🌸 رمان #درحوالی_عطریاس🌸
#قسمتپنجاهوهفتوپنجاهوهشت
دستمو رو اسمش کشیدم وگفتم:
_میدونی قهرمان! دلم خیلی برای عباس تنگ شده!
نفس عمیقی کشیدم و ادامه دادم:
_یعنی اونم دلش برام تنگ شده؟!!
نگاهمو به سنگ سردی کشوندم که چند سال بود شده بود همدرد من با بغض گفتم:
_بابا جونم! برای عباس دعا کن، دعا کن که سالم …
نتونستم جمله ام رو کامل کنم، سرمو گذاشتم رو زانوهام و آروم آروم اشک ریختم، دیگه روم نمیشد اینو بخوام،
#چه_عباسایی_که_رفتن_و_هنوزم_برنگشتن،
#چه_عباسایی که #هنوزاونجان و #خونواده_هاشون خیلی وقته #ندیدنشون،
اونوقت من تو این دوسه هفته اینجوری بی تابی میکردم…
ان شاالله که عباس من برمیگرده،
ان شاالله برمیگرده،
من هنوز برای نفس کشیدن به عطر یاسش احتیاج دارم …
از اتوبوس پیاده شدم،احساس سبکی میکردم، همیشه همینجوری بود، شهدا خوب پذیرایی میکردن ازم،جوری که تا چند وقت حالم خوبِ خوب بود
از ایستگاه تا رسیدن به سر کوچه مون کمی باید پیاده میرفتم، هوا یه کمی گرم بود اما نه اونقدر که نشه تحمل کرد،
به هر حال پیاده روی رو دوست داشتم،
نگاهم به ماشینا بود به آدما، به بچه هایی که درحال بازی بودن، #حس_خیلی_خوبیه وقتی ببینی همه در یک روز #پرامنیت دارن زندگی میکنن، دیگه #دشمنی نیست که #موشک بریزه برسرشون، دیگه اثری از #تانک و #تفنگ نیست، همه چیز #آروم داره پیش میره …با سرخوشی قدم میزدم و افکارای عجیبی تو ذهنم میساختم،
یه دفعه سر کوچه نگاهم افتاده به سه نفر که باهم درگیر شده بودن،دو نفر با یه نفر گلاویز شده بودن،به اون پسره که داشتن میزدنش نگاه کردم، کمی دقت کردم،
یه لحظه احساس کردم خیلی گرمم شد،
وای نه …امکان نداره …قدمامو تند تر کردم و تقریبا با حالت بدو رفتم سمتشون،
در همین حین یه آقایی از مغازه اومد بیرون و رفت تا جداشون کنه که اون دو تا سوار ماشینشون شدن و در رفتن،
خودمو رسوندم بهش،
نفس نفس میزدم، با نگرانی نگاهش کردم وگفتم:
_چیشده؟؟؟؟ چیکارت داشتن؟!!!!!!
#ادامهدارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آوای خوش
دیگر شده وقت عملیات جدیدی✌️
با حالت کوبنده و بسیار شدیدی💥
این بار ببین ضربهی شصتی که به عمرت👊
در خواب هم آن را نشنیدی و ندیدی😱
✍ بداهه سرایان:
لیلا تندرو
زهرا فرقانی
محمد صفایی
میثم حسینی
علی اکبر مدرس زاده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#وعده #صادق #عملیات✌️
#فتاح #پهپاد #موشک🚀
#اسرائیل_امریکا_ضربه_شصت🥊
#طنز #شعر_نوش_جان😋
💭 نوشجان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
38.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟨شعرخوانی و قرائت قرآن کریم توسط شاعر ماهشهری فاطمه حیاتی( دانا شکیبا ) در جوار مادر مکرمه شهید یوسف صادقیان به نیت فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبر انقلاب(دامت برکاته)،پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی اسرائیل غاصب و نامشروع🟨
🔰نام غزل:خشم ایران 🔰
نور #موشک های ما چشم جهان را #باز کرد
#انتقامی_سخت را از دشمنان آغاز کرد♦️
ما #اَشِدّاء_عَلی_الْکُفّار هستیم ای یهود
راه #حاجی_زاده ها این جمله را احراز کرد♦️
#خونِ_رایان و تمامِ کودکانِ بی گناه
این وطن را در دلِ هفت آسمان ممتاز کرد♦️
چون دژِ مستحکمِ #ان_تنصراللهایم ما
رَب صدای #اهل_ایمان را طنین انداز کرد♦️
هم شجاعت هم حیای یک مسلمان را ببین
#شیر_زن داریم و با #تکبیر خود اعجاز کرد♦️
شیعه با #رمز_علی_بن_ابیطالب به حق
تا خدایِ #موج_های نقطه زن پرواز کرد♦️
غرّشِ #سجّیل ها فوق تصور بوده است؟
#خشمِ_ایران را خدا با خشم خود ابراز کرد♦️
🎙 #ارسالیشاعرهیمحترم
#شاعر_فاطمه حیاتی( دانا شکیبا )
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky