eitaa logo
ོ شَبیهِ اَبر...
678 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
40 ویدیو
13 فایل
دیوانہ دل است! بندِ برپاے چہ سود؟ :) @majnoon_hasan ☁️ ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17129007629558
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱
یکی از زیباترین لحظه های زندگی فاطمه سلام الله علیها بود می‌رود خیمه همسرش تا با او بیعت کند به جانشینی پدرش... ✨💚 @shabih_abr
مانده عالم همه در حیرت تو که بشر می‌شود این گونه مگر؟؟ 💛
قسم به وعده شیرین " من یمت و یرنی" که ایستاده بمیرم به احترامِ علی ✨♥️
ོ شَبیهِ اَبر...
معرفی بعدی: 3 جلدی پارسیان و من ( شنبه احتمالا یا نهایتا یکشنبه قرار میگیره چون فعلا اواخر جلد دومم)
جلد سوم به پایان رسید محشره :) قدم زدن روی خط مابین افسانه، خیال، حقیقت حسی‌ست ناگفتنی... این سه جلد حدودا هم سطح کتاب سرگذشت آب و اتش قرار گرفت و فردا یه معرفی طولانی ( جلد به جلد و پیوسته) داریم، امشب پست هاش و آماده میکنم 🍇
ولی درستش این بود الان نجف باشیم دست به سینه وایستیم وسط شارع‌الرسول عطر تند شای عراقی بپیچه تو مشام و زل بزنیم به گنبد طلایی سلطنتت و زیر لب بگیم: دارد همه چیز آنکه تورا داشته باشد، حیدر بابا :) 🍃♥️
بسم الله الرحمن الرحیم
در وصف علی بس‌بود این نکته که باید اثبات کند شیعه که این مرد خدا نیست شب عیدی حرم ابالحسن علی بن موسیٰ به یاد همهٔ رفقای وتر و نجوا هستیم و همچنین کانالای آشنای دور و نزدیک: 💠دچار 💠در ره حق 💠حرف حق 💠شبیه ابر و طلبهٔ عکاس 💠۱۳۵ 💠۷۵۹ 💠قسم 💠حر 💠تفاح و جانان 💠بیت الاسرار 💠مزیل الهم 💠اغماء 💠عرف 💠پر پرواز 💠عطر یاس 💠کانون مشکات 💠آبی روشن 💠شائق 💠محبوب من :) 💠علمدار کمیل 💠مهاد 💠صوٓنا 💠نجوای بی‌نهایت و نجوا مدیا وبعضی از کانالایی که به رحمت خدا رفتن و بعضی کانالایی که ممکنه الان تو ذهنم نباشن @vetr_13
پارسیان و من... به قلم آقای آرمان آرین... @shabih_abr
ོ شَبیهِ اَبر...
پارسیان و من... به قلم آقای آرمان آرین... #معرفی_کتاب @shabih_abr
پارسیان و من جلد اول _ کاخ اژدها داستان اردشیر در زمانی آغاز می‌شود که جان جوانان قربانی و مغزشان خوراک مار های اژی‌دهاک شده و زندگی مردم با رنج و فقر و درد گره خورده است، آفریدون با همراهی چند تن از فرماندهانش منتظر آماده شدن اوضاع قصر، پایتخت و کشور برای قیام است، قیامی علیه ظلم و حکومت باطل و در کنارش آزاد کردن جمشید شاهِ پیشین که بر اثر غرور بی‌جا و کم‌خردی خود، سالهاست در دماوند زندانی و رنج‌ها می‌برد کاوه با هنر آهنگری‌ سلاح می‌سازد و سپاه را مجهز می‌کند، اردشیر، پسر فرمانده مهرداد به همراه ایرج پسر کوچک آفریدون روزها را به دنبال خوشی و کشف مکان ها و بریدن پای جاسوس ها تا شب سر می‌کنند دست سرنوشت آنها را به جنگلی برده و برگ هایی را برایشان رو می‌کند که حال جزئی از تاریخ اساطیری ایرانیان است...
ོ شَبیهِ اَبر...
پارسیان و من جلد اول _ کاخ اژدها داستان اردشیر در زمانی آغاز می‌شود که جان جوانان قربانی و مغزشان
پارسیان و من جلد دوم _ راز کوه پرنده داستان اینبار با پسری به نامِ سیاوش در کالبد شاهزاده ی ایران، پسر کیکاووس شاه شروع می‌شود با سفر و همراهیِ رستمِ دستان به مازندران، سرزمینی که هنوز تعدادی دیو به جا مانده از زمان طهمورث دیوبند در جان خود دارد ادامه پیدا می‌کند روایت، پس از هفت خان و نجات دادن گیو و توس و گودرز در اوج می‌ایستد سیاوش و تهمتن به پایتخت بازمی‌گردند او به قصر و پهلوان به میدان نبرد با تورانیان می‌رود و در برگِ سرانجام این جنگ پایانی غم‌انگیز برای رستم رغم می‌خورد همان پهلوان جوانی که به یکباره از دل توران زمین سربرآورد و بدنبال رستم می‌گشت و چندباری هم در میدان زورش را به رخ پهلوان ایران کشیده بود سرآخر با بازوبندی آشنا بر خاک های کنار پای تهمتن جان داد و قصه ی نبردِ رستم و سهراب را پایان بخشید ولی این بار قهرمان میدان بر طبل شادی نکوبید و خنده ایی به لب نیاورد رستم ماند و حسرتی بی‌پایان و جنازه ی پسر عزیزتر از جانش... حال داستان به آخر می‌رسد رستم و رخش، زال و زواره و سیاوش به زابل رفته، خبری از اسفندیار و از دیار بلخ به گوش می‌رسد اسفندیار رویین تنی که از هر مرگی ایمن است برای بدست آوردن حکومت، زنده یا مرده ی رستم را خواستار است و در این نبرد چه پیش خواهد آمد، الله اعلم حکایت رستم به آخر خود رسیده و سفر سیاوش، شاهزاده ی ایران هم به توقف نزدیک است چرا که صدای پای شغاد از کابل به گوش می‌رسد...