دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر مےترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
#غزل_مولانا
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورم نیست که من از قفس آزاد شدم
غصّه از خانهی تن رفته و دلشاد شدم
من که از مهلکهی عشق گریزان بودم
شور شیرین به سر افتاده و فرهاد شدم
#حمیدرضا_آبروان
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا بحال از عسل چشم کسی مست شدی!
تا بحال عاشق و دیوانه سر مست شدی!
من که از دوری تو تار دلم میلرزد
تو هم اندازه دلم اینهمه دلتنگ شدی!!؟
هوس خواستنت، مثل هوس شیرین است
تو بگو عاشق این قلب پر از درد شدی
#دانیال_امیری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عاشق شدن در شهرها نوعی خودآزاریاست
وقتی شعار پوچمان شد: زندگی جاریاست
دل در کنار ساحل غمگین و افسرده
با بغضهای بیهوا مجنون ادواریاست
من هم شبیه ابرها باران به سر دارم
میبارم و میبارم و حالی که تکراریاست
با واژهها از تو نوشتم بارها، اما
دیوان تنهایی من در کنج انباریاست
از آه و سرفه حال و روزم را نمیفهمی؟!
در سینهی ویران من آواربرداریاست
رفتی و از دنیای بی تو پاچه میگیرم
بیماری این روزهای من تب هاریاست
#پریسا_مصلح
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زِ عشقت بند بندِ این دل دیوانه می لرزد
خرابم می کنی اما خرابی با تو می ارزد!
#هوشنگ_ابتهاج
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با کوه گناه، این سراپا تقصیر
رو کرده به درگاه تو ای توبه پذیر
از آتش دوزخ و گرفتاریها
غیر از تو نجات بخش من کیست مجیر؟
#محمدجواد_منوچهری
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
Ahmad Solo - Band ( GandomMusic.ir ).mp3
3.97M
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 #احمد_سلو
🎼 بند ♥️♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی بوی خوش نسترن است
بوی یاسی است که گل کرده به دیوار
نگاهِ من و تو...
زندگی خاطره است،
زندگی خنده یک شاپرک است بر گل ناز،
زندگی رقص دل انگیز،
خطوط لب توست
زندگی شیرین است...
#سهراب_سپهری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در دوران کودکی
دنبال رنگین کمانی دویدم
تا چشمانم مثل رنگین کمان
رنگی شود.
دویدم و دویدم
تا به رنگین کمان آرزوهایم برسم
به گمان خودم نوک قله بود.
گام های کوچک من
به سرعت محو شدن رنگین کمان نمیرسید .
من ماندم و آرزوی خیالی
هر روز بعد باران .......
#حسین_رمضانی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
و عمر شیشه عطر است، پس نمیماند
پرنده تا به ابد در قفس نمیماند
مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد
که روی آینه جای نفس نمیماند
طلای اصل و بدل آنچنان یکی شدهاند
که عشق جز به هوای هوس نمیماند
مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان
که این طبیب به فریاد رس نمیماند
من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار منتظر هیچ کس نمی ماند
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کاش مـــــی شد در کنارت موقع تحویل ســـال
سفره ی دل باز می کردم به جای هفتسین
#طلا_کاظمی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چمدان بستهام از هرچه منم دل بکنم
پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم
چمدان بستهام از "خواستنت" کوچ کنم
تا "نبودت" بروم گور خودم را بکنم
شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جملهست
"تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم"
#مهدی_اخوان_ثالث
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
20.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختری که فقط با آیههای قرآن حرف میزند!
🔹 یک دختر کوچک که حافظ کل قرآن است و جواب میزبانان برنامه را فقط با قرآن میدهد.😍
واقعا باعث افتخار کشورمون هستند
همچین نوگل هایی حتما ببینید 🌸
حیفم اومد براتون ارسال نکنم 🙏🏼
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من برای دردهایم فکر مرهم نیستم
خوب میدانم دوای من حرم درمانی است
#نگین_نقیبی
✅️ عضو کانال
#ساعت۸بهوقتامامرضا
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کاش آتش در تنور خانهها جان میگرفت
بار دیگر کوچهها بوی خوش نان میگرفت
کاش سهم هر حیاطی یک زمین سبز بود
با وجودش شهر شاید عطر ریحان میگرفت
از زبان نخل میگویم سخن ای کاش بود!
دست سبزی تا که دستان بیابان میگرفت
#الهه_نودهی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتنودوچهارم💚🍀
نزدیک یه شیرینی فروشی به علی گفت:
_نگه دار.
و پیاده شد.
علی گفت:
-صبر کن الان باهات میام.
-نه،تو ماشین باش،میام.
چند دقیقه بعد با یه جعبه کیک اومد. جعبه رو صندلی عقب گذاشت.علی گفت:
_تولد کسیه؟
-بعدا میفهمی.
-خب اگه تولد کسیه منم هدیه بگیرم.
-نه.
در جلو رو باز کرد،چادرشو مرتب کرد و نشست.علی به چادر فاطمه نگاه میکرد. پایین چادرشو گرفت و با احترام بوسید. سرش پایین بود.
-بخاطر گذشته..خیلی شرمنده م.
-من فقط جاهای خوبش یادم مونده.
با شرمندگی نگاهش کرد و گفت:
_کجاش خوب بود؟!!
-دو بار سیلی زدم بهت.
علی هم لبخند زد و گفت:
-دیگه؟
-دو بار هم بابا زد تو گوشت.
علی خندید و گفت:
-دیگه؟
-امیررضا هم که.. نگم دیگه.
علی بلند خندید و گفت:
-کلا قسمت های کتک خوردن من خوب بود،آره؟!
-همه ی اینا به کنار.کتک کاری ای که با پویان کردی از همه باحال تر بود.
هردو خندیدن.
-مخصوصا بعدش که همدیگه رو بغل کردین و باهم رفتین.
دوباره خندیدن.
فاطمه زنگ آیفون رو زد.امیررضا گفت:
_به به! چه عجب.روده کوچیکه داشت روده بزرگه رو میخورد..میذاشتین برای سحری میومدین.
فاطمه گفت:
_من هیچی نگم همینجوری ادامه میدی.. درم باز نمیکنی،نه؟
-نخیر.
-پس شما با در همسایه رو به رویی مشغول صحبت باش.ما با کلید درو باز میکنیم.
کیک دست فاطمه بود و دسته گل فاطمه، دست علی.امیررضا و حاج محمود و زهره خانوم به استقبال رفتن.امیررضا گفت:
_به به.دست پر هم اومدی.بده ببینم چی هست؟
-نخیر.این مال تو نیست..ادبتو رو کن دیگه.به همسر من ادای احترام کن.
امیررضا رو به پدرش گفت:
_وای بابا،پررویی های فاطمه تمومی نداره.
فاطمه خندید و گفت:
_چیه؟ میخوای منو به اتاقم راهنمایی کنی؟
زهره خانوم گفت:
_بسه دیگه.آقا افشین رو دم در نگه داشتین.
رو به علی گفت:
_بفرمایید افشین جان.
علی تشکر کرد و داخل رفت..با حاج محمود و امیررضا روبوسی کرد.همه روی مبل نشستن.فاطمه جعبه کیک رو روی میز گذاشت و کنار علی نشست.امیررضا بلند شد در جعبه رو برداره،فاطمه گفت:
_دست نزن.گفتم مال تو نیست.امیرجان حرف گوش بده.
-مثل تو؟ که حرف گوش میدی و خجالت میکشی؟
حاج محمود گفت:
_حالا این کیک برای چی هست؟
فاطمه گفت:
_آها..و اما این کیک.میگم براتون ولی قبلش میخوام ایشون رو خدمت تون معرفی کنم.
با دست به علی اشاره کرد.
امیررضا گفت:
_ایشون معرف حضور هستن.کیک رو معرفی کن.
همه خندیدن.
فاطمه گفت:
_امیرجان،اندکی صبر.
صداشو صاف کرد.با دست به علی اشاره کرد و گفت:
_ایشون همسر بنده..تاج سر من..سرور من.. علی آقا ..هستن.
همه سکوت کردن.علی سرش پایین بود.حاج محمود و زهره خانوم و امیررضا سوالی به فاطمه نگاه میکردن.
امیررضا گفت:
_پس افشین رو چکار کردی؟ دیوونه ش کردی،ولت کرد و رفت؟
همه خندیدن.
زهره خانوم به علی گفت:
_افشین جان،فاطمه چی میگه؟ یعنی چی؟!!
علی هنوز سرش پایین بود.فاطمه گفت:
_علی جان،چرا جواب نمیدی؟
امیررضا گفت:
_افشین مبهوت قسمت اول معرفی فاطمه ست.
دوباره همه خندیدن.علی سرشو بلند کرد و با لبخند به بقیه نگاه کرد.فاطمه گفت:
_شنیدی اصلا؟!
-بله.
به زهره خانوم نگاه کرد و گفت:..
#ادامهدارد....🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت زندگی ما شده🌸
مثل دکمه پیراهن،،،
اولی روکه اشتباه بستی
تا آخرش اشتباه میری،،
بدبختی اینه،،، زمانی
به اشتباهت پی میبری که
رسیدی به آخرش....
خـــدایا🤲
در این شـب زیبا
ایـمان غبار گرفته ما را
در باران رحمت خویـش پاک کن🙏🏼
🌓🌓🌓🌓
شبتون در پناه خدا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنجشک پریده با زبانِ روزه
بلبل شده است نغمه خوانِ روزه
در شهر صدای ربنا پیچیده
خورشید شکفته با دهانِ روزه
#صفيه_قومنجانی
✅️ عضو کانال
آخرین روزهای سال درگذر است 🌸
بیاییم دوست بداریم⚘️
شاد باشیم🌸
آرزومندم⚘️
هرچه دوری وبیقراریست🌸
به آخر برسد⚘️
و سال جدید را باعشق🌸
و امید نفس بکشیم⚘️
وهرثانیهاش پُر باشد ازشادمانی!🌸
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گذر روز ها... - @mer30tv.mp3
5.6M
صبح 27 اسفند
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
رنگین تر از حناست بهار و خزان ما
بر دست خویش بوسه دهد باغبان ما
چون صبح در محبت خورشید صادقیم
این تب بُرون نمی رود از استخوان ما
#صائب_تبريزى
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
برگ برگ غرورم را
فرش راهت کردم
تا بیایی........
زمستان شد
من در فراقت یخ زدم
تو کجایی ...
#حسین_رمضانی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تو مرا آزردی...
که خودم کوچ کنم از شهرت...
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
بر نمیگردم ، نه !!!!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد. ..
#سهراب_سپهری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ماه خدا رسیده، ماهی پر از کرامت
ماهی که در درونش، بخشایش است و رحمت
هر چند روزه سخت است، امّا برای عاشق؛
این تشنگی گواراست، این ضعف، عینِ قوّت
ماهی که میدهد درس، درس رهایی از بند
بندِ قساوت و خشم، بند غرور و شهوّت
ماه نزول قرآن، ماه هبوط خیرات
هر لحظهاش ثواب و، هر ساعتش سعادت
قطعاً خدا ببخشد، هر بنده را در این ماه
میبیند او به لطفش، هر طاعت و عبادت
دلها کویری و خشک، از کثرتِ گناهان
باران رحمتش داد، بر هر دلی طراوت
چون با علیست این ماه، شد تا ابد مبارک
با خون خویش داده، مولا بر آن شهادت
شبهای قدرْ یعنی، قدرِ علی بدانیم
یا رب بخواه بر ما، حیدر کند عنایت
غیر از خدا که داند، جاه و جلال حیدر
« زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت »
#میلاد_الماسی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky