جهنـم شد جهـانم بی تـو و دائم پریشانم
من از کابوسِ تنهایی، در این دنیا هراسانم
چنانبالو پرتدادم کهرفتی راحت و ساده
شـدم راهِ گـریـزِ تـو، و از کـرده پشیمـانم
منی کـه ذره ای حتی، ندارم طاقتِ اشکت
چرا بـارانی ام هـر دَم، دلیلش را نمی دانم
خطاکردی و بخشیدم جفاکردی و رنجیدم
دچـارِ حـسِ دلتنـگی، میـانِ حجمِ زندانم
نشستم خستـه و گریـان کنـارِ خاطراتِ تو
به زحمت میزند قلبم درونِ جسمِ بی جانم
تراشیـدم بُتی از تـو در عمـقِ معبـدِ ذهنم
شدم کافر و با عشقت گرفتی دین و ایمانم
اگرچه رفتیو هرگز ندیدی بغضِ این زن را
بدان در حسرتم اما، به پایت ساده میمانم
#الهام_رازقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
طِی میکنم دائم مسیرِ خانهات را
از خود مرنجان بیش از این دیوانهات را
اصلا بیا در اختیارِ هم گذاریم...
من خانهی قلبو تو کوهِ "شانهات" را
با خندهات خط میکشی بر غصههایم
بی شک خریدارم لبِ دُردانهات را...
در صورتت جذابیت بسیار داری...
من میپرستم انحنایِ چانهات را
میسوزم اما طالبِ این حس و حالم
آتش بزن با شعلهای پروانهات را
آیا اجازه میدهی تا آخر عمر
بَر تَن کنم «پیراهنِ مردانهات» را؟
#الهام_رازقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عصرانه دلم یک گوشه ی
دنج دریک کافه میخواهد
فقط من و تودر ازدحام
جمعیت این شهرفقط
تورا ببینم تو قهوه تعارف کنی
من غرق در قهوه ای چشمانت
طعم خوش بودنت رابنوشم...
#الهام_رازقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky