و زینب میگوید: شما به دنیا آمدید
برای این روزها...
#سلامعلیقلبزینبالصبور
#تکهیآر #قصه_کربلا ♥️
@shabih_abr
اِبن عباس، به آقای ما سفارش میکنی
مارا اینجا بگذارد و تنها بروَد؟؟
اِبن عباس هم اگر صدا را نمیشناخت...
#سلامعلیقلبزینبالصبور 💔🕊
#تکهیآر #قصه_کربلا...
@shabih_abr
اگر قبول نکرد، قسمش دهید به مادرش زهرا💔
#سلامعلیقلبزینبالصبور
پسرها رفتند
و همان خداحافظی شان شد برای همیشه 🕊
#تکهیآر #قصه_کربلا
@shabih_abr
لب های خشکش را به نیابت مادر
روی گلوی حسین گذاشت و 💔
بوسید...
#سلامعلیقلبزینبالصبور
#تکهیآر #قصه_کربلا 🕊
@shabih_abr
زینب تا ساکت بود #فاطمهس بود و
وقتی زبان باز میکرد برای حرف زدن
#علیع میشد
#سلامعلیقلبزینبالصبور ♥️
#تکهیآر #قصه_کربلا
@shabih_abr
وقارش به مادربزرگش خدیجه میماند، حیایش به مادرش فاطمه، حرف زدن و فصاحتش به پدرش علی، صبرش به برادرش حسن، شجاعت و قوت قلبش به برادرش حسین ♥️
انگار همه خانواده را جمع کرده باشند یکجا کنارهم، زینب 🙂
#سلامعلیقلبزینبالصبور
#قصه_کربلا #تکهیآر
بست با پارچه ای فرق پدر را اما
صد و ده روز دگر، خون گلو را چه کند...
#سلامعلیقلبزینبالصبور