاجی رو ازمون گرفتن😱😭
دیگه نفهمیدم سرم درد گرفت دیگه مات و مبهوت از خبری که نشنیده شنیده ام اصلا خبر رو از گوینده نشنیدم هرکی یه بغضی داشت وارد اتاقم شدم خواهرام گفتن چی شد تلویزیون چی داشت گفتم هیچی😢😭 دیگه حاج قاسم رو ترور کردن نامردا😡😡😡
اشک وآه واندوه همه جا رو فراگرفت نت گوشی رو روشن کردیم دیدم همه دارن در بهت وحیرت خبر رو رصد و ارسال می کنند فضا بدجوری سنگین و غمناک بود رفتم به گروه دوستان همه همدیگر رو برای رفتن به مصلا شهردعوت می کنند سریع کارمون رو کرده نکرده زدیک بیرون از خونه رفتیم مصلا همه درعین ناباوری چون ابر بهار میباریدن و با دراغوش گرفتن یکدیگر بهم تسلیت می گفتن
[دیده بان]
#خاطرات
خاطرهی دوازدهم
•
سلام علیکم
اولین لحظه ای که خبر شهادت حاج قاسم را دیدم بعد از نماز صبح طبق عادت همیشگی گوشی موبایلم برداشتم همینکه وارد وات ساپ شدم پیامهای تسلیت 😭 را دیدم
با عجله وارد اینستا شدم که دیدم بله این پستها و پیامها اونجا هم هست
این ها را در حالی میدیدم که بی اختیار اشکهام جاری بود و باخود میگفتم دروغه .....
در صورتی که من خیلی حاج قاسم را مثل الان نمی شناختم شاید یکی دوبار در اخبار در مورد جنگ و سوریه اونم برای لحظات کوتاهی به گوشم خورده بود
ولی وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدم و دیدم انگار چندین سال هست که ایشان را میشناسم
اصلأ انگار یکی از اعضای خانواده خودم بوده
از آن روز هر موقع اسم ایشون یا عکس ایشون هر کجا میبینم تا به امروز گریه امانم نمیده
حتی وقتی بقیه اعضای خانواده ام بیدار شدند و من تلویزیون روشن کردم همین طور پسر کوچکم که ۸ سال دارد همراه من گریه میکرد بی اختیار
از اون روز به بعد پسرم میگه منم میخوام مثل حاج قاسم سلیمانی پلیس شوم و شهید بشم 😭
منم افتخار میکنم توی سجده نمازهام دعا میکنم پسرم مثل حاج قاسم سلیمانی بشه ومن بهش افتخار کنم و شهید راه خدا و حق بشه
ان شاالله
عکس پس زمینه موبایلم عکس حاج قاسم گذاشتم حتی روی میز سالن پذیرایی وسط عکسهای بچه هام یک عکس حاج قاسم گذاشتم تا همیشه جلو چشمم باشه
[عزیزی]
#خاطرات
خاطرهی سیزدهم
•
13دی ماه آخرین شب آرامش باخیال راحت توخواب عمیق بودیم وفکرجایی روهم نمی کردیم خوشحال بودیم که یک شیرمرد کرمانی هست واجازه نمیده اجنبی ها وارد کشورمون بشن ومثل کوه استوار درمرزها ازمون حفاظت میکنه ساعت 3ونیم صبح باصدای زنگ گوشی پسرم ازخواب پریدیم وخبرشهادت سرداردلهابه گوشمون رسید واشک ازچشمها مون سرازیرشد😭😭😭😭 ودراین یک سال لحظه ای ازیاد سرداردلها حاج قاسم شیرمردکرمانی غافل نشدیم
روحش شادوباانبیاء واولیاء خدامحشورباد🙏🏻
[خانمامینی]
#خاطرات
خاطرهی چهاردهم
•
سلام من همان صبح ۱۳دی ماه ساعت ۸صبح ازخواب بیدارشدم همزمان که داشتم باپسرکوچیکم صحبت میکردم یادخواب شبم افتادم 😔همان شب خواب دیدم که آسمان رو که نگاه میکردم به شدت سیاه و پراز دود و خیلی غمگین. وحشتناک بود دقیق مثل آسمان در زمانی که جنگ است ومن همراه خانواده و پسرکوچیکم درحال فرار بودیم و مردهامون درجبهه بودن وما فقط چندتا زن بودیم که رفتیم ودرحیاط یک مسجد پناه گرفتیم وقتی واردمسجدشدم خیلی خیلی آرام شدم ودست نمازگرفتم وطبقه بالای مسجدرفتم برای نمازآسمان پربوداز موشک وهواپیماهای جنگی ومن که مقداری خوابم روباخودم یادآوری کردم و ناراحت و دلتنگ از خواب بدی که دیده بودم تلوزیون رو بازکردم و خبررا ساعت ۸و۳۰همان روز از تلوزیون دیدم واقعا متاثر و نالان وگریان خبرراه به خانواده هم دادم وخوابی که دیدم تقریبا همان روزها تعبیرشد شهادت حاج قاسم عزیز سقوط هواپیمای ایران استرس و اظطراب اینکه درگیر جنگ با قاتلان سردارعزیزمان شویم خیلی روزهای سختی بود ان شاالله انتقام اورا خود خداوند و حضرت مهدی عج بگیرندوهمه ی ما سرباز و منتقم ایشان باشیم
[فرشته کریمی]
#خاطرات
خاطرهی پانزدهم
•
یه روز ساعت ۱۰ورب صبح ازخواب بیدارشدم کنترل روبرداشتم تلویزیون رو روشن کردم دیدم بالای شبکه ۳ آرم سیاه زده
زدم شبکه دو دیدم سیاهــه زدم شبکه یک دیدم سیاهه
گفتم یاخدا چی شده چه خبره زووود زدم شبکه خبر دیدم وای چــــــــــــــــــیشده خدا 😭😭😭
یادم که میاد. خدایی الان دارم گریه میکنم 😭😭
زود زنگزدم مامانم، چون توسپاه وبسیج و..... فعالیت دارن
همینکه گفتم الو ماما.
زد زیر گریه گفت : راضی حاجی رو کشتن، پدرمون رو کشتن، سردارمون رو کشتن وبلندبلندگریه میکرد
مادری که هیچوقت روش نشد جلومون گریه کنه اون روز خیلی گریه کرد. منم شروع کردم به گریه
دخترام اومدن گفتن: مامانی کی مرده چیشده؟؟ دیگه نمیدونستم چی بگم بغض و اشک وخجالت از شوهرم. 😭😭😭😭
روز سختی بود گلودرد گرفتم از شدت بغضی که نمیتونستم بازش کنم..
دیگه ازاون روز شدم پی گیر کارهاو برنامه هاو شخصیت حاجی تاالان که سربازکوچیکی هستم برای تبلیغ راه ومنش سردار.
سردار سربلندم روحــــــــــــت شاد.
چشام از اشک تارمیبینه هرکلمه رو دهبار اشتباه تایپ کردم. ببخشید
[خادمالشهداپرویزی.عالمبرزخ]
#خاطرات
خاطرهی شانزدهم
•
تقریبا همیشه اخبار روز را از گوشی موبایلم پی گیری می کنم و یا در ساعات مشخصی اخبار را از تلویزیون می بینم
ولی در روز جمعه سیزده دی نودوهشت
به هیچکدام از منبع خبری رجوع نکردم
و حدودهای ساعت ده یازده قبل از ظهر
بیرون از خانه برای کاری رفتم
یکی از آشناهایمان چندین بار گفت
حیف شد سردار سلیمان ،حیف شد سردار سلیمانی.........
پرسیدم مگه چی شده
گفت مگه اخبار را گوش نکردی ؟
گفتم نه!
گفت سردار را
ترورش کردند
پرسیدم کجا؟؟!!...
چه وقت؟؟؟؟!!!!....
چه کسی سردار را ترور کرده؟؟؟؟!!!!....
چیزش شده ؟زخمی شده؟
گفت
شهید شده
زبانم بند اومد
با صدای بلند تکرار می کردم
یا ابولفضل یا بوالفضل...
توضیح دادند
حوالی ساعت یک و بیست دقیقه نصف شب
در عراق به دستور ترامپ ترورش کردن
تو خیابان از هر کسی، بزرگ و کوچک و پیر و جوان و زن و مرد....از همه
می پرسیدم
شما هم شنیدید که
سردارمان را شهیدش کردند!!؟؟..
می دیدم همه ناراحتند و بغض گلویشان را گرفته
به این امید می پرسیدم
که یکی بگه سلیمانی زخمی شده ،زنده است،اخبار جعلی بود
نمی خواستم به خودم بقبولانم که سردار
دلها از بین ما رفته
اصلا قبول نمی کردم می گفتم حتما مصلحت دانستن که گفته بشه سردار شهید شده!!!!
در آن حال به فکر
آقامان امام خامنه ای بودم
حالا کی به ایشان خبر داده !!!!؟؟؟؟
آیا توانسته اند و جرات کرده اند به ایشان خبر شهادت سردار دلها را بدهند!!!؟؟؟؟؟
پشت سرهم آیت الکرسی و سوره حمد را می خواندم
به این امید که اگر جانی در بدن سردار عزیزمان است ، شفا پیدا کرده و زندگی دوباره ای پیدا کند
ولی من غافل از این بودم !!!
که او عاشق شهادت بود و مشتاقانه
روز و ساعت و دقیقه و ثانیه شهادتش را می شمرد تا به وصال یار برسد.
به یاد شهید :حمید نیک شان
[فرزان]
#خاطرات
خاطرهی هفدهم
•
سلام صبح جمعه ۱۳ دی ۹۸ شیفت صبح بودم
ساعت هفت بیدار شدم آماده شدم و رفتم سر کار داخل نگهبانی یکی از همکاران بهم گفتن خانم ....... سردار شهید شده منم گفتم دورغ میگی چرا شایعه میکنی دیگه تکرار نکن
بهم گفت دروغ نمی گم نگاه کن خبر ها رو
به تلوزیون تو نگهبانی نگاه انداختم سردار رو تو قاب تلوزیون دیدم با خنده همیشگی و پیام تسلیت
خدای من اصلا نمیتونه واقعیت داشته باشه سرم گیج رفت همکارم دستم رو گرفت فاصله نگهبانی تا بخش را بی اختیار اشک می ریختم و بی اختیار صلوات میفرستادم و دعای فرج میخوندم
حالت عادی نداشتم همه همکاران با دیدن حال من و شنیدن خبر ناراحت و تسلیت میگفتن شیفت را با یاد سردار و هدیه به ایشان به اتمام رساندم.
هنوز هم باور نمیکنم
فقط این وعده تسکینی بر قلب های داغدار ما شده
رفته سردار نفس تازه کند بر گردد چون ظهور گل نرگس بخدا نزدیک است
[س.اسلامی]
#خاطرات
خاطره هجدهم
•
خواب بودم که باصدای مادرم که صدام میکرد از خواب بلند شدم...
گف زهرا زود تلویزیونو روشن کن ببینم این داییت چی میگه😠
داییم صبح زود بهش پیام داده بود سردارو ترور کردن 💔
روشن کردن تلویزیون همانا و خیس شدن گونه های هردومون همانا...
باورم نمیشد... اصن امکان نداشت تصور کنم یه روز، دیگه سردار تو کشورمون نباشه...
همش تصاویر سردار پخش میشد و من جگرم اتیش میگرفت
نمیدونستم از خشم و نفرتم به امریکا گریه کنم یا غم از دست دادن سردار😭💔
همتون یادتونه اون صحنه ای که بچه شهید موقع قنوت گل میگیره سمت سردار رو😭😭💔💔
من اون لحظه واقعا صدای شکستن قلبمو شنیدم هنوزم که هنوزه وقتی اون صحنه پخش میشه قلبم میگیره..
رفقا پارسال همین موقع سردار زنده بود... 😭😭😭😭😭💔💔
منکه هنوز باورم نمیشه
باورم نمیشه که با دیدن خنده های سردار گریم میگیره...
با یاداوری چهرش گریم میگیره..
بابا قاسم.. بهت تبریک میگم.. 🥀.. فقط میشه مارو هم شفاعت کنی؟ 😭💔
ببخشید طولانی شد
سعی کردم حرف دل هممون باشه
[نقی لو]
#خاطرات
🥀و من 🥀 فقط🥀 با خاطراتتون🥀
گریه کردم 🥀 تب کردم 🥀 قلبم سوخت🥀 .
🖤
بیا مهدی شب هجران سحر کن😭
🥀
رفته سردار نفس تازه کند برگردد•••
خاطرهینوزدهم
•
نمیدانم چگونه از احساسِ مشت شده در گلویم بگویم.
آنهنگام که یازده خورشید از دے ماهِ ۱۳۹۸ گذشته بود و به درخواست همسرم تصمیم بر آن شد که تصویر پروفایلم منور شود به عکس مردی که مرد بود!
کاری غرور آفرین بود و چه زیباتر که به احترام حاجقاسم این پیشنهاد همگانی شود!؟
ساعت موبایلم 00:15 بامداد ۱۲ دے را نشان میداد. نشر دادم چند عکسی را که از ژنرال سلیمانی در فضای مجازی بود را بین دوستان و آشنایان و چه زیباتر بود استقبالشان!
صبح جمعه و ساعتی که عدد ۹ را نشانه رفته بود و پیامکی که صفحهی موبایلم را روشن کرده بود. باز کردم و کاش نمیدیدم کلماتی را که پشت بغض چشمانم میلغزید...
_سلام سردار سلیمانی شهید شدددد...
شوک تارو پودم را در برگرفت. پشت من که نه... پشت تمام ایران و ایرانی خالی شد.
نمیدانم چند ثانیه و یا چند دقیقه خیرهی تصویر پروفایلم بودم که صدای اعتراض همسرم برخاست.....
و من نمیدانستم چه بگویم !؟
+عکس پروفایلت کیه؟
_حاج قاسم...
+شهیدشد...
و سری که به زیر افکنده شد
و تمام
[مصطفی]
#خاطرات
هدایت شده از ⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
برای دسترسی آسان به قسمت های قبل
رمان پریوحش به کانال خصوصی که در بیو درج شده مراجعه فرمایید🌿
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
🌱• سلام یاوران شباهنگامے••• #چالش داریم! این سری چالشمون رنگ و بوی
از کتاب خاطرات جا نمونید!؟
زمان تا ساعت۱و بیست دقیقهی بامداد!
خاطره بیستم
•
روزی که خبر شهادت تو را شنیدیم داغ قدیمی دل منو فرزندانم تازه شد انگار دوباره رضا شهید شده بود اونروز تا شب منو پسرا مثل روز شهادت رضا غذا نخوردیم خیلی عجیب بود که محمدمهدی و محمدحسین اصلا از من صبحانه یا ناهار و شام نخواستند فقط کارمون گریه بود محمدحسین مثل همون روز غمگین تر از ما یک گوشه نشسته بود و گریه میکرد به من گفت مامان احساس میکنم دوباره یتیم شدیم اصلا فکرش رو نمیکردم محمدحسین این حرف رو بزنه بعد از یکی دو ساعت برای عزاداری رفت مسجد روبروی خونمون و تا غروب اونجا بود غروب که اومد دیدم خیلی خسته و ناراحت رفت یک گوشه خوابید احساس میکردم دنیا به آخر رسیده حس روزی که رضا شهید شد...
[خانوادهشهیدرضاکارگربرزیشهیدمدافعحرم]
#خاطرات
چند خط سخن از دل ادمین
نشیند لاجرم بر دل!؟
روزی که خواستیم چالش خاطرهی روز شهادت سردار رو برگزار کنیم، فکر نمیکردیم انقدر مورد استقبال قرار بگیره.
کاملاً مشخصه که تو همهی نوشتهها سخن از دل برون آمده و نشسته لاجرم بر دل.
احساس مشترکی که مشهود بود، اینه که غم سردار غم ملموسی بود برای همه. انگار یکی از اعضاء خانوادمون رو از دست دادیم! حتی اونایی که تا قبل از شهادت سردار شناخت زیادی از ایشون نداشتند.
یه آشنای غریب... یکی که با چشم بسته میدیدیمش!
به نظرم لحظه به لحظهی ۱۳ دے ۹۸ باید برامون ثبت بشه و مدام تو ذهنمون تکرار بشه و تکرار بشه و تکرار...
که نکنه یه روز زبونم لال این داغ بر دل نشسته کمرنگ بشه!
ما شیعیان عادت داریم به این احساس... به تازه نگهداشتن ارزشها... ما سوختهدلانیم.
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم!
اصلشم بر میگرده به میخ و دری که سوخت و چادری که خاکی...
#یاصاحبالزمانآجرڪالله
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
🌖 نحوه خوندن #نمازشب😍 🌿[نماز شب یازده ركعت می باشد] 🌿_چهار دو ركعت مانند نماز صبح. 🌿_دو ركعت نم
نمازشبمونوتقدیممیکنیمبه#امامزمان
به نیابت از #شهیدابومهدیالمهندس🌹
هدایت شده از |⚡ #پروژکتورسیاست|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ألموتلإسرائیل 👊🏼
فراق سردار با صدای اسماعیل ذبیحی اسرمی
شعر از محسن مقدادی
🌹🌹🌹
خاطرات این سبک سرود ، زنده شد. 👇🏼
شما هم زمزمه کنید..
✨ الله الله الله
لا اله الا الله✨
چشمان ولی امر خوبان شده بارانی
آزرده شده قلب آن پیر خراسانی
سرباز ولایت شد قربانی راه حق
خونش شده جاویدان در ملت ایرانی
عالم همه خوابند و بیدار سلیمانی
بر بسط و بساط خویش این خالق فانی
✨الله الله الله
لا اله الا الله✨
طالب پی مطلوب و عاشق پی معشوق است
پیوسته به اربابش سردار سلیمانی
فرمان جهاد داده پور خلف حیدر
فرزند ز کف داده این سید نورانی
این بار ذبیح الله فرزند خلیل ماست
یا رب بپذیرش تو از یار خراسانی
✨الله الله الله
لا اله الا الله✨
یعقوبصفت گِرید ایران زفراق او
سخت است و بسی هجر آن یوسف کنعانی
دل بستهٔ یاران و همرزم شهیدش بود
گه پی همدانی و گه همره تهرانی
رؤیای شب و روزش همواره پریدن بود
در آرزوی رفتن میسوخته پنهانی
✨الله الله الله
لا اله الا الله✨
#سردار_دلهـا
هر چقدر به سردار عزیز ارادت
دارین این سرود حماسی رو نشر بدین👆🏻👆🏻
@DownwithIsraeLLL
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
🌱• سلام یاوران شباهنگامے••• #چالش داریم! این سری چالشمون رنگ و بوی
نظر سنجی برای اعلام برنده.
از نظر من همهی خاطرات زیبا بود و واقعا نتونستم انتخاب کنم.
داوری با خودتون :)
تمام خاطرات رو بخونید و وارد لینک زیر بشید و صادقانه یک یا دو گزینه رو انتخاب کنید.👇
EitaaBot.ir/poll/upja8?eitaafly
🌙
[لازم به ذکر که اگر کسی شباهنگامی نباشه و تو نظر سنجی شرکت کنه، این کار شرعا اشکال داره]🌷
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
نظر سنجی برای اعلام برنده. از نظر من همهی خاطرات زیبا بود و واقعا نتونستم انتخاب کنم. داوری با خودت
۱۱۳ تا ویو خورده.
چند نفر شرکت کردند؟
شرکت کنید :)
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
نظر سنجی برای اعلام برنده. از نظر من همهی خاطرات زیبا بود و واقعا نتونستم انتخاب کنم. داوری با خودت
🌙.
رفقا چون نظر سنجی رو حالت شناوره انگار یه سری از دوستان نمیتونند وارد سایت بشند.
هرکی شرکت کرده، لطفا نوع سیمکارتش رو برامون بفرسته تو پیوی شباهنگام. (ایرانسل یا همراه اول؟)
همه برندند :)
#ارسالی
•••
سلام یاور گرامی🌱
چرا انقدر عصبانی؟😄
صلوات بفرستید😁
اندکی صبر...
•••
ایمان سلاحی ست در برابر نفس. همیشه به این توجه داشته باشیم که ما برای خدا ایم و به سوی خدا باز میگردیم!
وقتی به سوی خدا بازگشتیم، چی تو کولهبارمون داریم در برابر پروردگار!؟
برای انجام تمام کارهامون هدف داشته باشیم ⇦رضای الله
سعی کنیم به صورت مداوم ذکر خدا بر لبهامون جاری باشه!
زیاد استغفار بگیم.
شرایط گناه رو از خودمون دور کنیم!
و...
خیلی راهکارها وجود داره!
در کل برای مبارزه با نفس به قلبمون رجوع کنیم و قبل از انجام کارها از خودمون بپرسیم که "آیا انجام این عمل منو از امام زمانم دور میکنه یا نزدیکتر؟"
نمازشب یادتون نره :)
خدا: بندهٔ من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.
خدا: بندهٔ من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بندهٔ من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بندهٔ من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بندهٔ من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بندهٔ من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بندهٔ من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد...
خدا:ملائکهٔ من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکهٔ من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بندهٔ من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...
بندهٔ من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.
•••
متن بالا یه یه متن احساسیه که بر اساس روایات نوشته شده!
زشت نیست تا این وقت بیداریم و ذکر پروردگارمون رو نمیگیم!؟
•••
عبادات امشب هدیه به
امامرضاعلیهالسلام ✨
به نیابت از
#شهیدابومهدیالمهندس🌹
قرارمون ۵بامداد :)
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
🌙. رفقا چون نظر سنجی رو حالت شناوره انگار یه سری از دوستان نمیتونند وارد سایت بشند. هرکی شرکت کرده،
یاوراان شرکت کننده :)
لطفا نام سیمکارتتون رو بفرستید. بدونم چندتا شارژ ایرانسل یا همراه اول بگیرم🌷
#ارسالی
🌱🌙.
سلام یاور گرامی🌱
ممنون از لطفتون. کانال خودتونه :)
🌱🌙.
عزیزان من همهی پیامهایی که میفرستید رو میخونم. شرمندم اگه دونه به دونه تو کانال قرار نمیدم.
🌱🌙.
یه عزیزی هم پیام فرستاده بودند که؛
_درباره روز محشر توضیح بدید
#ارسالی
خب این سوال خیلی کلیه. دربارهی کدوم بخشش؟
میریم همه میبینیم چجوریه😄
ولی سوال خوبی بود. انشاءالله جزو سلسله مطالب شباهنگام در آینده خواهد بود.🌷
🌙 آهای اونایی که سر عهد و قرارِ
این چند شب موندید•••😍
امشبم عهدمون پابرجاست•••
قرارمون⇦ رأس ساعت بندگی،
سر کوچهی نیایش :)
۵بامداد
راستی اگه توی راه دوست و آشنا دیدید، دعوتش کنید☺️