کلبه ی شُعَرا
شربت سرخی بریزان از لب عنابی ات آسمان را رنگ کن با چشم های آبی ات رنگ مویت گرگ و میش نقره ای ص
شربت سرخ لبان از خاطرم رفتست یار
آنچنان دوری که رو از باورم رفتست یار
بی تو دنیا رنگ شام تیره ی بختم گرفت
از فراق یار قلبم یاورم رفتست یار
گرگ و میشی بهر من هرگز نمانده بعد تو
گرگ ماند و میش رافت از برم رفتست یار
هجرتت آتش چنان زد این پرستشگاه را
سوخت آتشگاه و دود از اخگرم رفتست یار
بی تو کوهستان برایم دره ای ژرف و عمیق
بی تو در ژرفا فرو خاکسترم رفتست یار
نور مینالد خدا را از غم هجران یار
تن به یک سو اوفتاد آنسو سرم رفتست یار
این #بداهه
درتقابل شعر زیبای شما بر لب جاری شد
#نور
#محمدی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky