eitaa logo
کلبه ی شُعَرا
2.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
36 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
رازداری کن و از من گِله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
60.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمار آلوده گان   شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ... مستان به می آلوده اند می خورده و آسوده اند مستان چومستی میکنند یکتا    پرستی    میکنند ساقی شراب آورده است صهبای ناب آورده است در نیمه های هر شبش جان می تراود از لبش جام الست است  این شراب پیوسته هست است این شراب اینگونه در ماه صیام دعوت کند از خاص و عام شیرین تر از این باده نیست صاف است اما ساده نیست دل را به مستی شاد کن ویرانه ات    آباد   کن دائم در این مستی بکوش مما  رزقناهُم  بنوش مستان چنان پروانه اند باده خور این خانه اند اینجا حریم کبریاست میخانه دارش مصطفاست ساقی شراب از سر بده از   باده    حیدر    بده ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید از حسرتِ دهانش آمد به تنگ جانم خود کامِ تنگدستان کی زان دهن برآید گویند ذکرِ خیرش در خیلِ عشقبازان هر جا که نامِ حافظ در انجمن برآید 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Sami Beigi1071914754_-624816340.mp3
زمان: حجم: 1.5M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ چشات🌹
🇮🇷«گنجیـنه خاطـرات» 🇮🇷 با هر شهیـدی الفتی دیریـنه داریم عشق علی و فاطمه در سیـنه داریم وقتی شهیدی را بدوش خود کشیدم یعنی دلی خونی ولی بی کیـنه داریم مثـل پـدر یـا مادر از داغ شـهیدان دستان پرچین وچروک و پینه داریم سرسبزی باغ بهشت ما شـهید است با هر شهیدی خاطری سبزینه داریم در انتظار وارث خون شهیدان ذکر دعای ندبه در آدینه داریم بهر نجات از ظلمت و تاریکی دین قـرآن و عتـرت آیه و آئیـنه داریم ما در میان تربت پاک شهیدان صدخاطره،صدگنج وصدگنجینه داریم ✅️‌ عضو کانال 🌷🌷 با عشق صادقانه و ارادت خالصانه و ارج نهادن به مقام شامخ شهیدان سرافراز و خانواده های معظم و معزز شهدا🌹۲۲ اسفند ماه سالروز تأسیس بنیاد شهید به فرمان حضرت امام خمینی(ره) و روز گرامیداشت شهدا به محضر خانواده های معظم و معزز شهدای گرانقدر و سرافراز، جانبازان، آزادگان و ایثارگران بزرگوار شهیدان زنده ایران اسلامی و کلیه عزیزان و خادمین شهدا، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می نمائیم. 🇮🇷🌹 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آغوش در آغوش      تو را می خواهم     می خورده و مدهوش                  تو را می خواهم..... از روز و چراغ و     روشنی می ترسم     در این شبِ خاموش                   تو را می خواهم.... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
51.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتش دیوانگی سوزانده تن را، آنچنان که باد تا آن سوی دنیا می‌برَد خاکسترم را ✅️‌ عضو کانال چهارشنبه سوری مبارک 🔥 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ای زندگی تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمانم🌺 زردی رویم را ببین، از داغ هجرست سرخی چشمانم، گواهِ حال زارم در آتش عشقت، بسوزان سینه ام را از دوری رویت، ببین که بیقرارم ✅️‌ عضو کانال ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا بریده غصّه‌ی دل‌کندنت امان مرا قبول کن که مخاطب‌پسند خواهد شد به هر زبان بنویسند داستان مرا گذشتی از من و شب‌های خالی از غزلم گرفته حسرت دستان تو جهان مرا سریع پیر شدم آن‌چنان‌که آینه نیز شکسته در دل خود صورت جوان مرا به فکر معجزه‌ای تازه بودم و ناگاه خدا گرفت به دست تو امتحان مرا نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دَم بگیر جان مرا تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد بیا و تلخ‌تر از این مکن دهان مرا چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا تو نیم دیگر من نیستی؛ تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مانده سربندت به جایت روی خاک تو چه کردی که شدی اینگونه پاک یادم آمد عهد بستی با خودت از تنت چیزی نماند جز پلاک ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky