نشستی کنج آغوشم، جهانم را بغل کردم
تو خندیدی و من رنگین کمانم را بغل کردم...
تورا دیدم تورا دیدم دوبال شوق وا کردم
پریدم آسمان بی کرانم را بغل کردم
تورا بین دو بازو آنچنان بر سینه جا دادم
شبیه یک صدف دُرِّ نهانم را بغل کردم
میان دست هایم تاب خوردی روی امواجم
منم چون برکه ماه مهربانم را بغل کردم...
در آغوشم نشستی هی غزل پشت غزل آمد
دویدم شعرهای بی امانم را بغل کردم...
هزاران بار از اندوه جانم رفت و هر دفعه
نشستم با دو دست خسته، جانم را بغل کردم.
میان رنج ها هربار دیدم که تورا دارم
به شکرانه خدای مهربانم را بغل کردم
#ریحانه_ابوترابی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky