مثل دریا
حضور سرد غم آنشب درون سینه پیــــــــــــدا بود
فشـــار گام سنگینش به روی دل هـــــــــــویدا بود
چنان در خود فـــــرو بودم که هستی را نمی دیدم
برای کنـــــــدن از دنیا بســــــــاط دل محـــــیا بود
در آن کابوس وحشت زا ودر آن حزن حــول انگیز
فقط با عشق تو می شدکه از وحشت مبــــــرا بود
تورا آنشب صــــــــدا کردم تقاضائی به جا کـــردم
به آغوشت مرا خواندی خدایا آن چه نجــــــوابود
در آغـــــــــوشت رها بودم ولی باور نمی کــــــردم
من ازآن می هراسیدم که شاید خواب و روئیا بود
تومثـــل آسمان بودی عـــــــــطوفت ازتو می بارید
زلال بوسه ات آنشب چه شیــــــرین و گــوارا بود
کــــــــــــویرتشنه ای بودم اسیـــــــــردست تنهائی
حضور آبی ات آنشب برایم مثـــــــــــــل دریا بود
#حسن_زاهدی_نیک (کیـــوان)
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سوت قطار
آه ای عزیز با دل یارت چـــــــــــه می کنی
با فصـــــــلهای مثل بــــهارت چه می کنی
باز آن چـــراغ قـرمـز کـم نور روشن است
معلوم نیست پشت حصارت چه می کنی
گیرم کـه قاب عکس مرا نیز بشـــــــــکنی
با خاطـــرات میـــز نهــــارت چه می کنی
گفتـــی فــــرار راه درســـتی بـرای توست
با دردهای بعــــد فــــرارت چــــه می کنی
ســوزی عجیـــب در دل تارت نهفته است
این معجزه ست با نت تارت چه می کنی
ســـوت قـــطار ساعت حــــرکت برو ولی
با قلب خــون و خسته یارت چه می کنی
#حسن_زاهدی_نیک(کیــــوان)
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky