من تو را تصویر خواهم کرد
تو را به رنگ، به نور
و به آوازهای رنگین
تبدیل خواهم کرد
تو را به گل، به کوه
و به رودخانههای خروشان
تبدیل خواهم کرد
من از تو دنیا را خواهم ساخت
و برای تو، دنیا را
اگر سخنم را باور نمیکنی
هنوز قدرتِ دوست داشتن را
باور نکرده ای
#نادر_ابراهیمی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ ۱۱ آذر ، سالروزِ شهادتِ میرزا کوچکخان 🌷
_____________________________
چون شیر، قَوی به ساحِلِ جنگل بود سردارِ بُزرگ و قهرمان ، یک یَل بود
اندیشۀ حفظِ کشورش ایران داشت
در جُنبشِ مشروطه صفِ اَوّل بود
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#قهرمانِگیلانوایران
#میرزاکوچکخان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر مادر به خودم ك امیدی ندارم
#حسینطاهری | #حضرتفاطمه
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
من شمع بودم تو مرا کشتی
تاریک کردی آشیانم را
پروانه ات بودم نفهمیدی
آتش زدی روح جهانم را
ازخاطرت بردی مرا افسوس
برگونه هایم زخم پاشیدی
غم داشتم در دل نگفتم هیچ
تو دردهایم را نفهمیدی
همچون نسیم سرد پاییزی
باغ دلم را سخت سوزاندی
مثل شبِ یلدای طولانی
پیوسته در جان ودلم ماندی
مثل شقایق خون دل خوردم
شاید بمانی بی وفا با من
رفتی نپرسیدی از احوالم
تو بیوفایی کرده ای یا من؟
بدجور دلتنگم برای تو
نامهربان از من بدی دیدی؟
هر جا که هستی شادمان باشی
من عاشقت بودم نفهمیدی
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ز قلب خسته و بی جان
چه میخواهی تو لاکردار
مرا دیوانه میخواهی
که بهلول است استادم
#محدثه_اصغرنژاد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
میخ با ناراحتی برسینه حوراء نشست
سینه اش آهی کشید و مادرم آنجا نشست
درب هم با ناله ای بس جانگداز وغم فزا
بعدازآن سقط جنین چون مادرم از پا نشست
دست بسته فاتح خیبر میان کوچه ها
همچو تیری از کمان قامت زهرا نشست
قصه میخ و در و آتش نگو نشنیده ای
آتشی که بر لباس مریم کبری نشست
موی ما و شانه مادر دگرشدآرزو
چونکه دردی سهمگین برشانه عذرا نشست
بس که سنگین مینمود داغ فراق مصطفی
گردپیری بر رخ و آن قامت رعنا نشست
یارب این حال و هوا حال غم بی مادریست
وای از زخم زبان هایی که بر دلها نشست
حال من میمانم و چشمان خونبارعلی
هرسرشکش در شدو در عمق دریاها نشست
#نفیسه_متعبد
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
درون سینهام گویی کسی غمگین و در بند است
به روی شانههای کم توانش نعشِ لبخند است
صدایش میرسد اینجا که میگوید به زیرلب
حوالیِ شماها قیمتِ احوال خوش چند است؟
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
استخوانی در گلویت ریشه دارد
رستنش جای بسی اندیشه دارد
مثل سروی خار چشم بد دلانی
از پدر این بددلی را پیشه دارد
می زند بر پیکر تو شاخه ات که
بر سرش رفته کلاهی، تیشه دارد
ترس دارد دشمن از شیران پاکت
در سرش فکر حریق بیشه دارد
ایستگاهی را که در آن ایست کردی
بمب ها در انتهای گیشه دارد
دلخوریمو پر گلایه از گرانی
از کسی که خرده های شیشه دارد
باز امّا پای خاکت ماندگاریم
چون که مهرت در دل ما ریشه دارد
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باران شدم به دشت و بیابان گریستم
با قلب داغدار،فراوان گریستم..
دورم شلوغ نیست،خودم هستم و خودم..
همپای سنگ فرش خیابان گریستم
شیرینی ام به نفع دغل دوستان شد و
با ضربه های سهویِ خرسان گریستم..
یاری نداشتم که به حالم نظر کند
تنها میانِ جمع،پریشان گریستم
رفتم به شهر عشق به امّید زندگی
بر خاک شهر مرده ی آنان گریستم
با باد بیقرار به بستان وزیدم و
با مویه های غنچه ی لرزان گریستم..
با گریه ها و آه فراوان غزل شدم
بر بیت بیت خویش،کماکان گریستم..
#محمد_ثاقبی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
#حافظ
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
رب رحمان گشت خشنود از مرام فاطمه
جنّت و رضوان منور از کلام فاطمه
آستان در گهش چون کبریا بی انتهاست
تا که جان دارم بگویم از مقام فاطمه
ایام فاطمیه تسلیت باد🥀
#آرش_لطفی_مقدم
۱۴۰۳/۹/۱۱
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خبر آمد که جنگل کار زاره
یلی تنها ودشمن صد هزاره
الاهی بشکند نوک قلمها
دلم از بهر کوچک بیقراره
تقدیم به دلاور مردان جنگلی🌷
#محمد_فاریابی
۱۴۰۳/۹/۱۱
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رماندرحوالیعطریاس
#قسمتپنجاهویکموپنجاهودوم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸 #درحوالی_عطریاس🌸
#قسمتپنجاهویکموپنجاهودوم
_مامان لطفا زنگ بزنین آژانس باید برم فرودگاه، الان میره … الان میره …
تند تند کفشامو پام کردم، در حالیکه چادرمو رو سرم مرتب میکردم سمت در رفتم و بازش کردم، برگشتم مامانو نگاه کردم و گفتم:
_خداحافظ
جوابمو داد:
_خدا پشت و پناهت عزیزدلم، مراقب باش، میرسی بهش ان شاالله…
سوار آژانس شدم، عقیق ِعباس رو تو دستام گرفته بودم و لمسش میکردم، بوی عباس رو میداد،بوی یاس ..
ناخوداگاه چند تا جمله اش تو ذهنم تکرار شد
“یادگاری حسین بود …به ضریح امام حسین متبرکش کرده بود…میگفت این عقیق محافظت میکنه ازت… “
گریه ام گرفت،،،، نه عباس نباید بری، بدون این عقیق نباید بری …خدایا خودت کمکم کن، خدایا نره،خدایا من ببینمش قبل رفتن،
خدایا خواهش میکنم …خدایا کمکم کن …
.
.
کرایه آژانس رو حساب کردم و دویدم سمت فرودگاه، این همه آدم اینجا بود،
تو کجایی عباس؟؟!! یه لحظه سرم گیج رفت دستمو به دیواری گرفتم تا تعادلمو حفظ کنم،
سریع گوشی مو دراوردم تا بهش زنگ بزنم،
قطره های اشکم رو صفحه گوشی میافتاد، دیگه اختیار این باران غم دست خودم نبود ..
تا خواستم تماس بگیرم صدام کرد
- معصومه
برگشتم نگاهش کردم در چند قدمی ام ایستاده بود، اشکامو پاک کردم تا بتونم نگاهش کنم با نگرانی پرسید:
_چیشده، چرا گریه میکنی؟؟
هیچی نگفتم فقط اشکام بودن که میریختن، دستمو گرفت و کمک کرد رو صندلی بشینم کنارم نشست و دستمالی رو سمتم گرفت
- نمی خوای بگی چیشده؟!
اشکامو پاک کردم وگفتم:
_خیلی نامردی عباس، می خواستی بدون خداحافظی بری
سری تکون داد و با نگرانی گفت:
_نه، معلومه که نه، بخدا وقتی دیدم محمد تنهایی اومده دنبالم و تو باهاش نیستی ناراحت شدم،
کمی مکث کرد و ادامه داد:
_اما خب اگه گفتم نیایی چون میترسیدم.. ازهمین میترسیدم .. از اینکه بیایی و مجبور شم مثل الان اشکاتو ببینم
تمام تلاشمو کردم تا اشکامو پاک کنم:
_ببخشید، دیگه گریه نمیکنم
لبخندی به روم زد و گفت:
_ممنون… ممنون که انقدر خوبی
نگاهش میکردم، یعنی امکان داشت دیگه نبینمش،نه نمی خواستم باور کنم،
انگار دلش می خواست منو از اون حال و هوا دربیاره که گفت:
_باور کن دیدم با محمد نیستی، دوساعته دارم بجای ذکر گفتن یه بیت شعر رو با خودم زمزمه میکنم
گوشه چشمم که از اشک خیس شده بود پاک کردم و با کنجکاوی پرسیدم:
_چی؟!!
خندید و گفت:
_ ”یاد باد آنڪھ ز ما وقت سفر یاد نڪرد
به وداعے دل غمدیده ے ما شاد نڪرد “
#ادامهدارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور فلکی یک سره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
شعر زیبای
#حافظ که توسط شهید آیت الله #رئیسی در کنار اردوغان قرائت شد چه دقیق بر خصوصیات #ادوغان مطابقت دارد و عاقبت این چهره منفور را برملا میسازد!
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
{ ۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان 🌷
از سرزمین باران، زیبا دیار گیلان
سردار جنگلی تو، از خطّهی دلیران
نامت برای کشور، شد مایهی مباهات
یاد تو جاودان شد،درجای جای ایران
#نگین_نقیبی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خوابِ سرچشمه را در خيالِ پياله میديديم
دستهامان خالی
دلهامان پُر
گفتگوهامان مثلا يعنی ما!
کاش میدانستيم
هيچ پروانهای پريروز پيلگیِ خويش را به ياد نمیآورد.
حالا مهم نيست که تشنه به رويای آب میميريم
از خانه که میآئی
يک دستمال سفيد، پاکتی سيگار، گزينه شعر فروغ،
و تحملی طولانی بياور
احتمالِ گريستنِ ما بسيار است!
#سیدعلی_صالحی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫خـدایـا🙏
🪐دراین دریای پرتلاطم روزگار
✨بـا نگـاه مهـربانت
🪐دلگرممان کـن
✨بـه فـردایی بهتـر
🪐شبتون پراز آرامش
✨و نگـاه خـداونـد
🪐هر کجا کـه هستین
✨همراهتان باشـد
🌓🌓🌓🌓
شبتون زیبا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بگذار این صبح☀️
بہ پاس گشودن
چشم هایمان بہ آبےآسمان
سر برسجده عاشقے نهیم❤️
چشم هایت را ببند
چایےات را بنوش☕️
و خدایت را براے
دیدن روزی دیگر🍁
شاڪر باش🙏
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky