بیا چشماتو واکن تا
ببینم کهکشونا رو
یه منظومه تو چشماته
که زیبا کرده دنیا رو
#حمیدرضا_آبروان
#ترانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باده به لب نبُرده ام مگر ز بادۂ غدیر
مستی جان ستانده ام از میِ ساغر امیر
باده همی ز سر برد هوش و حواس و فهم را
طالب عقل کاملی ستان می از خُم غدیر
خطاب بلّغ از نهان چونکه رسید بر رسول
بهر رساندن خبر گشت رسولِ حق دلیر
خواست خدای ذوالمنن بهر رسول ممتحن
علی یگانۂ زمن، شود مشیر و هم وزیر
گفت علی ز بعد من، رهبر اهل عالم است
اوست مرا به دین حق، یاور و مونس و نصیر
خاتم جمعِ انبیاء رسولِ با کرامت است
علی نگین خاتم است به اوصیای بی نظیر
به بدر و خیبر و احد، به فتح مکّه و حنین
علی هماره بوده است رسولِ مهر را ظهیر
آیۂ هل أتی نمی ز بحر بیکرانه اش
سورۂ والشمسِ ضحی پرتویی از روی امیر
باب مدینۂ نبی، ساقیِ کوثرِ برین
سزد که بعد مصطفا، ستاند او تاج و سریر
نهال دین احمدی، گشت درخت کاملی
آیۂ اکملت لکم چو آمد از حیّ قدیر
علی یگانه گوهری که ابر جود و بخششش
مدام بارد از کرم، بر سرِ مسکین و فقیر
کسی که لیلة المبیت جای پیمبر آرمید
رواست بعد مصطفا شود امیر و هم وزیر
قطره چگونه پی بَرَد وسعت و عمق بحر را
مگر که همتی رسد از سوی قادر قدیر
گفت به خود "محمد" این، باور صادقانه را
وصف علیّ مرتضا نیاید از من حقیر
#محمد_خوشآمدی (تخلص: محمد)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ دَهُمِ ربیعُ الْاَوّل،سالروزِ ازدواجِ پیامبرِبُزرگِ اسلام حضرتِ مُحمّد(ص) و حضرتِ خدیجه(س)
____________________________________
با قلب و زبان، گُلِ تبَسُّم ، تمجید
پنهان و عیان ، رواج دادی توحید
شد ماهِ خدیجه روشنایِ شبِ تو
درجشنِ عروسیَت خُدا هم خندید
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دست و دلم به سوی رهایی نمیرود
این شاخه ی شکسته که جایی نمیرود
هم از تو خسته ام هم از این دل نکندم
هم شادی از تو میرسد و هم هجوم غم
چون لنگری به ساحل وابستگی اسیر
هم از تو میگریزم و هم از تو ناگزیر
ای پیله ها نفس،نفسم تنگ شد بس است
این خسته از تنیدن زندان چه بی کس است
#زهرا_حاجی_پور
#بداهه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نه امید با تو بودن نه هوای از تو خواندن
نه تمایلی به گریه نه لبی به خنده ماندن
نه دلیل و آرزویی نه مجال گفت و گویی
نه در این کشاکش غم هوس ترانه خواندن
نه از این زمانه شادم نه به یک بهانه دلخوش
نه پیام آشنایی که به گوش دل رساندن
نه نفس به سینه مانده که بجنگم این زمانه
نه توان که سوز دل را به سرشک غم رهاندن
رمقی نمانده دیگر که قلم بگیرم از تو
نه توان که واژه ها را به صف جنون کشاندن
#محمد_غلامی_شمسآبادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شرح عشق
به جان نورپیوستن مگر اما اگر دارد؟!
ازاین فرخنده تربخت کسی رویی مگر دارد؟!
به جان دانست بایدقدر این اقبال نیکو را
شب اقبالْ این خورشید را در یک سحر دارد
شمیم حضرت عشق است در این خانه می آید
چگونه می شودازعشق آسان دست بردارد؟
اگر ثروت به راه عشق داده عاقلی کرده
که حالا در دل خود قدر یک دنیا گُهر دارد
اباذرها یکایک خاکبوس مقدمش هستند
وجودِ برکتِ هستی مگر حاجت به زر دارد
نثار مال دنیا یک بهانه بوده عاشق را
که با جانش قدم در راه عشق دوست بردارد
مرید مکتب پاک رسول کردگارش شد
که این سان رو کند در عشقبازی هر هنر دارد
چرا از هرچه دارد نگذرد وقتی که اینگونه
رسول عشق را از جان شیرین دوست تر دارد
چه زیباتر از اینکه همنشین نور حق باشد؟
چه شیرین ترازاینکه عشق برحالش نظر دارد؟
چه پیوند که دریایی شده دلداده ی خورشید
چه پیوندی که همچون حضرت زهرا ثمردارد
#ازدواج_حضرت_محمد_حضرت_خدیجه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
همه شب سجده بر آرم
که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم
که تو آیی و بمانی...
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷شهادت هنر مردان خداست✨
چیزی به جز حق در میان خون نگفتی
در عشقِ لیلا کمتر از مجنون نگفتی
آوارگی در چهرهی بیغیرتان بود!
وقتی که از دین ذرهای بیرون نگفتی..
#الهه_نودهی
#شهید_آرمان_علیوردی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند،
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
#یا_امام_زمانادرکنی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#حضرت_علی_ع_مدح
نقاش حُسن نقش رخ یار می کشید
تبدار بود و با تن تبدار می کشید
می خواست نقش زلف و رخش را قلم زند
مهتاب را میان شب تار می کشید
نقش جبین او چو مه چارده کشید
ابروی او کمان کماندار می کشید
چشمان او چو دُرّ به صدف رسم می نمود
غلتان چنان که دُرّ گُهر بار می کشید
نازک نوک قلم بتراشید و تیز تر
مژگان او چو تیر شَرربار می کشید
بر گونه اشک را چو غزل گاه می سرود
خال سیه به مرکز پرگار می کشید
لب را مثال غنچه گل سرخ رسم کرد
نقاش حُسن او گل بی خار می کشید
نقش رُخ خیالی یارش کشیده بود
دیگر بهانه بود که دستار می کشید
دستار را به روی سر یار نقش کرد
انگار نقش یار عرب وار می کشید
یاسی کنار شمع شمایل کشیده بود
پروانه را به گرد و دل نار می کشید
پروانه بود و شمع و گل و یار نازنین
اندر خیال حسرت دیدار می کشید
هنگام فجر بود و طلوع سپیده دم
شمس جمال حیدر کرار می کشید
#جواد_کریم_زاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
روسریات را بردار...
گیسویت را
از دوش و دیشب
پریشانتر کن.
بگذار تا موهایت
در باد برقصند
بوی ادکلن فرانسویات را پخش کن توی شهر
-حاشیهی خلیجفارس بوی نفت میدهد-
بزن بیرون
و از همیشه بلندتر
فریاد بزن:
«زن، زندگی، آزادی...»
تو تنها نیستی دختر!
«همسایه» نه...
ولی انبوه «سایهها»
حتماً
دنبال تو راه میافتند!
«کیف» کن
که لشکر «فیک»ها
لایکت میکنند.
تو در صدر خبرهای اینترنشنال و بیبیسی هستی.
البته فعلاً!
-فعلاً تیتر باید این باشد-
«علی دایی»
دایهی مهربانتر از مادر توست!
از مادر «اسرا» هم مهربانتر...
نمیبینی؟!
«آقای گل»
بخاطر تو
پاس گل داد به ضدانقلاب.
و جادوگر مستطیل سبز
چراغ سبز نشان داد به بوقچیهای رسانهای غرب!
«بوق بزن»
تکتک...
ممـــتد...
خیابانها را شلوغ کن
و هیچ فکر نکن
که شاید پشت هیجان تو
آمبولانس توی ترافیک مانده است.
فریاد بکش
بلندتر از همیشه...
تو حق داری
که هاتداگت را
از شعبههای «مک دونالد» در خیابان «ولیعصر» بخری
با یک بطری پپسی اصل اسرائیلی!
آروغت را که -روشنفکرانه- زدی
سرت را از شیشهی ماشین بیرون کن
جیغ بکش
بنفشِ بنفش...
و بلندتر از پیش بخوان:
«نون و پنیر و خاویار
ظریف الکسیس رو بیار!»
و بعد
یکراست برو تا شمال شهر
تااا «دربند»
آنجا هنوز انقلاب نشده بِیبی!
اصلاً برو دور دور
سرِ راه
-درست جلوی ویلا-
از «جادوگر» هم امضا بگیر...
-اگر از فرنگ برگشته باشد
و صدایت را از پشت برج و بارو
و نُهتوی ویلایش بشنود-
«حیا» را بیخیال
«حیاط» ویلاهای استخردار را عشق است!
حوض صحن امامزاده داوود آنقدر عمیق نیست
که بشود شیرجه زد داخلش
و زیرآبی رفت
شاهچراغ هم همینطور!
اصلاً حوض
سهم بچهها...
ارزانی کبوترها...
ولی از خودت بپرس:
کرکس از کبوتر چه کم دارد؟!
پس چرا «در قفس هیچکسی
کرکس نیست؟!»
سهم تو از زندگی بیشتر از اینهاست.
«زن، زندگی، آزادی...»
هوا
رفته رو به سردی
«پاییز اومده، پیِ نامردی...»
چکمهات را بپوش دختر
و بزن بیرون
تنور تجمع را داغ کن
از «دروازه دولت» عبور کن
به «دروازههای آزادی» خوش آمدی!
آغوش رایگان...
بوسههای رایگان...
عشقهای رایگان...
آدمهای رایگان...
مهد همهی چیزهای دوزاری...
«داعش
-سخنگوی عملگرای کاخ سفید-
ورود شما را به دروازهی تمدن غرب خوشآمد میگوید...»
«اهلاً و سهلاً
چطوری ایرانی...؟!»
در خبرها دیدم
-مشروح خبر بیست و نیم-
داعشیها
همین دیروز
«از خون جوانان وطن»
از خون کودک و مرد و زن
به یُمن ورودت به دهکدهی جهانی
توی شاهچراغ
«فرش قرمز» پهن کردهاند...
راستی
نگران تروریست مسلح شیراز نباش
«جناب جادوگر»
به پرستارها سپرده است
که اسم هیچ کسی را ثبت نکنند!
-حتی درمان هم رایگان-
میبینی؟!
آغوش آمریکاییها برای همه باز است.
«کور» که نیستیم؛
امضای «کری» هنوز هم تضمین است!
به باغ مرکبات «برجام» خوش آمدید
بفرمایید انگور فرانسوی مادام!
موهایت را
شرابی رنگ بزن؛
به کشورت هم انگ پشت انگ...
به شیشهی خانهها
به پنجرههای رو به صبح
به ماشینها
و به من هم در خیابان
سنگ بزن.
بعد بچرخ و رو به دوربین اجنبیها
(سه... دو... یک...)
-لبخند یادت نرود زیبا-
بگو «سیییب»
-سیب اعلای باغ برجام-
خندهات را قشنگتر میکند!
حالا دست تکان بده.
و همراه با «صدای آمریکا» تکرار کن:
«زن؛
زندگی؛
آزادی...!»
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m