خورشید در مقابل تو رو گرفته است
آیینه از نگاه تو آهو گرفته است
گل های سرخ و نرگسی و یاس و نسترن
از ذکر یا کریم شبت بو گرفته است
ای سایه سار چادر تو قد آفتاب
هفت آسمان کنار تو پهلو گرفته است
هم عرش در مقابل تو سجده می کند
هم فرش پیش پای تو اردو گرفته است
ای رزق چادرت شده باران ابرها
قوت زمین ز عشق تو نیرو گرفته است
دور سرت تمام غزل چرخ میزند
شمس از قنوت چشم تو هوهو گرفته است
می خندد از تبسم تو نقش آینه
جبرئیل ذکر کامل یا هو گرفته است
ای عالمه که علم خدا در تو جلوه کرد
علم از چراغ روشن تو سو گرفته است
حتی عسل کنار لب خطبه های تو
زنبور را به ساحت کندو گرفته است
مریم که هست مادر روح القدس خودش
از راه و رسم عشق تو الگو گرفته است
از مهربی نهایت تو بانوی دمشق
صحن حرم تجلی مینو گرفته است
در اوج حادثه به خدا معجرت نرفت
هر چند گریه دست به زانو گرفته است
تو – کربلا – دمشق – خرابه – یزید -کاخ
در چشم ِ اشک عدل ِ ترازو گرفته است
یک ظهر و قاب فرشچیان گریه های من
در قاب عکس اشک قلم مو گرفته است
تو درد را کشیدی و لب گریه ای نکرد
از درد تو کمان دو ابرو گرفته است
از صبر بی نهایت تو عرش هم گریست
قلب زمان برای تو بانو گرفته است
گفتند او که بود علی وار خطبه خواند
گفتند زینب است دم از او گرفته است
#زینب_حسامی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شربت سرخی بریزان از لب عنابی ات
آسمان را رنگ کن با چشم های آبی ات
رنگ مویت گرگ و میش نقره ای صبح زود
هی ستاره می چکد از چشمک مهتابی ات
رقص چین دامنت البرزهای در گسل
ناز می پاشی تو با پیراهن سرخابی ات
می پرد سنجاب ازسبزِ بنفش پلک تو
می شود آشوب جنگل از سر بد خوابی ات
دختر برنو به دوش چشم و ایلستان اسب
کشته داده خواستگاران ده اربابی ات
عشق تو فرهاد را دیوانه کرده نازنین
هوش از سر می برد طعم لب قطابی ات
#زینب_حسامی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
کنارت بوسه را با یک سبد انگور می خواهم
قماری بر لب سرخ تو با منظور می خواهم
به ایرج های بسطامی بنان را می چکم هر دم
که شهناز تو را با پنجه ی سنتور می خواهم
بکش دور لبت ناز کمال الملک را بر بوم
که من رنگ لب عناب را ناجور می خواهم
دو بیتی هایی از طاهر نشسته روی جام می
چنین خیام زیبایی ز نیشابور می خواهم
خماری کن دو دریا را اناری کن لب ما را
که شیش و هشت را اینگونه جفت و جور می خواهم
به دشت واژه هایت سبز کن هر لحظه صحرا را
که من دشتی لبالب از گل و زنبور می خواهم
تنم را شمع آجین ِغرورت کن بمیرانم
ببین عین القضات روح را رنجور می خواهم
برهنه کن تن و با خود ببر پیراهن ما را
که روحم را برای عشق لخت و عور می خواهم
سری دارم که بی سامان شده در وادی عشقت
من این سر را به پایت داری از منصور می خواهم
#زینب_حسامی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky