اولین آدمِ سرخورده ی دوران بودم
من همان گندم ممنوعه ی عصیان بودم
آنکه یوسف بِفُروشد نَشِناسد زر ناب
مثل یوسف سر بازار تو ارزان بودم
لب تو بر لب اغیار و لبم بر لب نی
من همیشه همه جا بی تو پریشان بودم
چشم تو لشگر خون خوار مغول بود ولی
من همان دهکده ی خالی از انسان بودم
از شب زلف پر از پیچ و خمت می ترسم
من در این گردنه ها یکسره حیران بودم
سجده بر غیر تو کفراست که من روز ازل
اُسوه ی کبر و غرورِ دل شیطان بودم
جگری خون و دلی تنگ و همان راه غلط
چه کسی گفته که از عشق پشیمان بودم
#سجاد_احمدیان
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky