هدایت شده از اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
💥آرامش این روزهای جناب مخبر را حسرت میبرم
وظایفش را انجام داده
رهبر انقلاب عمیقا از او راضی ست
مردم از او راضی اند
حتی مخالفانش او را تحسین می کنند
خداقوت مرد انقلاب⚘️
باغِ غزلی ، شمیمِ گُلها داری
پُرجاذبهای ، شِکوُهِ دریا داری
با این همه شوکت و بُزرگی و صفا
در خانه ی کوچکِ دلم جا داری
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیا یکی دو غزل از سرودههامان را
بــــرای روز مبــــادا کنــــار بگــــذاریــــم
#مصعب_یحیایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دلم یک خانه ی قدیمی می خواهد ...
یک حال و هوایِ سنتی و اصیل ...
حیاطی چند ضلعی و دیوارهایِ کاهگلی
خانه ای که کلون و هشتی و پنج دری و مطبخ داشته باشد ...
عصر هایِ تابستان ، تمامِ دلخوشی ام ؛
یک کاسه آبدوغ خیارِ خنک و نانِ خشک باشد ،
و شب هایِ زمستان ، تمامِ دلگرمی ام ؛
یک کرسی آتشیِ جانانه با یک سینی پر از آجیل و خشکبار !
صبح ها با شیطنت و صدایِ گنجشک ها بیدار شوم ،
به حیاطش بروم ،
و از عطرِ خاطره انگیزِ کاهگلش ،
جان بگیرم ...
من از حصارِ آهن و فولاد خسته ام ...
دلم خانه ای می خواهد ؛
که هر غروب ؛
رویِ تختِ قدیمیِ تویِ حیاط ،
روبروی حوض ، کنارِ باغچه ، بنشینم ،
چای بنوشم ،
و شعرهایِ زیبایِ فروغ را با شوقی بی وصف ؛
به روح و جانم ؛
تزریق کنم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غزل عشق کوچه بازاری
🔹🔹🔹
یک زمانی، عاشقیها کوچه بازاری نبود
ساده بود و پاک بود و مردم آزاری نبود
یک نفر عاشق اگر میشد، به پایش می نشست
«عاشقت هستم»، تقدُّس داشت، ادواری نبود
اشکها، لبخندها، قول و قرار و حرف ها
از سر صدق و صفاها بود، ابزاری نبود
دیده ام در صحبت مادربزرگان، بارها
آن زمان، دلدادگی اصلا سر و کاری نبود
یک نفر، تنها برای یک نفر دلبسته بود
معنی عاشق شدن، بیکار و بی عاری نبود
قول اگر می داد، قول آن زمان ردخور نداشت
در گذشته، عاشقی ها کوچه بازاری نبود
#ابراهیم_قبله_آرباطان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطره قطره اشکام
یار لحظههامه، همدم چشامه
دونه دونه زخمام، یادگاره شامه
عمریه باهامه
#کلیپ| #ریلز| #استوری📲
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴🥀
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باشراب ناب چشمت دل که شیدا میشود
باز در شبهای تارم "ماه" پیدا میشود
قاصدک از حال دیروزم خبر دارد هنوز!
درد این دل با زبان اشک حاشا میشود...
#الهه_نودهی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صلیالله علیک یا امام سجاد
دلش همیشه در این سالها پر از غم بود
برای او همهی ماهها محرم بود
به محض دیدن آب روان به هر سویی
بساط روضهیِ سنگینِ او فراهم بود
همیشه پیش نگاهش به هر طرف میرفت
نمایِ تازهای از روضهای مجسم بود
به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم
که تا همیشهی دوران بدون مرهم بود
بدون سر پدرش را شناخت در مقتل
نشانههای تنش گرچه سخت مبهم بود
میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد
چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود
به لحظههای وداعی غریب جان علی
دچار تلخترین لحظههای عالم بود
امامِ خم شده قامت، شکستهدل یک عمر
به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود
#محرم
#امام_سجاد
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چشمان تابستانیات را دوست دارم
شبهای نورافشانیات را دوست دارم
حلاج و شمس و حافظ و عطار در توست
شخصیت عرفانیات را دوست دارم
با "قل هو الله احد" همراه هستی
هویت قرآنیات را دوست دارم
باشد! کلاس عشق را تعطیل کن باز
آموزش جبرانیات را دوست دارم
خندیدی و زخم مرا مخدوش کردی
این شیوۀ درمانیات را دوست دارم
مهر نگاهی نیست منظور من ای ماه
چشمان تابستانیات را دوست دارم
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۴۷ 🎬
در دشتی سرسبز وپرازگلهای رنگارنگ,محوتماشای اطرافم بودم که پدرومادرم ولیلا به سمتم امدند...لیلا باچادری سفید ,قرص صورتش میدرخشید وبه زیبایی فرشته های آسمان شده بود,اهسته اهسته به من نزدیک شدند,لیلا دو کتاب به طرفم داد که نوری زیاد از انها به اسمان میرفت,کتابها راگرفتم یکی قران بود وروی دیگری نوشته بود(نهج البلاغه),هردو رابه سینه ام چسپاندم دست دراز کردم تا دست لیلا را دردستم بگیرم......ناگهان با صدای اذان ازخواب پریدم.
خدای من ,روی سجاده به خواب رفته بودم...یادخوابم افتادم ,با یاداوری چهره ی خندان پدرومادرم وصورت زیبای لیلایم اشکم جاری شد بی شک رویای صادقه بود وحتما اشاره ای نامحسوس برای راهنمایی من,قران راداشتم نام ان یکی کتاب چه بود؟؟؟تا حالا نامش به گوشم نخورده بود,خدایا چه بود؟؟؟
هرچه فکر کردم ,به خاطرم نیامد ,ناگاه به خود امدم...اه وقتم تنگ بود...باید نماز میخواندم وتصمیم میگرفتم که چکار کنم؟
وضو گرفتم وباعشق نمازم راخواندم....به سجده رفتم وباردیگر از خدا خواستم راهی جلوی پایم نهد.
اری درست است ,خدا با زبان قران با بشر سخن گفته,پس از زبان قران پاسخ خدایم رامیشنوم..قران راگشودم اولین ایه ای که به چشمم خورد این بود(ومکروا مکرالله,والله خیرالماکرین . .)
دقیقا منظورش راگرفتم....اری به خدا که تنها راهش همین است...با اعتماد به نفسی زیاد بلندشدم وبسم الله گفتم باید برای یافتن عماد به قلب داعش میرفتم..
#ادامه_دارد ...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عقل اگر میخواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
آنچه آن را علم میدانند، اهل معرفت
مثل نوری باید از دلهای عاشق بگذرد
طفل میگرید مگر میداند این دنیا کجاست؟
عمر چون با های های آمد به هق هق بگذرد
هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد
صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky