eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
618 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
178 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
باران گرفته لحظه ی دیدار نزدیک است بوی اذان پیچیده و دلدار نزدیک است از خانه بیرون میزنم تا خانه ای دیگر یک خانه از جنس خدا بسیار نزدیک است گلدسته ها گلدسته ها از دور پیدایند دسته گل فیروزه ی گلزار نزدیک است پیچیده عطر نان تازه تا دَم مسجد می خواندم با ربَّنا، افطار نزدیک است پا روی فرش سرخ و سبزش میگذارم باز حس میکنم که عطر گندمزار نزدیک است صورت به صورت خیره ام این حوض و کاشی را آماده ام قرآن و استغفار نزدیک است درگیر یک آرامشم یا یک سکوت محض حی علی خیر العمل ، گفتار نزدیک است ■■ مولا دوباره خطبه خواهد خواند در مسجد تاریخ آری میشود تکرار...نزدیک است @shaeranehowzavi
بگو دلیل غم و رنج و محنت ما چیست به جز تو پشت و پناه و امین عالم کیست؟ دوباره جمعه‌ی حسرت، دوباره دلتنگی دوباره دیدن رویی، که قسمت ما نیست هزار مسئله‌ در جان، یکی یکی گل کرد برای حل مسائل نگاه تو کافی است جهان غرب بداندیش از خدا دور است رسیده آخر خط، با فریب اومانیست چگونه بی تو نگارا! توان خدا را جُست؟ چگونه بی گل رویت مُوحِّدانه زیست؟ ابالمغیث تویی، ای نسیم رحمانی به جز تو پشت و پناه و امین عالم کیست؟ @shaeranehowzavi
قسم به شب که شنیده است های های مرا کسی نداشت در این شهر غم هوای مرا میان گریه ی من روزگار می خندد نشسته است به شادی چرا عزای مرا!؟ همیشه دست دلم در حنای تقدیر است گره زده است به اندوه ماجرای مرا درست لحظه ی آخر دَمِ سپیده ی صبح گرفته یک نفر از ره رسیده جای مرا چقدر در تب کوچم ولی نمی شنود برای فیض شهادت خدا دعای مرا دخیل بسته نگاهم در آرزوی وصال حسین(ع) می دهد آخر شبی شفای مرا... @shaeranehowzavi
روز ها نو شده با ذکر سلامی تازه سال با یاد تو رو کرده مرامی تازه واژه های غم ایام شما لب سوزند در محرم شده مرسوم صیامی تازه وقت اشراق علم بود که از روی وفا پیکر تیغ نمی خواست نیامی تازه حال گلدسته خراب است اگر می طلبید عرعر مرکب تحریف، لگامی تازه زینب است این که چو سردار گواهی داده چینش لشگر صبر است،نظامی تازه کربلا مست تر از کعبه به میدان آمد میکده آمده در کسوت نامی تازه شرح آیات ،علی بوده و در عاشورا وحی مشتاق شد از عرضه ی جامی تازه @shaeranehowzavi
💔تقدیم به دلتنگی‌های رباب(س)... هنوز عطر تو جامانده بین آغوشم چگونه زنده‌ام و بی تو آب می‌نوشم قسم به سرخیِ قندانه‌ی سپیدت که تمام عمر لباس سیاه می‌پوشم! چگونه خونِ تو باران شد و نریخت زمین؟! چگونه چشمه شدم گریه گریه می‌جوشم؟! چقدر گریه کنم تا به خیمه برگردی؟ چرا به جای تو غم‌ سر گذاشت بر دوشم؟ میان خواب تو را...، بین‌ ظرف آب تو را... چگونه می‌شود آن خنده‌ها فراموشم؟! و لای لای مرا باد برد سوی فرات فرات موج مزن! خالی است آغوشم @shaeranehowzavi
صبح ازل دمیده‌ی کنج نگاه توست جسمِ زمین و جان زمان در پناه توست احرام در مطاف رضایت گشوده‌ای عالَم حریم سجده‌ای از بارگاه توست مردی که داغ بر جگر آب‌ها گذاشت مردی که کهکشان ادب بود، ماه توست این خارها که بر تن صحرا خلیده است بر گام‌های آبله خونین گواه توست بارانِ خونِ‌دل شد و بر تشنگی چکید این ابرها که تف‌زده‌ی روسیاه توست . . . @shaeranehowzavi
‌ 🏴 ــ اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ بر نیزه کرده‌اند سر پاک شاه را بعدش سر منیر امیر سپاه را نزدیک این‌چنین همه‌جا در کنار هم کی دیده است چشم کسی مهر و ماه را؟ کشتند بی‌گناه تمام ثواب را تا جملگی بَرند ثواب گناه را می‌خواستند با زدن رنگ خون به صبح کامل کنند ظلمت روز سیاه را هفتادوچند ماه برآورده‌اند روز تا گم کنند بیشتر از پیش راه را بالا گرفته‌اند سر دشمنان خویش هرگز نکرده هیچ‌کس این اشتباه را دنبال نیزه‌ها چه غریبانه می‌برند اطفال زار و غم‌زده و بی‌پناه را هر سر که دید حال اسیران خسته را کرد از دل شکسته رها تیر آه را قرآن خونی آیۀ صدق طریق ماست هرکس گواه خواست، ببیند گواه را از روی نیزه بر رخ زینب کند نگاه هرگز کسی ندیده چنین ماتْ شاه را شب تا به صبح نیست سری روی نیزه‌ها زینب بَرد به‌سوی که سوز نگاه را؟ @shaeranehowzavi
فرض کن بار گناهت وزن درب خیبر است کندنش از جا فقط محتاج دست حیدر است دست ها وقتی دو تایی سمت بالا می رود ذوالفقار آورده آنکه نوکری از قنبر است خوانده شد هر جا فرازی از عبارات کمیل خضر مدیون علی شد گرچه او پیغمبر است نیمه شب با سجده بر تربت جبین ها گفته اند بو ترابش بر تمام کنیه ها اینجا سر است ربی الا علی اگر که با علی هم ریشه شد با علی یاد خدا درخاک ذکر برتر است اشک ها از گونه ها سمت زنخدان می روند یادی از چاه علی کرده اگر صورت تر است بر حسینش جمعه شب مردم سلامی می دهند میلشان انگار جوری سمت جایی دیگر است @shaeranehowzavi
السلام علی محامی بلامعین بی‌یار ماند و یاور بی‌یاوران است ظلمی نکرد و شاه مظلوم جهان است نام دلاویزش بهار باغ هستی‌ست افسوس سهم لاله‌زار او خزان است کشتند تا نامی از او برجا نباشد نامش ولی عمریست برلب‌ها روان است می‌خواستند از چشم‌ها پنهان بماند اما همیشه مثل خورشیدی عیان است لب تشنه کشتندش ولی مانند دریا لب‌تشنگان را موج احسانش امان است کشتند او را ظهر عاشورا گرسنه بر خلق اما برکتش روزی رسان است از سنگ و چوب و نیزه جانش ناتوان شد نامش ولی هر ناتوانی را توان است با غصه کشتندش ولی شور عزایش آرامش روح و نشاط قلب و جان است از آتشی که در خیامش دشمن انداخت تا هست دل‌های همه آتش‌فشان است دیگر ازاین بخشنده‌تر، دیدند مردم انگشترش در دست‌های ساربان است جز احترام از او ندیده خلق، اما بی‌احترامی‌ها نثار کاروان است هرگز لبانش وا نشد جز خیر اما سهم لب خشکیده‌ی او خیزران است باب نجات عاشقان باب‌الحسین است نام بلندش زینت باغ جنان است نامهربانی دید اما در شفاعت با هرکه همراهی بخواهد مهربان است فرزند زهرا را به مقتل سر بریدند تا روز محشر خون سرخ او روان است تا روز محشر ناله‌های سرخ زینب در ماتم جان‌کاه او دامن کشان است اشعار آیینی به جای خود مرامش اوج شکوه شعرهای عاشقانه است @shaeranehowzavi
روزی که پی آب و غذا افتادیم در وسوسه وفکر خطا افتادیم رفتیم پی میوه ی ممنوع بهشت افسوس که از چشم خدا افتادیم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این (مای بارِد) نیست، این آرام جان است! جان تمام شهر اینجا در امان است... با شیوه‌ی چشمان ساقی مستمان کرد، این می که در آغوش صدها استکان است بیش از شراب کهنه‌، گیرا بود این می، این شربت سرخی که طعم زعفران است صد آیه در مشایه نازل می‌کند نور، شأن نزولش، اشک‌های جاودان است عشق تو را پیر و جوان در سینه دارد، در قلب هر موجی است، درّی که گران است فرقی ندارد فارس با چینی و هندو اینجا عرب با ترک و افغان هم‌زبان است # چون بال در آوردم و پروانه گشتم، باریدم از شوق گلی که میزبان است... یک عمر گفتم که حرم را روزی‌ام کن! می‌گفت مادر که خدا روزی‌رسان است! الحمدلله آمدم با یک جهان اشک، سمت حرم که مرکز ثقل جهان است... بین طواف کهکشانی مست دیدم، پای گل خورشید سرخی در میان است... اینجا تمام خلق سر بر سجده دارند، شاه جهان، جاروکش این آستان است حل شد تنم چون قطره‌ای در سینه‌ی موج در خیل جمعیت که چون آب روان است جان می‌دهم در هر قدم زیرا که این راه، میعادگاه حضرت صاحب زمان(عج) است... @shaeranehowzavi