دوباره در سکوتم کودکی انگار می گریَد
شبیه طفل بی آغوش، زار زار می گرید
به یاد روی تو امشب نگاهم رو به مهتاب است
بیا نا مهربان، بی تو، دلم بسیار می گرید
خزان زد بر تنم،همراه باران برگ برگم ریخت
برایم ابر پاییزی هزاران بار می گرید
نپرس ای دوست حالم را که اوضاعم غم انگیز است
به این احوال بیمارم در و دیوار می گرید
غمت دیگر نمی گنجد درون چشم هایم،.. آه
کسی اینجا به یاد آخرین دیدار می گرید
نشاندم بی صدا بر روی برگی، اشک و آهم را
برای اشک هایم کاغذ و خودکار می گرید
به جایت شمع شد حالا رفیق بی کسی هایم
همه خوابند اما مانده او بیدار می گرید
#فریبا_فدائی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky