به چه می مانم ؟
زنی که چون درختی، پربار عمری سایبان خستگیها بود...
به پنجره ای باز ،که دوست داشتن را به همه جهانیان جارمی زند
به گلوی پردرد آسمان که ناقوس نابه هنگام، مرگ را به صدادرمی آورد....
به پیچ وتاب، ماهی، ته تُنگ که گریه اش راکسی نمی بیند...
به گناه آشکاری ،که از ایمانهای ظاهری بهتراست ...
به دستهای خط خطی پدر، که ترانه کویر میخواند....
به کسی که دوستش داری، اما سهم دیگری میشود.....
به کوچه پس کوچه های باران که آبستن خاطرات پائیزاست....
یا!!!!!
به لاله هایی که غرامت لبخندشان فقط خاکهای سرخ است....
وشاید!!!!
به گورستانی، که حریصانه آدمهای دوست داشتنی ات را به آغوش کشیده، وسهم توازبودنشان فقط یک تکه سنگ است...
نمی دانم شاید همه این نقابها باشم.....
شایدهم هیچ !!!!!!
باید باخودملاقاتی داشته باشم، تا ببینم درکجای جهان ایستاده ام؟؟؟؟
می خواهم شبیه خودم باشم ....
دریا باموجهایش قشنگ است....
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
وقتی اورفت.....
پائیزشد....
خداهم گریه اش گرفت....
اورفت وباخودش تمام بارانهای بی چتررا برد....
حالا من مانده ام
تمام اندوه زمین ،که برشانه هایم سنگینی می کند....
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
پیدا ترین پنهان من....
وقتی که رفتی
پائیزبرای تسلای دل
پابه پای اشکهایم
تمام برگهایش را گریه کرد....
می شنوی باز صدای نفس های پائیز میاید.....
پائیز خدای دلتنگی.....
برای خاطر اویی که نیست برای خاطر اویی که هست.....
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چشمانم پلک نمی زد.....
انگار
روزه قهرگرفته
خیره به افقهای دور
مات ومبهوت
دنبال کسی می گردد...
یک مسافر
یک میهمان
نه
یک تکه ماه
ماه ترین
غریب اشنا
غریب دور ونزدیک
کی از سفر میایی؟؟؟؟؟
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نمی دانم فرشته رحمت برسر چه کسی نازل میشود؟؟
دختران عصمت باخته یا دختران پاکیزه
نکند!!!!!
بهشت خدا خراب شده
نه گناهکاری معنادارد نه درستکاری
شایدهم ...
هرکجا بشر خدا میشود حقیقت می میرد...
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تاس روزها هفت ندارد
حرجی نیست
درطرفه العینی
پنج و یک رهسپارخاک
باز
در سرازیری نور
تن پوش افق خونین...
و
سکوت مرگ بار پنجره
آبستن فریادغروب
و
چشمهای کم رمق
خیره به دورهای دور
و ....
تک درخت روبرو
تمام بارخویش را نذر حضوریار کرد....
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
پیاده روهامملواز نگاههای گریزان
اندیشه های تنگ
شانه هایی که بی حواس به اغوش هم میروند....
به ملاقات کدام زخم میروی....
آهن پاره ها درترافیک شناورند
شبیه ماهی های مرده در اب
گوش شهرازبوقهای ممتدپر
انارها که برای دلبری پاییز سینه دریدند روی دست چرخ چی دلشکسته، ماندند....
پرستوها به سوگواری پاییزبه کوچ نرفتند...
لبریزم از ابر های سمج که با چلاندن خاطراتم بارور می شوند!!!!
ازروزهای به کما رفته
از هیولای دلتنگی شبانه
رهایی ارزوی دوردستی است....
پائیز چند درخت را عروس کند
تاتو بیایی...
میان ارتش غم خدمت می کنم....
پاورچین پاورچین تادوقدمی مرگ رفته ام
پرچم سفیدی می خواهم
بااین حجم ازاندوه چگونه می توان به صلح دست داد؟؟؟؟؟
#راحیل_زارعی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky