چنان امید وصالت مراست ای مهتاب چنان که قطره به دریا وتشنه ای بر آب ز رنج هجر ملولم به رنج می کشدم که از تو دور بمانم چنان سراب سراب گذشت فصل جوانی ، بهار فصل خزان کجایی ای همه دنیای فصلهای شباب چه از غمت به سرم آمد و چگونه شدم که احتیاج مدامم شده است مشت خضاب جوانی ام پی پیری نهان شد از غم تو بیا که تازه جوانی شوم پس از می ناب چه رنجها که کشیدم ، به غیر دل بستی مراد من به خوشی تو خوش شدم در خواب چو دیده را بگشودم چنین به دیده رسید هلاک دوست شدم ، در تمام عمر خراب #حجت_روحی #کویر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

هر چند یاد این دل ویران نمی کنی ویرانِ توست یاد غریبان نمی کنی من در خیال یا شب و روزم کنار تو یک بار هم که مژده ی چندان نمی کنی آشفتگیِ چهره ی من شهره شد به شهر یادی به زلف خسته خرامان نمی کنی ای خوش مرام که شیشه ی عمرم به دست توست این شیشه را رها به نیستان نمی کنی با نی رفیق و همدم دوران خستگی با این رفیق خسته تو احسان نمی کنی از ما گذشت و موی سیاهم سپید گشت با خود چرا محبت و احسان نمی کنی چون نیم عمر من به هوایت چنان گذشت نیم دگر به چرخش و رقصان نمی کنی ای آنکه مبتلا شده ی چشم مست را یک بار هم به باغ و گلستان نمی کنی من با خدای خویش نشستم شبی دراز گفتم چرا تو چاره ی پنهان نمی کنی گفتا جدا به غیر نشستی تمام عمر در خود نگر که لحظه ای کتمان نمی کنی اینک به خوان من قدمی با دلت بیا و آنگه بگو که چاره ی ایشان نمی کنی #کویر #حجت_روحی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

جانم حسین کشتی سفر آغاز کرد لنگر ز دریا برگرفت ره را جدا کرد و مسیر از مصطفی ، حیدر گرفت آمد به سوی قبرها با هر یکی دارد وداع اذن خروج از کعبه را از دامن مادر گرفت راهی که می آمد علی یا حضرت ختم رُسل آمد ولی امسال را راهی جدا دیگر گرفت آهنگ و کوس قافله از دور می آید به گوش هر لحظه دعوت میکند خوبان همه در بر گرفت کشتی به آرامی گذشت در وقت خاموش زمان تا کی رسالت اینچنین اولاد پیغمبر گرفت خورشید نور کاروان ساقی است ماه هاشمی اندوه و رنج خستگی از چهره ی خواهر گرفت جمعند جمع عاشقان پروانه ای تا پای جان صد بار قلب عاشقان از قامت اکبر گرفت #حجت_روحی #کویر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky