eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه گروه با نام خدا حرکت کردیم ,همه با پیشانی بندهای یاحسین ویازینب ویاعباس و...در ابتدا هرچند قدمی که برمیداشتیم ,فریاد لبیک یا حسین ع ,پدرم به هوا میرفت وگروه که فکر میکردند اینهم جز قواعد همایش است باهم لبیک یاحسین ع میگفتند منتها اولش چون زبان فارسی وعربی وارد نبودند نامفهوم میگفتند اما با تکرار این لبیک ها,کم کم راه افتادند وهمه باهم مفهوم میگفتند (لبیک یا حسین ع). سرشار از حسی بودم که تا به حال تجربه نکرده بودم ,حسی بود شبیهه ان موقع هایی که بی بی معصومه سرنماز,میاستاد ومن زیرچادرش پناه میگرفتم وبااو خم وراست میشدم ,اما حس امشبم ,قوی تر ومملموس تر بود فقط جنسش از جنس حس خوب,بچگیهایم بود. هرچه که جلوتر میرفتیم جمعیت بیشتروبیشتر میشدند بااینکه شب بود ,اما سیل عشاق حسین ع بود که میجوشید ومیجوشید,از ترس اینکه گم شوم ,دستم را در دست پدرم گذاشتم واوهم محکم دستم را چسپیده بود وباخود زیارت عاشورا میخواند. خوب که اطراف رانگاه کردم از,گروه دوو خودمان یکی دونفر را بیشتر ندیدم,خوب حق داشتند بااین سیل جمعیت ,همراهی باهم خیلی سخت بود. یک ساعتی از نیمه شب گذشته بود که به موکبی رسیدیم که غلام حسین یاهمان بابا احمد مشخص کرده بود برای استراحت انجا توقف کنیم. داخل موکب شدیم ,از گروه ما هیچ کس نبود. پدرم اشاره کرد به گوشه ای وگفت:بریم اونجا برای استراحت ,ان شاالله تا وقت نماز,صبح,گروه خودشان رامیرسانند.... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
: با تکانهای پدرم از,خواب شیرین سحرگاهی بیدارشدم,وضو گرفتیم وبه جماعت بابا احمد، نمازم راخواندم ,به به عجب مزه ای داد این نماز جماعت. یک لیوان شیر داغ وساندویچ نان وپنیری که برای زوار فراهم کرده بودند,سرحالم اورد.اینجا همه چیز برای حسین ع بود. هر که ,هرچه داشت در طبق اخلاص قرار داده بود وارزانی زوار میکرد,چیزهایی را میدیدم که اگر کسی برایم تعریف میکرد ,فکر میکردم ,بلف است وواقعی نیست اما اینجا,عشقشان واقعی است,ارادتشان واقعی ست,بذل وبخششان واقعی ست,خدمت کردنشان واقعی ست ,انگار دنیای واقعی اینجاست وهرچه که خارج از اینجاست اوهام است.... هیچ کدام از,اعضای گروهمان را ندیدم ,همینطور که کوله ام رابه پشتم میزدم واماده ی حرکت میشدم ,رو به بابا احمدکردم وگفتم:بابا به نظرتان چرا بچه های گروه دیشب اینجا نیامدند؟به نظرت امشب تواون مکان مقرر میان؟؟ بابا لبخندی زدو گفت:احتمالا از اینهمه عجایب که میبینند مبهوت شده اند ,اما شک نکن امشب برای اینکه پاسخی برای سوالات درونشان پیداکنند ,به موکب میایند,شک نکن .... دوباره قدم در مسیر بهشت نهادیم واینبار من هم با پدرم فریاد زدم (لبیک یاحسین)(لبیک یا مهدی) ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ سِوُّمِ رجب، سالروزِ شهادتِ امام هادی علیه السّلام ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از زهرِ سِتم شهید امامِ دین است بر سینۀ شیعیان غمی سنگین است در سوگِ ستاره ی دَهُم، هادیِ حق دلهای زُلالِ شیعیان غمگین است. . 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ندارم‌شک یقین‌آن مونس‌و غم‌خوار می‌آید و خورشید از پسِ تاریکیِ بسیار می‌آید... همان آیینه آن مخلوقِ بی‌همتای بی‌تکرار همان شاهنشهِ فرزانه و غم‌خوار می‌آید... به‌باور می‌رسد آدم، گلستان می‌شود عالم مسیح‌از کوچه‌ ی آدینه با سردار می‌آید... یقین‌دارم‌کماکان‌آن مسیحادم به‌عهدِ خویش ز سمتِ کوچه باغِ آرزو پُر بار می‌آید... یقین‌ دارم کماکان‌از پسِ ابرِ شبِ انکار سپیده عاقبت از عشقْ برخوردار می‌آید... زمانی می‌رسد مردی شبیهِ نور در باران پس از باران کمانِ رنگِ بی‌تکرار می‌آید... بده مژده دلا یارانِ بی‌دل را که می‌دانم صفای میکده آن مژده‌ ی ابرار می‌آید... بهاری می‌رسد آری سپاهی‌از نسیم‌از راه و صاحب‌ مطلعِ دیوانِ این‌اشعار می‌آید... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ✍حسن_کریم‌زاده 📓نور_در_باران ✓ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلم لک زده برای شب بخیر گفتن عاشقانه ات یک بار دیگر بگو ... تا با صدای گرمت شب در من غرق شود. و من در خانه ی قلبت و عطر آغوشت شبم بخیر شود ... 🟩‌ عضو کانال پروردگارا🤲 در این شب زیبای زمستانی برای دوستانم عشق حقیقی ، سلامتی، آرامش ، نیڪبختی و یک دنیـا حال خوب آرزو دارم عطا ڪن به آنان هر آنچه برایشان خیراست...🙏 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ در‌‌ آرامش‌ 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 صبحتون زیبـا امروز اول صبح از باغ محبت سبدی از ‌مهر را مخصوص شما خوبان آورده ام تا به بوی خوش آن خاطرتان همیشه شاد شود 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
همینکه برف آمد کوچه سُر شد لبِ هر غنچه‌ای لبریز دُر شد بغل وا کردم وخورشید، ها کرد دهانِ کوچه از قندیل پُر شد! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کودک‌غزه،،، کودک‌ِغزه‌ چه‌غمها خورده‌است بَس‌ستم‌دیده،چنین‌پژمرده‌است کودک‌ غزه ندارد آب‌ و نان چونکه‌ بابایَش به‌ آنی داده‌جان نان‌ بماند !!!‌ او ندارد مادری تا‌ گُذارَد رویِ زانویَش‌ سَری او ندارد خواهری تا‌ وقتِ غم دردِ دل‌ گویَد برایش از ستم کودک‌ غزه، برادرمُرده است‌ بی‌برادر گشته‌خم‌ افسرده‌است بر‌ در‌ِگوشَش‌‌ شکایت میکند صوت‌ِ قرآن‌ را تلاوت میکند دیدن‌ِ این‌صحنه‌ها بَس‌‌ رنج‌ و درد چهره‌اش‌ ازترس‌و‌ وحشت‌گشته‌ زرد خنده‌ بر روی لبَش‌ خشکیده‌ شد چون‌ ستمگر‌ بر سَرِ او‌‌ چیره‌ شد روی‌ِ دستش‌،او نوشته نام ِخود تا‌ ،به‌ وقتِ مُردَنَش‌، آواره شد کودک‌ِ غزه چه‌ جُرمی کرده‌ است ازچه‌ رو او دست‌و پا گم‌کرده است ای‌خدا این‌ظلم‌ کِی‌ پایان رسَد کودک‌غزه !!!به‌پیری می‌رسد؟ عمرِ ظالم می‌رسد آخر به‌سر آه‌ِ مظلومان کُنَد او دَربه دَر کودک‌ غزه‌ پرنده می‌شود پَر‌کِشَد، اوغرقِ‌خنده می‌شود کودک‌ غزه، دل‌ِمن‌ گشته خون یارب این‌ظلم‌وستم‌کن، سرنگون 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گــر شود یک بار فقط هم صحبتِ شب‌های من دست و پا ناقابل است، چشم و دلم را می‌دهم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نوشت خامهء جان از غمِ شهادتِ او گریست انس و ملک در رثای غربتِ او به جز رسول و به غیر از تمامِ اهلِ عظام نموده گریه خدا از غمِ شهادتِ او ز چارمین علی از نسلِ پاک پیغمبر شکفته گشته علوم از مقامِ همّت او سپاس و شکر خدا را که داد بر شیعه ز لطفِ بی حدِ خود نعمتِ ولایت او امامِ خلقِ جهان شد به هشت سالگی اش پس از جواد معیّن شده امامت او تولدش که به بابُ الغدیر مشهور است فضیلتیست خدا داده با ولادت او به جز دعای غدیر و زیارت مبسُوط "دعای جامعه زیباترین زیارت او" حدیثِ "تلّ مخالی" به دشمنش فهماند فروغِ شوکتِ بی انتها و قدرت او ز مجلسِ متوکّل ز پرده آمد شیر درید کافر ساحر به یک اشارت او شکست حُرمت او را عدو به بزم شراب نگه نداشت ز حقد و ز کینه شوکتِ او امامِ عالیِ اعلاست هادی الامّه هزار چشمهء جوشان فشانده حکمت او وقوعِ معجزهء "برکه السماع" نگر چگونه شیر ژیان داشت حفظِ حُرمت او امامِ جود و کرامت علیّ الهادی نشسته شمس و قمر بر سرِ ضیافت او "محمد"ست که خواهد ز قادرِ متعال نصیب وی بشود از کَرَم زیارت او 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky