گفت: تک تک مون مدیون شهدا هستیم!...
گفتند: چرا؟
گفت: یه جایی دیگه خط شکست، تانک ها وارد شدند،
جنگ تن به تن شده بود!
کلاش رو گذاشته بودیم زمین، نارنجک سمت همدیگه پرتاب میکردیم!
اونا که پرتاب میکردند میگفتند لااله الا الله محمد رسول الله
ما که پرتاب میکردیم میگفتیم
#لبیک_یا_زینب
میگفت: بهمون گفتند عقب نشینی کنید، حتی یه جا سردار رستمیان خودش میخواست بیاد.
بچه ها قبول نکردند عقب نشینی کنند و پیکر رفقاشون جا بمونه!
بچه ها قبول نکردند خان طومان که چهل کیلومتر با حلب فاصله داشت، سقوط کنه!
#نبرد_دائمی_حق_و_باطل
#جانباز_مدافع_حرم_محسن_بهاری
#شهدای_خان_طومان
#روز_بزرگداشت_شهدای_مدافع_حرم