eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ℳ 𝓂𝒶𝓁ℯ𝓀: تو به بوی غزل و قافیه ، آمیخته ای به خدا حال مرا ،خوب به هم ریخته ای آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری بی سبب نیست ، که در کنج دلم جا داری 🌺🌺🌺 بیزاری‌ات مجالِ خداحافظی نداد آهسته گفتمت: به‌سلامت.. گریستم 🌺🌺🌺 بی هیچ بهانه می زنم همراهت با شعر و ترانه می زنم همراهت چون دانه ی زیر خاکِ بعد از باران هر لحظه جوانه می زنم همراهت 🌺🌺🌺🌺 نتیجه همه استخاره ها خیر است اگر به نیت تو وا شوند قرآن ها 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
💮وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتان داردفكر كنید، روز به روز بیشتر از او دور می‌شوید، اما 👈 💮اگر همیشه به نقاط مثبت او بیندیشید آن‌وقت هر روز بیشتر از دیروز برایتان عزیز می‌شود @shaeranehayemahkhaky
🔴 💠 آشپزخانه و سالن پذیرایی و میز نهارخوری را کنید. لباس های نشسته و کنار لباسشویی را کم کنید. 💠 همین و ‌نامنظم بودن خانه عامل و فشار برای شماست. 💠 با ایجاد نظم در خانه، قدرت و روحیه برای لذت بردن از رابطه با همسر پیدا می‌کنید! 💠 برقراری نظم، قدم اول برای ایجاد آرامش در منزل هست @shaeranehayemahkhaky
"آقایان عزیز احساساتتان را به زبان بیاورید!" مرد برای اینکه اثبات کند زنش را دوست دارد، از بلندترین کوه بالا می‌رود، در عمیق‌ترین دریا شنا می‌کند، در صحرای بی آب و علف سر می‌کند، نه یک شغل بلکه سه شغل دارد تا برای ابراز علاقه به همسرش چیزی بخرد. ابراز علاقه مرد در خریدن است. ولی خانمها این را دوست داشتن نمی‌دانند! خانمها می‌گویند: «دوست داشتن یعنی مرد ابراز احساسات بکند به من توجه کند و من را ببیند» بنابراین خانمها شاکی‌اند که چرا مرد ابراز احساسات نمی‌کند و مرد شاکی است که من خودم را کشتم ولی زنم هنوز طلبکاره!!! پس خانم عزیز؛ اگر همسر شما برای شما چیزی خرید، بدانید دارد به تو ابراز احساسات می‌کند. آقای محترم؛ یادت باشد کارهایی که می‌کنی، زن ابراز احساسات نمی‌داند. فقط کافیست به او بگویی: «عزیزم...» تا هزار برابر آن چیزی که خریدی، کار کند. @shaeranehayemahkhaky
قبری نمناک تبریکی غمناک یادی شیرین اما دردناک 🌺 خدایا خودت این روزها دل یتیمان را آرام کن 🌺 پنجشنبه یاد کنیم همه گذشتگان مخصوصا پدران از دنیا رفته و آرزوی سلامتی تمام پدران در قید حیات به نیت تعجیل در فرج امام زمان هدیه کنیم 🌺🌺🌺 شاخه گل زیبای صلوات 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
سلام و عرض ادب خدمت شما سال ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ، ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻡ... ﺳﺎﻝ ١٣٤٠ ، ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ . ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ﺗﺮﮐﯽ ﻗﺸﻘﺎئی ، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ ... ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﻮﺩ ، ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ... ﻣﻌﻀﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ، ﻫﯿﭽﯽ نمی‌فهمیدم ! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ . ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ می‌خواندم . ﺗﻮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ! ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﯽ حوﺻﻠﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ ! ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ نمی‌خواند ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦِ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ ! ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ ! ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺑﺪِ ﻣﻦ ، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ !! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ می‌نشستنم ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﺑﯽ می‌خوردم ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ ! ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ! ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ ! ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ . ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ . ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ . می‌دونستم ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ! ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ ، ﻣﺸﻖ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ . آنقدﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ ، ﻭﻟﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ ! ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ، ﯾﮏ ﺧﻮﺩﻧﻮﯾﺲ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ دیدن و ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ ... ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ !! ﺁﺧﻪ ﻣشقهامون ﺭو ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ می‌کردند ! ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ ... ﺩﺳﺘﺎﻡ ﻣﯽﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽﺯﺩ ... ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽنوﺷﺖ ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ می‌نویسه ؟ ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺖ : ﻋﺎﻟﯽ ! ﺑﺎﻭﺭﻡ نمی‌شد ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪای ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ... ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ . ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺳﻢ ... ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ... ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ . ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ ... ﭼﺮﺍ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ؟ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﻣﺎ ﭘﺪﺭﺍﻥ ، ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ، ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ، ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ، ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ ، ﺭﺋﻴﺴﺎﻥ ﻭ... شاید با کلامی از ما زندگی کسی تغییر کند ! ﺧﺎﻃﺮﻩای ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﻣﺤﻤﺪ ﻧﺎﺩﺭی ﻗﺸﻘائی (ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﻋﻠﻮﻡ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛُﻨﺖ انگلستان ) @shaeranehayemahkhaky
ای خوش‌خبر بیا که نظرها عوض شود تا تلخیِ تمام خبرها عوض شود اینجا مسافران همه بیراهه می‌روند برگرد تا مسیر سفرها عوض شود درها به بسته بودن خود خو گرفته‌اند جوری بیا که عادت درها عوض شود پیداست انقلاب عظیمی است پیش رو تا جای زیرها و زبرها عوض شود... 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
دشت‌هایی چه فراخ! کوه‌هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد! من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم: پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی. پشت تبریزی‌ها غفلت پاکی بود که صدایم می‌زد پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم: چه کسی با من، حرف می‌زد؟ سوسماری لغزید. راه افتادم. یونجه‌زاری سر راه. بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ و فراموشی خاک. لب آبی گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب: من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است! نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه. چه کسی پشت درختان است؟ هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت ظهر تابستان است. سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است. سایه‌هایی بی لک، گوشه‌ی روشن و پاک، کودکان احساس! جای بازی این‌جاست. زندگی خالی نیست: مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست. آری تا شقایق هست، زندگی باید کرد. در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه. دورها آوایی است، که مرا می‌خواند.. 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
مرا چون موج، دوری از تو ممکن نیست ای ساحل! هزاران بار ترکت کردم اما باز برگشتم ... 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
از دیدن رویت دل آینه فرو ریخت هر شیشه دِلی، طاقت دیدار ندارد   🌺🌺 کتاب زندگیَم نَم گرفته از بَس که به یاد صفحه ی دیدارَت اَشک میریزم 🌺🌺 سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می‌رفت دل، یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد... 🌺🌺 به تكلّم به تبسّم به خموشی به نگاه می توان بُرد به هر شيوه دل آسان از دست... 🌺🌺 زآنکه دلتنگ است ، آسان برنمی‌آید نفس... 🌺🌺 چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم که عشق هرچه ز ما برد ناگهانی برد 🌺🌺 عشق عیسای کلیم است؛ که هر بار آمد نفسش مرده دلان را به تقلا وا داشت! 🌺🌺🌺 حرف را می شود از حنجره بلعید و نگفت وای اگــر چــشم بـخواند غــمِ ناپـیدا را ... 🌺🌺 گوشه ي چشمِ تو نگذاشت كه عاقل باشيم ... 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆